عشق بازی هم حسینی اش خوبه
بیاییم با خدا رفاقت کنیم. لااقل همان اندازه که برای رفیق و دوست خود مایه میگذاریم، برای خدا هم ارزش قایل شویم

خیلی از ما دم از خدا و خداخواهی می زنیم ،تا اوضاع بر وفق مرادمان است مدام زیر لب زمزمه می کنیم که : خدایا من تو را خیلی دوست دارم خدایا شکرت و ...جوری رفتار می کنیم که گویی حاضریم جان خود را هم برای خدای خوبمان بدهیم مثلا از جایی که فکرش را نمی کردیم پولی به دستمان رسیده که می توانیم کلی از مشکلاتمان را با آن پول حل کنیم و حتی زیاده از حد انتظارمان هم برای خودمان باقی می ماند که شروع می کنیم به خیالبافی که الان با این پول چنین می کنم و چنان می کنم،خدا وکیلی نه در مقام عمل در همان عالم خیال چه میزانش را کنار میگذاریم که در راه خدا خرج کنیم ؟ صدقه دهیم و یا دست دردمندی را بگیریم ؟یا هیچ و یا ناچیزش را ما برای امور خیر کنار می گذاریم ما با همه نداریمان نسبت به خداوند بی نیاز مطلق بخل روا می داریم و بعد هم دم میزنیم که عاشق خدا هستیم .
عشق و عاشقی به لاف و گزاف نیست مرد عمل می خواهد که از دلبستگی ها و عزیزان دل بر کند و بی مهابا فدای معشوق کند خوب است که ما به خداوند خود ابراز محبتمان را بکنبم ولی دروغ نگوییم ما لاف عشق می زنیم ،این کار کی کنیم؟
عشق بازی کار حسین(علیه السلام)است و بس
عشقبازی كار هر شیاد نیست این شكارِ دام هر صیاد نیست
عشق از معشوقه اوّل سر زند تا به عاشق جلوه دیگر كند
تا به حدّی بگذرد هستی ازو سر زند صد شورش و مستی ازو
طالب این مُدّعَی خواهی اگر بر حسین و كربلایش كن نظر
روز عاشورا شه دنیای عشق كرد رو به جانب سلطان عشق
بارالها این سرم این پیكرم این علمدار رشید این أكبرم
این سُكینه این رقیه این رباب این تنِ عریان میان آفتاب
این من و این ذكر یا رب یا ربم این من و این نالههای زینبم
پس خطاب آمد زحقّ كایشاهعشق ای حسین ای یكّهتاز راه عشق
گر تو بر ما عاشقی ای محترم پرده برچین من ز تو عاشقترم
هرچه از دست دادهای در راه ما مرحبا صد مرحبا خود هم بیا
خود بیا كه میكشم من ناز تو عرش و فرشم جمله پا انداز تو
خود بیا كه من خریدار توام مشتری بر جنس بازار توام
لیک خود تنها میا در بزم یار خود بیا و اصغرت را هم بیار
خوش بود در بزم یاران بلبلی خاصه در منقار او باشد گلی
خود تو بلبل، گل علی أصغرت زودتر بشتاب سوی داورت(2)
بیاییم با خدا رفاقت کنیم. لااقل همان اندازه که برای رفیق و دوست خود مایه میگذاریم، برای خدا هم ارزش قایل شویم. آن وقت متوجه خواهیم شد که باید همه چیز را کنار بگذاریم و به کسی دل ببندیم که او، همه چیز است. امام حسین (علیه السلام) از هم چیز خود برای خدا گذشت. هیچ چیزی برای خود باقی نگذاشت. به راستی فانی فی الله بود. به امام میگفتند که اگر بروی، آبرو، مال، دوست، زن، بچه و جانت را از دست میدهی. گفت: میدانم، ولی با کسی معامله کردهام که ارزش اینها را دارد.
«یا أیها الَّذینَ آمَنوُا هَلْ اَدُلُّکُمْ علی تِجارَهٍ تُنْجیکُمْ مِنْ عَذابٍ ألیمٍ تِوْمِنونَ بِاللهِ وَ رَسوُلِهِ وَ تُجاهِدونَ فی سبیلِ اللهِ بِأمْوالِکُمْ وَ أّنْفُسِکُمْ ذلُکُمْ خَیرٌ لَکُمْ إنْ کُنْتُمْ تَعْلَمُونَ»؛ ای کسانی که ایمان آوردهاید، آیا شما را بر تجارتی راهنمایی کنم که شما را از عذابی دردناک میرهاند؟ به خدا و فرستادهی او بگروید و در راه خدا با مال و جانتان جهاد کنید. این گذشت و فداکاری - اگر بدانید- برای شما بهتر است.
چقدر خوب است که انسان داراییها و اموال خود را نیز از خود نداند و اموال او برای جهاد در راه خدا باشد. برخی از انسانها مال حلالی دارند و مال آنها برای اجتماع مفید است؛ امّا برخی دیگر، هیچ نفعی به دیگران نمیرسانند و با مال خود در راه خدا جهاد نمیکنند. دلبستگی و وابستگی به مال، یکی از موانع مهم توجّه به خود و خودشناسی است.
پی نوشت ها :
1. صف، آیات 10 و 11
2. کتاب اللهشناسی/ جلد اول/ قسمت ششم ص127.(سروده ناصر الدین شاه قاجار)
فرآوری : محمدی
بخش اخلاق و عرفان اسلامی تبیان
منابع : پایگاه اطلاع رسانی حجت الاسلام آقا تهرانی
کتاب الله شناسی علامه طهرانی
