تبیان، دستیار زندگی
این سؤال مطرح است كه رسیدن به تحقق جهاداقتصادی در سایه چه نوع توسعه‌ای باید باشد . فرض بر این است كه توسعه مشاركتی می‌تواند یكی از ابزارهای تحقق جهاد اقتصادی باشد.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

تحول در مفهوم توسعه مشاركتی


این سؤال مطرح است كه رسیدن به تحقق "جهاداقتصادی " در سایه چه نوع توسعه‌ای باید باشد . فرض بر این است كه "توسعه مشاركتی " می‌تواند یكی از ابزارهای تحقق جهاد اقتصادی باشد.


جهاد اقتصادی

برای رسیدن به جامعه‌ای توسعه‌یافته كه در آن فقر و بیكاری نباشد و عقب‌ماندگی‌ها از بین رفته باشد، نیازمند رشد اقتصادی بالا هستیم. برخی معتقدند كه برای رسیدن به این مهم، رشدی بالاتر از 8 درصد باید وجود داشته باشد. حال این سؤال مطرح است كه رسیدن به چنین رشدی و تحقق "جهاداقتصادی " در سایه چه نوع توسعه‌ای باید باشد . فرض بر این است كه "توسعه مشاركتی " می‌تواند یكی از ابزارهای تحقق جهاد اقتصادی باشد.

ابن‌خلدون برای نخستین بار در كتابش تحت عنوان "مقدمه " به مفهوم "توسعه " اشاره كرده است. این متفكر اسلامی و بنیانگذار جامعه‌شناسی و علم جمعیت‌شناسی به مفهوم امروزی آن، مشكلات اجتماعی را تجزیه و تحلیل كرده و عبارت "علم العمران " را برای تشخیص علم نوین توسعه یا جامعه در مباحث دیگر جامعه‌شناسی به كار برده است. ابن‌خلدون برای توصیف علل اساسی دگرگونی‌های تاریخی در جهت توسعه، نكاتی را برشمرده است كه به عقیده او در ساختار اقتصادی و اجتماعی جوامع وجود دارد. كتاب وی تقریباً به‌مدت 2 قرن به‌عنوان كامل‌ترین منبع در مسائل توسعه شناخته شده بود و هنوز هم برای تجزیه و تحلیل توسعه و سازمان جامعه، محل رجوع بسیاری از پژوهشگران است.

توسعه فرایندی است كه كوشش‌های مردم و دولت را برای بهبود اوضاع اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی هر محل، هماهنگ كند و آنها را تماماً برای مشاركت در پیشرفت ملی توانا سازد.

تحول در مفهوم توسعه

توسعه با آغاز انقلاب صنعتی در انگلستان متولد و به‌تدریج در سراسر دنیا گسترده شد؛ به این ترتیب توسعه با تولید صنعتی و گسترش بازار همراه شد و آزادی، برابری و برادری به مفهوم توسعه پیوستند. در چنین شرایطی نهاد دولت تضمین توسعه در چارچوب دمكراسی را عهده‌دار شد.

توسعه فرایندی است كه كوشش‌های مردم و دولت را برای بهبود اوضاع اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی هر محل، هماهنگ كند و آنها را تماماً برای مشاركت در پیشرفت ملی توانا سازد

در این چارچوب تصور می‌شد كه به واسطه وجود همبستگی درمیان جوامع انسانی (در سایه توسعه ارتباطات) چنان‌كه بتوان جهان سوم را از لحاظ روانی به مثابه جوامع پیشرفته صنعتی، مدرن تلقی كرد و كمك‌های لازم اقتصادی در اختیار آنها قرار داد، توسعه مطلوب به‌دست خواهد آمد. اما به‌رغم این خوش‌بینی‌ها و ساده‌اندیشی‌ها در عمل ملاحظه شد كه نبود ساختارهای كارآمد اجتماعی در جهان سوم، رشد اقتصادی آنها را تحت‌تأثیر قرار داده و رشد درآمد اقتصادی این كشورها باعث توسعه مطلوب اجتماعی در آنها نشده است.

واژه توسعه اجتماعی كه به كندی در گزارش‌های سازمان ملل متحد در مورد توسعه به كار برده می‌شد، بدون ارائه تعریفی برای آن و به‌عنوان واژه مبهمی در مقابل "توسعه اقتصادی " یا به‌عنوان جایگزینی برای مفهوم ایستای "وضعیت اجتماعی " به كار برده می‌شد. امور اجتماعی و اقتصادی از یكدیگر متمایز شدند، اندیشه ایجاد توازنی میان جوانب ابتدا ضروری شناخته شد و سپس مورد بررسی منظم قرار گرفت و شورای اقتصادی و اجتماعی سازمان ملل در سال 1962 تلفیق هر دو جنبه توسعه را پیشنهاد كرد. در همان سال، پیشنهادهایی برای عمل در نخستین دهه توسعه سازمان ملل متحد (70-1960)، مسئله كشورهای كمتر توسعه‌یافته را نه فقط رشد بلكه توسعه عنوان كرده و توسعه را عبارت از رشد به علاوه دگرگونی تعریف كرده بود.

