قمر در عقرب، واقعیت یا خرافه؟
شخصی به امام صادق(علیه السلام) عرض کرد: «من به گونه ای در نجوم غرق شده ام که هر گاه بخواهم کاری انجام دهم، آن را با اطلاعات نجومی خود می سنجم، اگر برای آن طالع شر و نحسی دیدم آن را انجام نمی دهم و هر گاه طالع خیر و خوبی برای آن دیدم، شروع به اقدام می کنم. امام فرمود: آیا به آن چه به دست آورده ای اعتقاد داشته و بر طبق آن عمل می کنی؟ عرض کرد: بله، امام فرمود: همه کتاب هایت (کتاب های نجومی) را نابود کن و به این علم عمل نکن».
مقدمه:
قبل از تبیین واقعیت یا خرافه بودن قمر در عقرب، ابتدا لازم است معنای قمر در عقرب، روشن شود. برای روشن تر شدن بحث نخست برخی از واژگان معنا می شود:
صورت های فلکی: صور فلکى به مجموعهاى از ستارگان گفته مىشود که شکل خاصى در نظر ما دارند.[1] این صورت ها شبیه عقرب (صورت فلکی عقرب)، خرچنگ(صورت فلکی سرطان)، شیر(صورت فلکی اسد) و … است.
دایرة البروج: خورشید در طول یک سال شمسی مسیر مشخصی را در میان ستارگان می پیماید. مسیر حرکت خورشید در کره سماوی را دایره البروج می نامند.[2]
برج های نجومی: پیشینیان، ستارگان موجود در مسیر حرکت خورشید طی یک سال را، به دوازده برج نجومی تقسیم نموده اند که خورشید به ترتیب در هرکدام حدود یک ماه توقف می کند. (همان طور که واضح است، این مبنای پیشینیان در سال های بعد مورد نقض واقع شد، و اثبات شد که خورشید ثابت و زمین به دور آن در حال چرخش است)، این برج ها از برج حمل (فروردین) شروع شده و به برج حوت (اسفند) ختم می شود. قابل توجه است که نام گذاری این برج ها بر اساس صورت های فلکی است؛ یعنی به همان نام های صورت های فلکی، نام گذاری شده اند.
بعد از گذشت سالیان طولانی، تطابقی که بین صور فلکی و برج های نجومی بود، از بین رفته است.
چیستی قمر در عقرب:
قمر در عقرب به این معنا است که (برای کسی که روی زمین قرار دارد) کره ماه برابر صورت فلکى” عقرب” واقع شده است.[3]
ماه (قمر، moon) در طول یک ماه قمری، که حدود 295 روز است، یک بار به طور کامل دور زمین می چرخد! این یک دور کامل، به دوازده قسمت مساوی تقسیم شده (12 تا 30 درجه) و برج هایی نیز برای هر یک از این دوازده صورت فلکی انتخاب شده؛ حمل، ثور، جوزاء، سرطان، اسد، سنبله، میزان، عقرب، قوس، حوت، دلو، جدی. هر یک از این نام های دوازدهگانه، متناسب با صورت فلکی ستاره های دوردستی است که ماه در مقابل آنها است.
قمر (ماه) در هر یک از این صورت های دوازدهگانه، یک دوازدهم طول ماه قمری صبر می کند. (که حدود 2 روز و 10 ساعت و 48 دقیقه است) به عنوان مثال، در هر ماه قمری، قمر (ماه) حدود دو روز و نیم در برج و صورت فلکی عقرب می باشد. پس از گذشت صدها سال، صورت فلکی، از برج نجومی (که در واقع موقعیت و پوزیشن های 30 درجه ای از پیش تعیین شده بود) کمی فاصله گرفت.
در حال حاضر، حدود 28 درجه (2796 درجه) بین «برج» و «صورت فلکی» اختلاف وجود دارد.
