تبیان، دستیار زندگی
مرحوم آیت الله العظمی بهجت می فرماید: «وظیفه ما همین است که در صورت امکان، امر به معروف و نهی از منکر کنیم. اما این که چه طور نتیجه بدهد، مقدّرات دست ما نیست.»
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

تحمل ناسزا، شیرین تر از حلوا

آیت الله بهجت ره

مرحوم آیت الله العظمی بهجت می فرماید:

«وظیفه ما همین است که در صورت امکان، امر به معروف و نهی از منکر کنیم. اما این که چه طور نتیجه بدهد، مقدّرات دست ما نیست.»

درسهایی از امر به معروف و نهی از منکر در سیره و کلام بزرگان دینی ، بخش اول

بسم الله الرحمن الرحیم

در آستانه ایام عزاداریابا عبد الله علیه السلام، بی اختیار فکرها به سمت شخصیت آن امام و اهدافی که برایش تلاش کردند و از جان پاک خود و یاران را برایش دریغ نکردند، می رود. خود حضرتش هدف از قیامش را امر به معروف و نهی از منکر معرفی فرمود و با عملش حجت را بر دیگران برای همیشه تاریخ تمام کرد.

این نوشتار می کوشد از سیره عالمان ربانی و بزرگان دین، درسهایی را درباره فریضه بزرگ امر به معروف و نهی از منکر متذکر گردد.

گام اول، بصیرت دینی

هر مسلمان در درجه اولش خودش باید معروف و منکر را بشناسد و یاد بگیرد در چه جاهایی امر به معروف و نهی از منکر واجب و یا مستحب است. اگر معروف و منکر را نشناسد چگونه می خواهد نسبت به آن امر یا نهی کند؟ و اگر احکام شرعی این فریضه را فرا نگیرد چگونه می خواهد به وظیفه شرعی خود عمل کند؟ چه بسا از روی بی اطلاعی، خود گرفتار منکراتی شود؛ مانند تهمت، بردن آبروی مؤمن، اشاعه منکر، توهین به مؤمن و...

مرحوم آیت الله بهاء الدینی می فرماید:

«انسان ممکن است بدون بصیرت دینی برای نهی از منکر، صد منکر مرتکب شود. یعنی کسی که اطلاعات دینی ندارد، گرچه حسن نیت دارد و می خواهد از منکر جلوگیری کند، ولی از روی بی اطلاعی، ده منکر مرتکب می شود. از این جهت، به تفقه خیلی اهتمام شده است. بعد از تفقه نوبت رهبری اجتماعی است.» (1)

هدف انجام وظایف شرعی باشد

گاهی شرایط وجوب امر به معروف و نهی از منکر هست و ما هم احتمال تأثیر می دهیم، ما هم سعی داریم از راهی که تأثیرگذار باشد وارد شویم، اما ممکن است شیطان از این راه وارد شود که اگر این طور نتیجه نداد چه؟

مرحوم آیت الله العظمی بهجت می فرماید:

«وظیفه ما همین است که در صورت امکان، امر به معروف و نهی از منکر کنیم. اما این که چه طور نتیجه بدهد، مقدّرات دست ما نیست.» (2)

شنیدن ناسزا، شیرین تر از حلوا

مرحوم آیت الله العظمی بهجت می فرماید:

از آیه ى شریفه ى «وَ أْمُرْ بِالْمَعْرُوفِ وَانْهَ عَنِ الْمُنكَرِ وَاصْبِرْ عَلَى مَآ أَصَابَكَ»(3)؛ [امر به معروف و نهى از منكر كن، و بر هر مصیبتى كه به تو مى رسد صبر بنما.] به قرینه تناسب و تقارن جمله «وَ أْمُرْ بِالْمَعْرُوفِ وَانْهَ عَنِ الْمُنكَرِ» با جمله ى «وَاصْبِرْ عَلَى مَآ أَصَابَكَ» استفاده مى شود كه صبر و تحمّل و شنیدن ناسزا و تلقّى كردن آن چون حلوا و طیّبات شیرین و خوشمزه، از لوازم امر به معروف و نهى از منكر است.

بله، فضیلت صبر و تحمّل، به مراتب از مدح هاى بى جا بیشتر است. (4)

خیر خواهی و دلسوزی

کسی که از آگاهانه و یا از روی جهل، معروفی را ترک و یا منکری را انجام می دهد، در درجه اول به خودش ظلم می کند و اگر هدف ما خیرخواهی و اصلاح برای انسانی باشد، مسلما رفتار و نوع برخورد و گفتار و کردار ما بسیار متفاوت با جایی است که با نیتهایی چون مچ گیری، انتقام، به زمین زدن شخصی یا گروهی و... وارد میدان شویم.

مرحوم آیت الله کوهستانی در امر به معروف و نهی از منکر، خوشرفتاری و سعه صدر داشت. راه و رسم امر به معروف را خوب می دانست. دل سوزانه و برادرانه پند می داد و با لسانی لیّن و کلماتی دل نشین در دل ها نفوذ می کرد.

یکی از ارادتمندان ایشان چنین نقل می کند:

شبی خدمت آن بزرگوار رسیدم به علت گرمی هوا پیراهن آستین کوتاه پوشیده بودم. گرچه پوشیدن چنین پیراهنی رسم شده بود، ولی آن مرد الهی دوست نداشت که دوستانش چنین لباسی بر تن داشته باشند و آهسته به بنده فرمود:

«اگر دوستی عیب دوست ببیند و نگوید، آیا خیانت کرده یا نه؟»

عرض کردم: خیانت کرده!