برنامه پنجم توسعه

از این نظر دگرگونی نه‌فقط جنبه اقتصادی و كمی بلكه جنبه اجتماعی، فرهنگی و كیفی هم دارد و مسئله اصلی را باید بهبود كیفیت زندگی مردم دانست. برخلاف نخستین دهه توسعه كه در آن جوانب اجتماعی و اقتصادی توسعه از هم جدا مانده بودند، دومین دهه توسعه به سوی تلفیق 2 جنبه توسعه معطوف شد. براساس "استراتژی توسعه بین‌المللی " كه در24 اكتبر 1970 اعلام شد، اتخاذ نوعی استراتژی جهانی براساس اقدام مشترك و متمركز در تمام حوزه‌های زندگی اقتصادی و اجتماعی در دستور كار قرار گرفت. در رویكرد جدیدی كه بر این اساس پیشنهاد می‌شد توجه به چند مسئله لازم بود؛ نخستین نكته این بود كه هیچ‌یك از بخش‌های جمعیت از قلمرو دگرگونی توسعه حذف نشوند. نكته دیگر این است كه ایجاد نوعی دگرگونی ساختاری كه به توسعه ملی ارتقا بخشیده و تمام بخش‌های جمعیت را به مشاركت در فرایند توسعه ترغیب كند مورد توجه قرار بگیرد و توسعه توانایی‌های انسانی و تأمین فرصت‌های شغلی و برآوردن نیازهای كودكان در اولویت بالا لحاظ شود.

بر این اساس و به‌تدریج شرایط برای تحقق "توسعه مشاركت‌آمیز " در دهه سوم توسعه فراهم شد. در رهیافت‌های جدید توسعه، دولت برنامه‌ها را اجرا نمی‌كند بلكه توسعه مشاركتی مطرح است؛ یعنی بحث در مورد ایجاد فضا برای مشاركت افرادی است كه توسعه برای آنها صورت می‌گیرد. در واقع در اینجا مسئله "توانمند‌سازی‌ " مطرح است. رهیافت‎های سنتی اگرچه می‌توانستند كمك‌هایی به بخش‌های ضعیف و آسیب‌پذیر جامعه ارائه كنند اما نمی‌توانستند موقعیت‌های توانمندسازی را ایجاد كنند؛ بدون مشاركت توانمندسازی امكان‌پذیر نیست.

بر این اساس از دهه 1980 میلادی، جست‌وجو برای تعیین جایگزین مطمئنی برای توسعه آغاز شد و در نتیجه این تلاش‌ها، جامعه مدنی به‌عنوان بخش سوم در توسعه شناخته شد. به این ترتیب گسترش مشاركت‌های مردمی در فرایند توسعه و در چارچوب جامعه‌مدنی، امری اجتناب‌ناپذیر به‌نظر می‌رسد، در غیراین‌صورت جامعه به‌صورت یك جامعه دولت سالار در خواهد آمد.

هدف تلاش‌های مشاركتی باید تسهیل آگاهی‌دهی به مردم در حاشیه نگه داشته شده ‌ای باشد كه نابرابری اجتماعی، سیاسی و ساختارهای‌ اجتماعی در جامعه آنها وجود دارد .

توسعه مشاركتی

توسعه مشاركتی مفهوم جدیدی نیست. اشكال دمكراتیك تصمیم‌گیری در اكثر فرهنگ‌ها اعم از دینی و غیردینی وجود دارد. در دهه 1980 میلادی تأكید بر توسعه مشاركتی به منزله عقب نشاندن و تنزل دادن نقش دولت و تأكید بر نقش سازمان‌های غیرحكومتی بود. تا اواخر دهه 1980 میلادی توسعه مشاركتی به‌عنوان یك مفهوم جاافتاده و تثبیت شده در ادبیات توسعه درآمد. این مفهوم به‌سان مفهومی جدید در ادبیات جدید توسعه مورد توجه قرار گرفت و نهادینه شد؛ درواقع رویكردی كه از 20سال گذشته از حمایت بسیار گسترده‌ای برخوردار بوده است رویكرد مشاركتی به توسعه است.

دانشمندان ادعا می‌كنند كه مشاركت را باید به‌عنوان یكی از حقوق اساسی انسان‌ها در نظر گرفت و از آن در ذات خود حمایت شود، نه به خاطر نتایج آن.

در این رویكرد از مشاركت به‌عنوان هدف از سوی اندیشمندان و مدیران حمایت می‌شود. آنها ادعا می‌كنند كه مشاركت را باید به‌عنوان یكی از حقوق اساسی انسان‌ها در نظر گرفت و از آن در قالب یك هدف و در ذات خود حمایت شود، نه به خاطر نتایج آن.

