تبیان، دستیار زندگی
تداوم حضوری موفقیت‌آمیز g> رویکرد نیکی کریمی به فیلمسازی را باید مهمترین اتفاق کارنامه او در این سال‌ها به حساب آورد، رویکردی که فصلی تازه را در کارنامه او رقم زده است. این مسئله در زمانی اتّفاق افتاده است که دیگر حضور او را...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

نگاهی به کارنامه حرفه‌ای نیکی کریمی

تداوم حضوری موفقیت‌آمیز

g>

رویکرد نیکی کریمی به فیلمسازی را باید مهمترین اتفاق کارنامه او در این سال‌ها به حساب آورد، رویکردی که فصلی تازه را در کارنامه او رقم زده است. این مسئله در زمانی اتّفاق افتاده است که دیگر حضور او را چون گذشته به‌عنوان بازیگر چندان در فیلم‌های قابل اعتنا شاهد نبوده‌ایم.

تجربه ثابت کرده است که اغلب بازیگران سینمای ایران به خصوص در میان زنان از شهرت و محبوبیتی مقطعی برخور دارند، شهرتی که کمتر اتفاق افتاده است از دوره‌ای زمانی لااقل یک یا دو دهه‌ای برخوردار باشد، اما کریمی جزو بازیگرانی است که باید او را جزو استثناها به حساب آورد چرا که با وجود افت و خیز محسوس که در کارنامه او شاهد بوده‌ام در طول 15 سال اخیر همواره جزو چهره‌های مطرح بازیگری بوده این در حالی است که اگر بخواهیم سیاهه‌ای از بازیگرانی که آمده‌اند و در چند فیلم ایفا‌گر نقش اصلی بوده‌اند و بعد نیز به حاشیه رفته‌اند را بنویسیم، سیاهه‌ای بلند و بالا خواهیم داشت. به هر حال نیکی کریمی توانسته است در این دنیای پر از حاشیه و پر تلاطم سینما، موقعیت خود را کم و بیش آن گونه که بوده است، حفظ کند.

شاید اشاره به این نکته تازگی چندانی نداشته باشد، نیکی کریمی متولد سال 1350 در تهران است. بازیگری را به شکل تجربی آغاز کرده و آموخته است ظاهراً بدون تحصیل در رشته‌های مربوطه، اولین حضور در جلوی دوربین او برمی‌گردد به سال 1368 که بازیگر فیلم وسوسه(جمشید حیدری) بود. در نقشی خنثی مانند اغلب نقش‌هایی که در طول سال‌های دور و نزدیک معمولاً به زن‌ها پیشنهاد می‌شود. یک زن معصوم، خانه‌دار و نظایر این که شوهرش درگیر ماجراهایی می‌شد و خب زن او هم گاهی در فیلم نشان داده می‌شد. بی‌شک یکی از دلایل عدم موفقیت زنان در سینما که نهایتاً به عدم تداوم فعالیت حرفه‌ای آنها می‌گردد را باید در این نکته ردیابی کرد. در سینمایی که در اغلب فیلم‌هایش زنان دارای نقش‌هایی کم‌اهمیت، خنثی و گاه تحمیلی‌اند دور از ذهن نیست که در مناسبات حرفه‌ای نیز جایگاهی آسیب‌پذیر داشته باشند.

اما اگر بازیگری چون کریمی یک استثناء در میان بازیگران زن سینمای ایران محسوب می‌شود باید آن را به حساب فرصت‌های بسیار خوبی گذاشت که در مقاطع مختلف پیش‌پای او قرار گرفت و کریمی هم به بهترین وجه ممکن از آن استفاده کرد. فیلم‌هایی که نه فقط آثاری به لحاظ هنری باارزش محسوب می‌شدند بلکه از سوی دیگر، این ویژگی را دارا بودند که نقش اصلی و محوری فیلم بر عهده زن فیلم قرار داشت. در غیر این صورت بعید نبود او هم به سرنوشت بسیاری از بازیگران دچار گردد که با یک فیلم به شهرت رسیده و چهره می‌شوند و اندک زمانی بعد هم به تدریج به حاشیه می‌روند، اما به هر حال این گونه نشد کریمی هم این شانس را داشت که تا در یکی از موفق‌ترین فیلم‌ها به لحاظ ستاره‌سازی و قهرمان‌پروری چهره شود و هم اینکه در مقاطع مختلف کارنامه‌اش با گروهی از کارگردانان مطرح همکاری داشته باشد که بعضی از آنها فیلم‌هایی راجع به زنان می‌ساختند.

