با خالق «بدرود بغداد» (1)
این كارگردان در نشستی كه همزمان با اكران فیلمش برگزار شد درباره ایده شكلگیری «بدرود بغداد» یادآور شد: یك سال پس از حمله آمریكا به عراق به شهر «دهوك» در كردستان عراق رفتم و تصاویری را دیدم كه ای كاش نمیدیدم و این فیلم كه با آن بدین شكل رفتار شد، ساخته نمیشد! وی یادآور شد: شهر «دهوك» در منطقه كردستان عراق مركز مسیحیان این كشور است. من آنجا با تصاویری مواجه شدم كه آمریكاییها بدون لباسهای فرم نظامی خود، برای خرید روزهای تعطیلشان به آنجا آمده بودند. البته مردم آن منطقه گویا خیلی هم از حضور نظامیان و اشغال شهرشان ناراحت نبودند. آنجا واقعا رگ غیرتم به جوش آمد و با خودم گفتم كه اگر این تصاویر را در ایران میدیدم، حداقل وقتی از كنارشان رد میشدم، یك فحش به آنها میدادم! مهدی نادری تصریح كرد: این تصاویر اولین جرقههای ذهنی ساخت فیلم سینمایی «بدرود بغداد» را در من ایجاد كرد. پس از آن من فیلمنامهای نوشتم كه پس از 21 یكبار بازنویسی به فیلمی كه اكنون روی پرده میبینید تبدیل شده است.
چرا «مرا ببخش مادر» اسم فیلم نشد؟
این كارگردان كه فیلمش ابتدا «مرا ببخش مادر» نام داشت درباره این تغییر عنوان، اظهار كرد: طبیعی است كه هر فیلمنامه در ویرایشهای مختلفش تغییراتی میكند. در فیلمنامه اولیه، یك شخصیت مادر داشتیم كه در داستان نقشی كلیدی داشت؛ اما متاسفانه نتوانستیم برای این نقش، بازیگر مدنظرمان را در فیلم داشته باشیم و مجبور شدیم كه آن را حذف كنیم. كارگردان «بدرود بغداد» افزود: در واقع نام فیلم به دلیل همین شخصیت، «مرا ببخش مادر» بود؛ اما وقتی كه در رتوشهای مختلف فیلمنامه این شخصیت به تدریج حذف شد نام فیلم را به «بدرود بغداد» تغییر دادیم.
زمان ریاست جمهوری جرج بوش، هالیوود هم فیلمی مانند «HUrt Locker» را ساخت كه فیلم خانم بیگلو شباهتهایی با فیلم ما داشت و این فیلم در دنیا نمایش داده شد. معتقدم اگر «بدرود بغداد» آن زمان اكران میشد، خیلیها بایستی دلیل تشابهات «هرت لاکر» را با «بدرود بغداد» از خانم بیگلو میپرسیدند.
مهدی نادری درباره 21 بار بازنویسی فیلمنامه«بدرود بغداد» توضیح داد: «بدرود بغداد» اولین فیلم سینمایی من بود و فارغ از اینكه هر كارگردان فیلم اولی روی فیلمنامهاش حساسیت دارد؛ من علاوه بر آن حساسیت، تاكیدات ویژهای نیز برای خودم دارم. وی در عین حال خاطرنشان كرد: البته «بدرود بغداد» در طول ویرایشهایش تفاوتهای اساسی كرد. در واقع اگر هر كدام از آن 21 فیلمنامه ویرایش شده را به ارشاد ارائه دهم، میتوانم با آن یك فیلم مستقل با مضمونی متفاوت بسازم! كارگردان «بدرود بغداد» در پاسخ به اینكه «چرا علیرضا نادری، برادر او، كه فیلمنامهنویس نام آشنایی است در نگارش این فیلمنامه كمك نكرده است؟» گفت: من هفت فیلمنامه با برادرم، علیرضا نادری نوشتهام و هر كدام كه به فارابیهای گذشته و آینده و کنونی ارائه دادیم، خدا را شكر رد شد! این كارگردان سینما تصریح كرد: واقعا یكی از گرههای ذهنیام این است كه روزی بفهمم چطور امكان دارد كه یک انسان این همه فیلمنامه بنویسد و همه آنها رد شود اما همان مركزی كه فیلمنامهها را رد میكند، متن سایر افراد را را برای اصلاح و بازنویسی به علیرضا بدهد! نادری در پاسخ به پرسشی درباره اینكه «آیا پس از دو سال از ساخته شدن «بدرود بغداد»، هنوز هم اشتیاق اولیه را دارد؟» گفت:طبیعی است كه برای دیده شدن فیلمم اشتیاق دارم؛ چون چند سال برای آن زحمت كشیدم. اما مطمئنا آن ذوقی كه دو سال قبل برای اكران «بدرود بغداد» داشتم را دیگر ندارم.