منظور از کراهت سفر و ازدواج در زمانی که قمر در عقرب است به چه معنا است؟ آیا به این معنا است که قمر در صورت فلکی عقرب است یا این که قمر در برج عقرب است؟
دیدگاه های فقهاء:
فاضل هندی می گوید: «ظاهر روایت امام صادق (علیه السلام) ، حمل بر عرف منجمین می شود که منظور آنان نیز از قمر در عقرب، برج عقرب است».[4]
صاحب جواهر نظری خلاف این مطلب دارد، وی در ادامه کلام فاضل هندی می گوید: «بلکه ظاهر این است که خبر امام صادق (علیه السلام) برای عامه مردم بیان شده است، و آنان نیز محاسبات و دقت های نجومی را متوجه نمی شوند».[5]
البته ایشان در آخر تأکید کرده است که بهتر است احتیاط رعایت شود.[6] روش احتیاط هم این است که چون قمر هر دو روز و نیم- برابر 60 ساعت- از مقابل هر برج و از جمله برج عقرب عبور مىکند، وقتى از برج عقرب گذشت لازم است 24 ساعت دیگر بر آن افزود و جمعاً سه روز و نیم صبر نمود و سپس در امر ازدواج مثلا صیغه عقد را اجرا کرد.[7]
نتیجه:
ممکن است نظریه ای که قائل است: مقصود از قمر در عقرب،در روایت امام صادق (علیه السلام)، صورت فلکی عقرب است، به دو وجه زیر تقویت شود:
1- در هنگام صدور روایت (قرن نهم میلادی)، برج و صورت فلکی تطابق کامل نداشتند و احاله فهم قمر در عقرب به عرف، به صورت فلکی که مورد فهم اغلب مردم بوده است منصرف بوده است.
2- در برخی از استفتاءات از مراجع عظام تقلید به این سؤال اشاره شده است و نظر نهایی همان قرار گرفتن ماه در صورت فلکی عقرب، تعیین شده است.[8]
بعد از این مقدمه به تبیین اصل مطلب می پردازیم:
مردم از قدیم به برخی از تأثیرات نجوم و اجرام آسمانی بر زندگی شان پی برده بودند و احیاناً در برخی از اقوام آن قدر اهتمام به این امور زیاد بود که به سمت و سوی خرافات کشیده شدند.
اگر چه چنین تأثیراتی را به طور کلی نمی توان انکار کرد، ولی آن چه از آموزه های اسلامی استفاده می شود آن است که نباید به این امور بیش از حدّ مجاز اعتنا کرده و آن ها را در زندگی خود وارد کرد؛
به عنوان نمونه در چندین روایت، ائمه (علیه السلام) به این موضوع اشاره کرده اند.شخصی به امام صادق(علیه السلام) عرض کرد: «من به گونه ای در نجوم غرق شده ام که هر گاه بخواهم کاری انجام دهم، آن را با اطلاعات نجومی خود می سنجم، اگر برای آن طالع شر و نحسی دیدم آن را انجام نمی دهم و هر گاه طالع خیر و خوبی برای آن دیدم، شروع به اقدام می کنم. امام فرمود: آیا به آن چه به دست آورده ای اعتقاد داشته و بر طبق آن عمل می کنی؟ عرض کرد: بله، امام فرمود: همه کتاب هایت (کتاب های نجومی) را نابود کن و به این علم عمل نکن».[9]
در روایت دیگری امام علی (علیه السلام) در پاسخ به مردی که از حضرت خواسته بود، به علت نحوست برخی ایام، در آن روز به جنگ خوارج نرود، فرمود: «گمان مىکنى تو از آن ساعتى آگاهى که اگر کسى حرکت کند زیان نخواهید دید؟ و مىترسانى از ساعتى که اگر کسى حرکت کند ضررى دامن گیر او خواهد شد؟
کسى که گفتار تو را تصدیق کند، قرآن را تکذیب کرده است، و از یارى طلبیدن خدا در رسیدن به هدفهاى دوست داشتنى، و محفوظ ماندن از ناگواری ها، بىنیاز شده است. گویا مىخواهى به جاى خداوند، تو را ستایش کنند. چون به گمان خود مردم را به ساعتى آشنا کردى که منافع شان را به دست مىآورند، و از ضرر و زیان در امان مىمانند. اى مردم، از فرا گرفتن علم ستاره شناسى براى پیش گویىهاى دروغین، بپرهیزید، جز آن مقدار از علم نجوم که در دریا نوردى و صحرا نوردى به آن نیاز دارید، چه این که ستاره شناسى (و پیش بینی هایی در رابطه با آینده افراد) شما را به غیب گویى و غیب گویى به جادوگرى مىکشاند، و (چنین) ستاره شناسی چون غیب گو، و غیب گو چون جادوگر و جادوگر چون کافر و کافر در آتش جهنم است. با نام خدا ( و با توکل بر خدا) حرکت کنید».[10]
البته این مطلب را هم نباید نادیده گرفت که به اعتراف خود منجمین، این گونه برداشت های غیر مادی و حکم های غیبی از حالات نجوم و ستارگان، دقیق و قطعی نیست و فقط مجرد ظن و احتمال است.[11]
اما بعد از آن که اسلام، مسلمانان را از افتادن در خرافات باز داشت، در برخی از موارد به اموری اشاره کرده است که نوعی اعتراف به دخالت اجرام آسمانی در برخی از امور زندگی انسان ها است، البته روشن است که در این گونه امور فقط باید به مقداری که شرع بیان کرده است، اکتفا شود.