عروس (بهروز افخمی، 1369) آن موفقیت استثنایی برای چهره شدن بود. سارا (داریوش مهرجویی، 1371) پری (داریوش مهرجویی، 1373)، بوی پیراهن یوسف (ابراهیم حاتمی‌کیا، 1374)، برج مینو (ابراهیم حاتمی‌کیا، 1374) فیلم‌هایی بودند که نقش تعیین‌کننده‌ای در تثبیت موقعیت هنری و حرفه‌ای او در سال‌های بعد داشتند. کریمی همچنین تجربه همکاری با مسعود کیمیایی را نیز در ردپای گرگ (1371) داشت که با وجود کم‌اهمیت بودن نقش او به لحاظ اعتبار کیمیایی نقطه قابل تاملی در کارنامه کریمی محسوب می‌شود. نقش انکار نشدنی انتخاب‌های خوب را در روند کار یک بازیگر و توفیقی که برای او به همراه می‌آورد را می‌توان در یک مقایسه کلی میان کارنامه نیکی کریمی و ابوالفضل پورعرب مشاهده کرد. هر دو آنها با عروس به جوان اول‌های اصلی سینمای ایران بدل شدند، اما پورعرب جذب سینمای تجاری شد، در ابتدا با انبوهی از پیشنهادات روبرو بود که ظاهراً کمتر دست رد به سینه آنها می‌زد، اما در نهایت نه تنها نتوانست آن اعتباری که پیش‌بینی می‌شد و به واقع استعدادش را هم داشت به دست آورد بلکه در سینمای تجاری نیز به تدریج از حجم پیشنهاداتش کاسته شد و به حاشیه رفت، امّا درست در نقطه مقابل او نیکی کریمی بود. او با انتخاب‌های درستی که داشت ابتدا جایگاه هنری خود را مستحکم کرد و پس از آن بود که رفته رفته به سینمای تجاری نیز روی خوش نشان داد. هر چند که این مسئله هیچ‌گاه به طور کامل جریان غالب در کارنامه او نبود. این در حالی بود که طبیعتاً کریمی نیز چون پورعرب از پیشنهادات زیادی پس از عروس برخوردار بود که به طور عمده نیز به واسطه توفیق تجاری عروس و محبوبیت او می‌توانست از جانب سینمای تجاری باشد، اما با این حال تا میانه دهه 70 یعنی پنج سال پس از موفقیت عروس، کریمی هنور در هیچ فیلم دیگر تجاری ظاهر نشده بود. از طرفی فعالیت او در این زمان نیز بیشتر از آنکه به طیف تجاری‌ساز سینمای ایران وابستگی داشته باشد به بخش حرفه‌ای بدنه سینمای ایران تعلق داشت فیلمسازانی چون علی ژکان (سایه به سایه،1375) و داریوش فرهنگ (روانی، 1376)، بهروز افخمی (جهان پهلوان تختی، 1376) که هر سه جزو حرفه‌ای‌های سینمای ایران بودند و آن دو نفر اول به اعتبار نخستین ساخته‌هایشان از اعتباری نیز به لحاظ هنری برخوردار بودند. در این دوره باید از فیلم بازیگر (محمدعلی سجادی، 1377) به عنوان یک فیلم تجاری صرف نام برد. فیلمی که سازنده‌اش با آن تصمیم به جبران شکست‌های تجاری قبلی‌اش نظر داشت، اما با وجود استفاده از نیکی کریمی در اوج شهرت جز یک کارکرد متوسط حاصلی به دنبال نداشت.