اصرار داشتم فیلمم در زمان «بوش» اكران شود
كارگردان «بدرود بغداد» یادآور شد: من اصرار داشتم كه این فیلم در دوران ریاست جمهوری جورج بوش ساخته و اكران شود؛ چرا كه در حال حاضر آمریكاییها مشكلات اقتصادی و البته جنبش وال استریت را متاثر از دوران ریاست جمهوری او در آمریكا میدانند. بوش هزینه زیادی برای اشغال نظامی عراق از طرف مردم امریكا انجام داد و من دوست داشتم كه این فیلم در زمان ریاست جمهوری وی ساخته و نمایش داده میشد. نادری تاكید كرد: زمان ریاست جمهوری جرج بوش، هالیوود هم فیلمی مانند «HUrt Locker» را ساخت كه فیلم خانم بیگلو شباهتهایی با فیلم ما داشت و این فیلم در دنیا نمایش داده شد. معتقدم اگر «بدرود بغداد» آن زمان اكران میشد، خیلیها بایستی دلیل تشابهات «هرت لاکر» را با «بدرود بغداد» از خانم بیگلو میپرسیدند. وی در عین حال با بیان اینكه ما عادت كردهایم همیشه 6 ـ 7 سال عقبتر باشیم، تصریح كرد: همیشه باید شش هفت سال به در بسته مغز بعضی از افراد بكوبیم تا متوجه شوند كه هدف ما خیر است. البته بعد از توضیحات بسیار زیاد در آخر آنها نیز میفهمند كه در این مدت اشتباه كردهاند. واقعا فكر میكنم اگر این فیلم چند سال قبل اكران میشد از نظر دیپلماسی هم واقعا برای ما مهم بود. در ادامه این بخش، نادری درباره اكران فیلمش در گروه مخاطب خاص،گفت: شاید نظر مسوولین از واژه مخاطب خاص، «فیلمهایی كه كمتر گیشهای هستند» است. به نظرم با این تعریف، فیلمهای خاص فیلمهایی هستند كه اتفاقا شاخصههای ارزشمند بسیار زیادی در خود دارند و شاید بتوانم حتی به مردم بگویم كه اگر دیدید یك فیلم تعداد سینمای كمتری دارد بدانید كه آن فیلم مفاهیمی ارزشمندتر را ارائه كرده و عمیقتر است.
در كشورمان سینمای خواص داریم!