نیاز به تفكر، بیان نفس (خود افشاگری)، تعلق به یك گروه، در نظر گرفته شدن به‌عنوان یك انسان، تقدیر شدن، مورد احترام واقع شدن و در نهایت تصمیمات جدی‌ای كه زندگی یك فرد را تحت‌تأثیر قرار می‌دهد، جزو عوامل بنیادین توسعه یك فرد به شمار می‌رود كه هم‌عرض نیازهای اولیه خوردن، خوابیدن و آشامیدن است و مشاركت در فعالیت‌های معنادار وسیله‌ای جهت ارضای نیازهای فوق به‌شكل كامل آن است.بسیاری از اندیشمندان در 2دهه گذشته علاقه‌مند به مشاركت فعال مردم در امور پایه‌ای بودند. در سطوح بالا یك انحراف مثبت از رویكردهای اولیه از بالا به پایین و تجویزی صورت گرفته است؛ با این وجود ساختار تسلط نخبگان از بین نرفته است. اگر چه مردم تشویق شده‌اند در فعالیت‌های خودجوش شركت كنند اما هنوز راه‌حل‌های بنیادین برای مشكلات محلی به دست عوامل توسعه‌ای خارجی مورد گزینش قرار می‌گیرد. منتقدان معتقدند كه مشاركت واقعی باید مروج كنش سیاسی و اجتماعی مردم در تمام سطوح باشد.

هدف تلاش‌های مشاركتی باید تسهیل آگاهی‌دهی به مردم در حاشیه نگه داشته شده ‌ای باشد كه نابرابری اجتماعی، سیاسی و ساختارهای‌ اجتماعی در جامعه آنها وجود دارد.

با آگاه‌سازی و كنش جمعی است كه آنها نیازهای خود را تشخیص می‌دهند و محدودیت‌های خود را می‌شناسند تا نیازها را تشخیص دهند و برای حل مشكلات برنامه‌ریزی كنند.

مفهوم توسعه مشاركتی بر فرایندی اجتماعی، یكپارچه و جامع، ‌پویا، ‌همبسته، مكمل، چند بعدی و چند فرهنگی تأكید دارد؛ به عبارت دیگر توسعه مشاركتی می‌خواهد كه همگان در همه مراحل توسعه درگیر شوند.

دانشمندان ادعا می‌كنند كه مشاركت را باید به‌عنوان یكی از حقوق اساسی انسان‌ها در نظر گرفت و از آن در ذات خود حمایت شود، نه به خاطر نتایج آن

همان‌گونه كه اشاره شد توسعه ابتدا به معنای رشد اقتصادی بود و هدف نظریه‌های توسعه نیز تسریع رشد اقتصادی در كشورهای توسعه‌نیافته بود. در چنین شرایطی دولت تنها نماینده اجرای برنامه‌های توسعه و نظارت بر آنها محسوب می‌شد، اما به‌تدریج و با معلوم شدن نقاط ضعف برنامه‌های گذشته، مفهوم توسعه و عوامل اجراكننده آن دستخوش تحول شد. به‌ویژه اینكه مشخص نشده بود كه ساختارهای كارآمد اجتماعی در جهان سوم، رشد اقتصادی آنها را تحت‌تأثیر قرار داده است. به این ترتیب ابعاد اجتماعی توسعه مورد توجه قرار گرفت و رفع نیازهای مادی، فرهنگی و اجتماعی انسان در استراتژی‌های توسعه گنجانده شد.

سازمان‌های غیردولتی به‌عنوان بخشی از نهادهای جامعه مدنی در چند دهه اخیر نقش قابل‌توجهی در راستای تحقق اهداف توسعه اجتماعی داشته‌اند. در شرایطی كه دولت‌ها در حل مشكلات زیست‌محیطی، توسعه‌ای و رفاهی موفقیت چندانی نداشته‌اند، سازمان‌های غیردولتی به‌عنوان راه میانه‌ای برای گذر از جاده توسعه انتخاب شده‌اند.

دستاوردهای چندین دهه برنامه‌های توسعه حاكی از آن است كه توسعه بدون مشاركت‌دادن مردم در امر توسعه امكان‌پذیر نخواهد بود. تأكید صرف بر توسعه اقتصادی یا توسعه سیاسی و توسعه دولت محور نشان داد كه توسعه محقق نخواهد شد، از این‌رو در دهه‌های اخیر توسعه مشاركتی به مفهوم غالب در ادبیات توسعه بدل شده است؛ بنابراین تحقق توسعه اجتماعی همه‌جانبه و جهاد اقتصادی، بدون مشاركت دادن همه مردم در امور جامعه امكان‌پذیر نیست.

بخش اقتصاد تبیان


منبع :همشهری

مقلات مرتبط :

به فرمایشات رهبری عمل شده است؟

جهاد اقتصادی و افق 14 سال پیش رو

بازار سکه و شعار جهاد اقتصادی

کسب روزی حلال نوعی جهاد

جهاد اقتصادی و پیشرفت بومی

جهاد اقتصادی با تکیه بر مبانی دین

ملزومات تحقق جهاد اقتصادی

آیا شرایط حاضر عادلانه است؟