در واقع فیلم نه بازیگر مناسبی برای نقش مقابل کریمی داشت و نه فیلم‌نامه چفت و بست درستی داشته باشد لااقل دارای عناصری جذاب برای تماشاگر عام باشد، اما در همین زمان نیکی کریمی دو زن (تهمینه میلانی، 1377) را نیز به کارنامه خود اضافه کرد. بهترین بازی او در همه این سال‌ها و بدون اغماض یکی از به یادماندنی‌ترین نقش آفرینی‌های سینمای پس از انقلاب. کریمی در دو زن به خوبی از عهده اجرای گرم و زنده از سیر در هم شکستن یک انسان داشت. دختری بسیار با استعداد که درگیر مناسبات خانوادگی و اجتماعی دردمندانه همه آرزوها و امیدهای زندگی‌اش بر باد می‌رود و خرد شده بر جای می‌ماند. بی‌شک هنوز تصویر فرشته سکانس پایانی فیلم دو زن که با بعضی در گلو، تک گویی تأثیرگذاری را اجرا می‌کرد بر یاد مانده است.

در سال‌های بعد نیز کریمی همین مسیر را در کار حرفه‌ای خود دنبال کرد و پیوسته سعی در به وجود آوردن یک تعادل در کارنامه خود داشت. تعادلی که کم و بیش همچنان ادامه داشت. در کنار هر فیلم تجاری او لااقل یک فیلم متوسط یا خوب دیده می‌شود. در سال 1378، سیب‌سرخ حوا (سعید اسدی) و نسل سوخته (رسول ملاقلی‌پور)، در سال 1379، هزاران زن مثل من (رضاکریمی) و نیمه پنهان (تهمینه میلانی) و ... در سال‌های پس از آن نیز با فیلم‌هایی چون دیوانه از قفس پرید (احمدرضا معتمدی، 1381)، واکنش پنجم (تهمینه میلانی)، باج خور (فرزاد موتمن، 1382) که در مجموع کارهای قابل قبولی به حساب می‌آمدند. نکته جالب این است که تنها آثار تجاری کارنامه کریمی نبوده‌اند که با توقیف در گیشه روبرو شده‌اند بلکه هستند فیلم‌هایی که صرفاً به نیت گیشه ساخته نشده‌اند، اما با کارکرد بسیار خوبی روبرو شده‌اند که به هر حال حضور کریمی نیز در آنها بی‌تأثیر نبوده است. نمونه بارز آن فیلم‌های تهمینه میلانی که اغلب با استقبال‌های بسیار خوبی روبرو شده‌اند که حتی گاه بیشتر در فیلم‌های تجاری‌اش بوده است.

البته در مسیر حرفه‌ای کارنامه نیکی کریمی همان گونه که انتخاب‌های خوب بوده، انتخاب‌های ضعیف و اشتباه هم بوده است.

فیلم‌هایی که به نظر بهتر بود بازی نمی‌کرد، اما بازی کرده است یا نقش‌هایی که ای کاش می‌پذیرفت، اما حاضر به پذیرشش نشد. برای نمونه کریمی هنگامی که با پیشنهاد بهمن فرمان‌آرا برای فیلم خانه روی آب روبرو شد آن به واسطه کوتاهی و منفی بودن قبول نکرده، اما هدیه تهرانی به راحتی آن را پذیرفت. اندک زمانی پس از آن ایفای نقش منفی را نیز در باج‌خور پذیرفت، اما خانه روی آب فرصت خوبی بود که از دست رفت. از ابتدای دهه 80 نیکی کریمی به فیلم‌سازی توجه خاصی نشان داده است تا آنجا که می‌توان گفت او در جهت فیلم‌سازی حجم قابل توجهی از فعالیت بازیگری‌اش را نیز کاسته است. این در حالی است که اگر چه شاهد نقش آفرینی‌های قابل قبول در کارنامه‌ او بوده‌ایم، اما او چون سال‌های نخست دهه70 یا حتی اواخر دهه70 ایفاگر نقش‌های بسیار خوب و نظرگیر آن هم در فیلم‌های شاخص نیست، اما با این حال هنوز کریمی بازیگری صاحب نام و با اعتبار است و به نظر گرایش او به فیلم‌سازی نیز را باید در ادامه انتخاب‌های خوب او به حساب آورد. حقیقت این است که در شرایط فعلی سینمای ایران دچار جوانگرایی صرفاً ظاهری شده است. شاید نقش آنقدرها که برای سن و سال جوان وجود دارد برای بقیه دریافت نمی‌شود، اما کریمی اگر چه هنوز قابلیت آن را دارد که در همین فیلم‌های جوانگرا ظاهر شود، اما او با هوشیاری به پیشواز سال‌های بعد رفته است. سال‌هایی که جبر زمانه اجازه بازی در نقش زنان جوان را به او نخواهد داد.

