تبیان، دستیار زندگی
جف کینی تصویرگر و نویسنده مجموعه کتاب‌های دفتر خاطرات «پسر لاغرو» است. خاطرات گرگ هفلی همانطور که از سن و سالش انتظار می‌رود مجموعه‌ای است از دست خط‌ها و نقاشی‌های کودکانه که ماجراجویی‌های او را در مدرسه و خانه نشان می‌دهد.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

خاطرات یک پسر دست و پا چلفتی

نگاهی به خاطرات یک پسر دست و پا چلفتی


جف کینی تصویرگر و نویسنده مجموعه کتاب‌های دفتر خاطرات «پسر لاغرو» است. خاطرات گرگ هفلی همانطور که از سن و سالش انتظار می‌رود مجموعه‌ای است از دست خط‌ها و نقاشی‌های کودکانه که ماجراجویی‌های او را در مدرسه و خانه نشان می‌دهد.


«پسر لاغرو»

دفتر خاطرات «پسر لاغرو» که با عنوان پسر دست و پا چلفتی هم ترجمه شده است مجموعه‌ای از خاطرات پسری با نام گرگ، گرگ پسری است باهوش، با عرضه و خلاق که مانند هم سالانش عاشق بازی‌های کامپیوتری و به شدت هم شوخ طبع و خواستنی است همین ویژگی گرگ او را در مدرسه و بین دوستانش حسابی محبوب کرده، گرگ فکر می‌کند که در آینده به شخصیتی محبوب تبدیل خواهد شد و آن زمان دیگر فرصت پاسخگویی به هوادارانش را نخواهد داشت، بنابراین پیش‌بینی می‌کند دفتر خاطراتش او را از پاسخ دادن به سوالات هواداران بی‌نیاز خواهد کرد. در این راه گرگ باید با بدشانسی‌های زیادی دست و پنچه نرم کند و از همه مهم‌تر با ضعف‌هایش از جمله با قد کوتاه و لاغری‌اش کنار بیاید. جف کینی تصویرگر و نویسنده مجموعه کتاب‌های دفتر خاطرات «پسر لاغرو» است. خاطرات گرگ هفلی همانطور که از سن و سالش انتظار می‌رود مجموعه‌ای است از دست خط‌ها و نقاشی‌های کودکانه که ماجراجویی‌های او را در مدرسه و خانه نشان می‌دهد. نیویورک تایمز دفتر خاطرات «پسر لاغرو» را در لیست پرفروش‌ترین مجموعه کتاب‌های کودکان خود قرار داد. یواس‌ای تودی نیز این مجموعه را در رتبه هشتم پرفروش‌ترین‌های خود گذاشت. تاکنون و تنها در ایالت متحده بیش از 32 میلیون نسخه کاغذی از این سری منتشر شده است و کودکان بیش از 30 کشور دنیا میزبان خاطرات «پسر لاغرو» هستند. همچنین دو نسخه سینمایی «پسر لاغرو» را به سینماها کشانده، اولین اقتباس در سال 2010 اکران شد و نسخه دوم هم یک سال بعد روی پرده نقره‌ای رفت که با توجه به استقبال عمومی مناسب از این آثار اقتباس‌های سینمایی «پسر لاغرو» ادامه داشته باشد. تاکنون 6 کتاب از این سری منتشر شده و گویا تا مدت‌ها ادامه خواهد داشت. در ایران نیز مترجمان و ناشرین زیادی به سوی «پسر لاغرو» هجوم برده‌اند. در دو سال اخیر بیش از 6 کتاب با عناوین گوناگون ترجمه شده‌اند که به تدریج به بازار کتاب ایران تزریق خواهند شد. از این بین دفتر خاطرات «پسر لاغرو» با ترجمه پروین علی‌پور که توسط نشر چشمه به ثبت رسیده، از بقیه کیفیت بهتری داشته است. بچه دست و پاچلفتی در تعطیلات تابستان که شقایق قندهاری ترجمه آن را برای نشر پنجره انجام داده نیز در همین دسته خوب‌ها قرار می‌گیرد. ناشرین دیگری نیز چون پیدایش، هو، ایران بان نیز کتابی از این مجموعه منتشر کرده یا خواهند کرد. آنچه در ادامه خواهید خواند تلفیقی است از دو گفت‌وگو جف کینی با TeacherVision وhuffingtonpost .