كارگردان «بدرود بغداد» از سینمای «خواص» در مقابل سینمای «خاص» نام برد و با گلایه از فیلمهای این سینما گفت: ما در كشورمان سینمای به نام سینمای خواص داریم. فیلمهای این سینما در طول تولید، سود تهیهكننده و كارگردان را به جیب آنها سرازیر میكند و آنها قبل از آنكه فیلمشان به مرحله اكران برسد، ویلای خود را خریدهاند.نادری تاكید كرد: واقعا باید اینجا مردم را خطاب قرار دهم و بگویم كه گول تبلیغات برخی از فیلمها و آدمها را نخورند. هر كدام از این بیلبوردهایی كه در خیابان برای فیلمها نصب میشود هزینه هنگفتی دارد و هر فیلم از پس این هزینهها بر نمیآید. فكر میكنم كه فیلمهای سینمای خاص باید از سوی مردم در مقابل سینمای خواص حمایت شود؛ چرا كه سینمای خواص آن هم از نوع بی عاقبتش روز به روز درحال پروارتر شدن است. وی با اشاره به كارگردانانی كه از نظر او در بخش سینمای خواص فعالیت میكنند، اظهار كرد: این افراد انسانهای بیاخلاقی هستند كه دور و اطرافشان را به هیچ وجه نمیبینند. آنها مانند كاخ نشینانی هستند كه فاصله طبقاتیشان روز به روز با دوستان، همكاران و مردم بیشتر میشود. روزی در آیندهای نزدیك از آنها خواهند پرسید كه چگونه با ساختن بعضی فیلمها، سرمایهی ملی را هدر داده و جای عدهای از جوانان را تنگ كردهاند. نادری تصریح كرد: به نظرم شرایط و تقسیم بودجه برای ساخت پروژههای سینمایی در كشور عادلانه نیست. در حال حاضر عدهای بودجههای میلیاردی برای فیلمهایی كه هیچ مضمونی ندارند دریافت میكنند اما در عین حال جوانترها كه میخواهند حرف جدیدی بزنند، سركار گذاشته میشوند. این مساله جوانها را دچار نوعی تناقض خطرناك میكند. اگرچه سخنان مهدی نادری درباره سینمای «خاص» و «خواص» به پایان رسیده بود اما یكی از خبرنگاران ایسنا با بیان این مطلب كه «در همه دنیا فیلمهای سینمای تجاری حق فیلمهای فاخر و خاص را میخورند و این مساله غریبی نیست»، باعث شد كه نادری سخنانش را در این بخش ادامه دهد.
این كارگردان سینما در پاسخ به این سوال كه «آیا امكان دارد روزی به شرایط آرمانی در اكران فیلمها برسیم و فیلمهای خاص در كنار فیلمهای تجاری با اهمیت شمرده شوند؟» عنوان كرد: به نظرم در پاسخ به این سوال باید بگویم كه بهترین الگو برای ساختار سینمایی الگوی كشورهای آلمان، فرانسه و آمریكا است. نكته مهم ساختار سینمایی آنها، این است كه سطحیترین آثارشان نیز ساختی بسیار قوی دارد. وی ادامه داد: من نیز مانند هر فرد دیگری قبول دارم كه مردم، سینما را برای سرگرمی انتخاب میكنند؛ اما سرگرمیها با هم متفاوت هستند. فیلمهای كوبریك یا تارانتینو نیز میتوانند جزو سینمای سرگرمی باشد اما این درست نیست كه ما برای مردممان با فیلمهای سخیف سرگرمیسازی كنیم. نادری تاكید كرد: سینما یك آئین و مراسم است. هرچه تكنولوژی گستردهتر شود؛ باز هم سینما به پایان نمیرسد. سینما باعث میشود كه آئینهای خوب اجتماعی مانند دور هم جمع شدن، با هم خندیدن، با هم گریه كردن و با هم بحث كردن زنده بماند. به نظرم همین موضوع كه همه افراد از هر طبقه اجتماعی كه باشند، مجبورند برای دیدن فیلم بلیت بخرند، روی صندلی مخصوص به خود بنشینند و در كنار دیگران فیلم ببینید نكته بسیار مهم و درس اجتماعی بزرگی است. كارگردان «بدرود بغداد» با بیان اینكه ما از تاثیر اجتماعی سینما غافل شدهایم، گفت: در سالهای آخر جنگ تحمیلی با عراق، شاهد آن بودیم كه چگونه سینما و فیلمهای تلویزیونی میتوانستند مردم را در جهت هدفی مشترك متحد كنند اما آیا آن اتحاد را فقط در هنگام جنگ تحمیلی نیاز داشتیم؟
ادامه دارد...
بخش سینما و تلویزیون تبیان
منبع: خبرگزاری ایسنا