کریمی با این تصمیم برای تداوم حضور قابل اعتنای خود در سینمای ایران سرفصل خوبی را آغاز کرده است. از یک سو در کسوت یک فیلم‌ساز می‌تواند در عرصه‌ای جدی‌تر از بازیگری حضوری متداوم داشته باشد که نه به سن و سال و نه به نوع فیلم‌های تجاری رواج پیدا کرده ربطی ندارد. از طرف دیگر عرصه بازیگری را نیز می‌تواند با خیالی آسوده‌تر و انتخاب‌هایی توأم با وسواس ادامه دهد. سرانجام در سینمای ایران هر سال یکی، دو نقش خوب می‌تواند نصیب بازیگری چون او شود. به هر حال کریمی در این سال‌ها بیشتر فیلم‌ساز نشان داده تا بازیگر. ساخت فیلم‌هایی کوتاه، تجربه حضور در کنار کیارستمی و در نهایت ساخت دو فیلم یک شب(1384) و گریز(1385) فاصله نیفتادن میان دو فیلمی که ساخته است و همچنین آغاز فیلم دوم در حالی که هنوز سرنوشت اکران عمومی فیلم اول مشخص نیست نشان می‌دهد که کریمی شوق بسیاری برای فیلم‌سازی دارد. از طرفی دیگر همچون گذشته در چگونگی نقش‌های سینمایی‌اش نیز وسواس خاصی نشان نمی‌دهد وسواسی که تابع شرایط کاری یک ستاره است. این همه نشان از اهمیت فیلم‌سازی برای او است. بر باد رفته (صدرا عبداللهی، 1380)، نوک برج (کیومرث پوراحمد، 1384)، پرونده هاوانا (علیرضا رئیسیان، 1384) و شام عروسی (ابراهیم وحید زاده، 1385) از جمله تجربه‌های او در عرصه بازیگری در این سال‌هاست. جالب اینکه او در شام عروسی پذیرفته است نقش مادر عروس را بازی کند! این یک تداوم موفقیت‌آمیز است آنکه بازیگر زمان بازی در نقش عروس تا زمان بازی در نقش مادر عروس همچنان در اوج باقی بماند چهره‌ای محبوب و با اعتبار باقی بماند. البته ناگفته نماند که کریمی برخلاف بسیاری از بازیگران که به این سادگی‌ها رضایت نمی‌دهند نقش‌هایی را که بالاتر از سن و سال خود است بازی کنند خیلی زود تصمیم گرفته است که نقش مادر عروس را بازی کند!

منبع : بانی فیلم

لینک:

گفتگوی نیكی كریمی با فیلمبردار اینك آخرالزمان

«یك شب» نیكی كریمی در كنار آثاری از «فون تریه» و «آلن كاوالیه»

نیکی کریمی گریز را جلوی دوربین می برد

فیلم ‎ نیكی‎‎‎ كریمی به‎جشنواره كن‎ می رود

نیكی كریمی: خودم را یك بازیگر مؤلف می‍دانم

نشست خبری عوامل فیلم شام عروسی