به نظر می‌رسد گرگ با مشکلات زیادی روبه‌رو است؛ گرگ را به عنوان یک فرد دوست دارید؟

سوال خیلی خوبی است! وقتی داشتم کتاب را می‌نوشتم با این مشکل روبه‌رو شدم که گرگ پسری دوست داشتنی نیست. در بیشتر کتاب‌ها قهرمان شخصیتی دوست داشتنی است اما گرگ قابلیت‌های خاصی ندارد با این حال امیدوارم خواننده از داستان لذت ببرد. اما همیشه کارکترها فرصت رشد و آموزش دارند پس اگر گرگ در پایان کتاب تغییر کرد چندان تعجب نکنید.

دوران کودکی خود شما هم دوران شبیه «پسر لاغرو» بود؟

یک بچه عادی بودم اما بدون شک لحظه‌هایی هم بوده که شبیه بچه لاغرو باشم.

بیشتر به تصویرگری علاقه دارید یا نوشتن؟

هردو برای من لذت بخش است، من طلسم شدم که تصویرگر کندی باشم و این کتاب بیش از هزار تصویر نیاز داشت، به همین دلیل گاهی لذت تصویرگری به خاطر زمان زیادی که صرف می‌شد چندان به نظرم نیامد، برای من زمانی لذت بیشتری وجود دارد که کلمات و تصویر در کنار هم روی صفحه قرار بگیرند. انتقال همچنین ایده‌هایی از ذهن به روی کاغذ واقعا لذت بخش است.

زمانی که مشغول کار نیستید بیشتر چه می‌کنید؟

من برای شرکت فان برین کار می‌کنم و عاشق کار اصلی‌ام هستم. علاوه بر این از بودن در کنار خانواده لذت می‌برم، هفته‌ای دوبار هم والیبال بازی می‌کنم و گاهی هم تلویزیون!

وقتی کودک بودید، دوست داشتید چه شغلی داشته باشید؟

همیشه عاشق تصویرگری بودم، به برنامه نویسی کامپیوتر هم علاقه دارم. در واقع الان دقیق همان کاری را انجام می‌دهم که از کودکی آرزو داشتم.

مهم‌ترین جذابیت نویسنده بودن برای من این است که کتابم را دست بگیرم و احساس کنم که واقعی است، در دوران دانشجویی کتابی از تصویرگری‌هایم منتشر شد که لذت لمس کردن آن را هرگز فراموش نخواهم کرد.

در دوران کودکی و نوجوانی خاطرات خودتان را می‌نوشتید؟

جوان‌تر که بودم خاطره نمی‌نوشتم که ‌ای کاش می‌نوشتم. اگر این کار را می‌کردم الان برای نوشتن کتاب «پسر لاغرو» کار آسان‌تری داشتم. اما از پنج سال پیش شروع کردم به خاطره نویسی. دلیل این تصمیم وقت زیادی بود که هر روز تلف می‌کردم و هیچ کاری برای رسیدن به آرزوهایم که تصویرگری است انجام نمی‌دادم. فکر کردم اگر کارهای روزانه‌ام را ثبت کنم باعث خواهد شد از خودم خجالت بکشم و وقت بیشتری روی کارم بگذارم. جالب اینکه این خاطره نویسی انگیزه‌ای شد برای نوشتن همین کتاب‌ها. دوست داشتم خاطراتم را با تصویر همراه کنم، بعد هم به ذهنم رسید شاید نوشتن یک کتاب خاطرات داستانی بر اساس دوران کودکی‌ام ایده جذابی باشد. به همه بچه‌ها توصیه می‌کنم دفتر خاطرات روزانه داشته باشند، بیشتر دوست‌هایم خاطره‌ای از دوران کودکی خود ندارند. اگر حتی هر روز یادداشت کوتاهی هم داشته باشید من تضمین می‌کنم همین نوشته‌ها بعدها گنجی خواهد شد.