در روایتی امام صادق(علیه السلام) می فرمایند: «هر کس در هنگامی که قمر در عقرب باشد، مسافرت یا ازدواج نماید، خیری نمی بیند».[12]
مىدانیم که این گونه روایات در مقام بیان علّت تامّه نیست، بلکه در مقام بیان اقتضاى امکان و احتمال است؛ لذا فقهاء، سفر و اجرای صیغه ازدواج را در هنگامی که قمر (ماه) در برج عقرب باشد، حمل بر کراهت کردهاند.[13]
بنابراین؛ با توجه به مطالبی که ذکر شد می توان چنین نتیجه گرفت که موضوع قمر در عقرب امری است که بر طبق آن فتوا داده شده است ولی باید در نظر داشت که فتوا ویژه مواردی است که در روایت ذکر شده است (سفر، ازدواج)، و علاوه بر این، حکمی که به آن فتوا داده شده کراهت است نه حرمت؛ لذا برخی از فقهاء گفته اند: اگر امر اهم مانند اطاعت والدین (مثلاً والدین به فرزند خود در روزی که قمر در عقرب است، دستور سفر دهند) یا حج واجب، با این موضوع تنافی پیدا کند، آن امر اهم مقدم می شود.[14]
پی نوشت ها :
[1]. مکارم شیرازی،ناصر، تفسیر نمونه، ج15، ص 143، دار الکتب الاسلامیه، چاپ اول، تهران، 1374ش.
[2]. این تعریف بنا بر علم نجوم قدیم است که خورشید را متحرک و زمین را ثابت می دانستند. البته بنا بر این که زمین را ثابت یا متحرک بدانیم و خورشید را ثابت فرض کنیم، اشکالی در این تقسیمات پیش نمی آید؛ زیرا بنا بر هر دو فرض، در اثر چرخش یکی از آن دو، برج های نجومی حاصل می شود.
[3]. تفسیر نمونه، ج15، ص 143
[4]. فاضل هندی، محمد بن حسن، کشف اللثام، ج 7، ص 13، دفتر انتشارات اسلامی، قم، 1416ق.
[5]. نجفی، محمد حسن، جواهر الکلام، ج 29، ص 49، دار الاحیاء التراث العربی، بیروت، بی تا.
[6]. همان.
[7]. مختارى، رضا و صادقى، محسن، رؤیت هلال، ج2، ص 1231، دفتر تبلیغات اسلامى، قم، 1426ق.
[8]. استفتاءات از آیت الله مکارم شیرازی.
[9]. فیض کاشانى، محمد محسن، الوافی، ج 12، ص355، کتابخانه امیر المؤمنین، اصفهان، 1406 ق.
[10]. برگرفته از نمایه شماره 10937 (سایت اسلام کوئست: 10795)؛ نهج البلاغه، ترجمه دشتی، خ 79، ص 127، مشهور، قم، 1379 ش.
[11]. حسن زاده آملی، حسن، دروس فی معرفة الوقت و القبلة، ص 79، دفتر انتشارات اسلامى، قم، 1416ق.
[12]. کلینى، محمد بن یعقوب، الکافی، ج8، ص 275، دار الکتب الإسلامیة، تهران، 1407 ق.
[13]. موسوی خمینی، سید روح الله، تحریر الوسیلة، ج2، ص 238، مؤسسه مطبوعات دار العلم، قم، بی تا.
[14]. کاشف الغطاء، جعفر، کشف الغطاء عن مبهمات الشریعة الغراء، ج4، ص 485، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامى، قم، 1422 ق.
گروه دین تبیان
منبع : سایت اسلام پدیا