درباره چگونگی خاطره نویسی پیشنهادی دارید؟

بله. اتفاقات طول روز را کوتاه و جذاب بنویسید تا فکر نکنید مجبورید هر روز کار زیادی انجام دهید. من خودم یک مدت به خاطر همین فشار اجباری بودن دست از خاطره نویسی کشیدم. این روزها مدل‌های دیگری برای خاطرات روزانه وجود دارد که همان وبلاگ نویسی باشد. فکر می‌کنم وبلاگ‌ها فوق‌العاده‌اند، بچه‌ها می‌توانند خاطراتشان را بنویسند و دوستان و حتی غریبه‌ها را در جریان اتفاقات روز قرار بدهند. مهم‌ترین قابلیت وبلاگ‌ها حضور مخاطبان بسیار و دریافت بازخورد است. بازخورد برای نویسنده‌ها اهمیت زیادی دارد، اگر قرار بود دوباره خاطراتم را بنویسم وبلاگ نویس می‌شدم. البته وبلاگ‌ها حریم خصوصی ندارند و به همین دلیل چندان برای افرادی که به دنبال این شرایط هستند مورد استقبال نیست.

نویسنده بودن چه جذابیت‌هایی دارد؟

مهم‌ترین جذابیت نویسنده بودن برای من این است که کتابم را دست بگیرم و احساس کنم که واقعی است، در دوران دانشجویی کتابی از تصویرگری‌هایم منتشر شد که لذت لمس کردن آن را هرگز فراموش نخواهم کرد. مطرح شدن نوشته‌ها هم بسیار جالب است، اولین گفت‌وگوهایم نقاط پر رنگ زندگی من به حساب می‌آیند.

در جاه طلبانه‌ترین آرزوهایت فکر می‌کردی کتاب هایت این مقدار مورد اقبال قرار بگیرد؟

اصلا فکر نمی‌کردم کتابی از من منتشر شود، به نظرم کتابی با این مدل طراحی و فونت خیلی عجیب باشد. هر تصوری از چاپ کتاب برایم به شدت سوررئال بود حالا فکر می‌کنم در « نمایش ترومن» حضور دارم!

«پسر لاغرو» چه ویژگی‌هایی داشت که بر پرده سینما حضور پیدا کند؟

تبدیل کتاب به فیلم برای من بسیار آموزنده بود. زبان فیلم نسبت به کتاب بسیار متفاوت شد تمام تلاشم را کردم تا فیلم همان ژنتیک کتاب را داشته باشد. خودم از ابتدا تا مراحل پس از تولید درگیر پروسه ساختن فیلم بودم و به نظرم بیشتر از هر نویسنده‌ای در فیلم حضور داشته باشم.

داستان‌های «پسر لاغرو» ادامه خواهند داشت؟

تصمیم دارم که دنباله‌هایی برای «پسر لاغرو» بنویسم تا ببینیم چه اتفاقاتی برای این پسر خواهد افتاد. اما این اتفاق فقط در صورتی ممکن خواهد بود که عناصر داستانی محکمی در اختیار داشته باشم. دوست دارم درباره بزرگسالی «پسر لاغرو» هم چیزهایی بنویسم مثلا دوران دانشگاه یا حتی بعد از آن، احساس می‌کنم برای خواننده‌ها هم جذابیت زیادی داشته باشد.

بخش کتاب و کتابخوانی تبیان


منبع: تهران امروز