فرمود:

« به شما توصیه می کنم دیگر این پیراهن را در خارج از منزل نپوشی.»

و من با جان و دل پذیرفتم. (5)

امر به معروف و نهی از منکر در خلوت

فرض کنید شخص محترمی در یک جمع کار خطایی را مرتکب شود؛ اگر ما بدون رعایت ادب در همان جا او را ضایع کنیم، این کار چه اثری خواهد داشت؟ در حالی که اگر هدف ما خیر خواهی بود هرگز چنین نمی کردیم.

یکی از اهل علم می گفت:

«زمانی با مرحوم علامه طباطبائی در درس آیت الله محمد حسین اصفهانی شرکت می کردیم. روزی یکی از شاگردان اشکال بی اساسی را مطرح کرد و همه خندیدند و من هم خنده ام گرفت.

وقتی از کلاس بیرون آمدیم با آقای  طباطبائی روبه رو شدم که چهره درهم کشیده بود. مرا که دید فرمود:

«تو چرا خندیدی؟! اگر مطلبی را تو خوب و روان می فهمی باید خدا را شکر کنی نه این که به دیگران بخندی!»

علامه طباطبائی خودشان رفیقی داشتند که از او خواسته بودند هرگاه عیبی از ایشان دید، به ایشان تذکر دهد تا خود را اصلاح کنند.» (6)

بی خیال نبودن نسبت به مطالب خلاف شرع

گاهی است که امر به معروف و نهی از منکر هزینه چندانی ندارد ولی ما از یک تذکر خشک و خالی هم دریغ می ورزیم؛ مثلا ممکن است دوست طلبه ما مطالب اشتباهی را در منبر یا روضه خوانی مطرح کند و ما به راحتی بتوانیم، او را در خلوت نسبت به اشتباهش آگاه سازیم، اما بی خیال باشیم.

حتی ممکن است یک روحانی به دلیل داشتن شخصیت خاص و بسیار مهم، تشخیص دهد که لازم است علنا اعتراض خود را نسبت به مطالب خلاف برساند.

درباره علامه سید محمد باقر درچه ای آمده است که در حضور او تمام افراد نهایت احتیاط را داشتند که برخلاف مبانی اسلام یا به زیان جامعه مسلمانان سخنی نگویند.

به خصوص اهل وعظ و خطابه جرأت نداشتند در حضور او حدیث ضعیف و یا مطلبی بی ریشه نقل کنند؛ زیرا در این صورت قطعاً با فریاد و پرخاش علامه روبرو می شدند.

حکایات پرخاشها و اعتراضهای او در وسط سخنرانی سخنرانان و وعظ واعظان، مشهور و هنوز نقل مجالس است و یا بر خوردهای بی پروا نسبت به خلافکاری بعضی از مسئولان مملکتی معروف و مشهور است. (7)

اثر تذکرات متعدد با رعایت ادب

در موارد زیادی دیده شده است که هر کس می گوید یک دست صدا ندارد و نهی از منکر من تنها چه فایده دارد؟ در حالی که اگر هر کس به فکر انجام وظیفه خودش بود، وضعیت بسیار متفاوت می شد. در اوایل زمان رواج بد حجابی یکی از آقایان روحانی می فرمود اگر یک خانم بدحجاب در مسیر خیابان با تذکر محترمانه چند مؤمن روبرو شود، وضعیت شهر از این رو به آن رو خواهد شد.

طبیعی است که اگر این کار روش نشود، در ادامه، کار دشوارتر خواهد شد.

در نزدیکی منزل آیة الله «میرزا محمد علی شاه آبادی» در خیابان امیر کبیرتهران، دکتری بود به نام «ایوب» که برای دخترانش معلم موسیقی آورده بود و صدای موسیقی بلند بود، به گونه ای که از صدای آنها، همسایه ها ناراحت بودند.

ایشان برای دکتر پیغام فرستاد و از او خواست که از این کار دست بردارد، اما دکتر جواب داده بود که من این کار را ترک نمی کنم و شما هر اقدامی که می خواهید بکنید.

مرحوم شاه آبادی تا روز جمعه صبر کردند و آن گاه در جلسه روز جمعه که در مسجد شاه سابق تشکیل  شده بود، به مردم گفتند:

« خوب است از این به بعد هر کس از این خیابان عبور می کند چون به مطب این دکتر رسید، داخل مطب شده  و سلام کند و آن گاه با خوشرویی از او بخواهد که آن عمل خلاف خود را ترک کند.»

از آن پس، هر کس از جلو مطب عبور می کرد، برای انجام وظیفه ی شرعی خود، داخل مطب می شد و سلام کرده،  موضوع را با زبان خوش در میان می گذاشت و خارج می شد.

چند روز به این منوال گذشت و دکتر هر روز با صدها مراجعه کننده مواجه می شد که همگی یک مطلب را به او  تذکر می داند.

وی دید اگر بخواهد به لجاجت خود ادامه دهد، نه تنها باید مطب خود را تعطیل کند، بلکه مجبور است از آن خیابان هم کوچ کند. از این رو دست از ایجاد مزاحمت برداشته، جلسه ی آموزش دخترانش را تعطیل کرد.

در یکی از روزها که ایشان به طرف مسجد در حرکت بود، دکتر ایوب را دید که به طرف او می آید.

وقتی نزدیک شد، از شدت خنده نمی توانست سلام کند، و بالاخره پس از سلام و احوال پرسی گفت: آقای شاه آبادی، با قدرت ملت کار را تمام کردی و من گمان می کردم شما به مراجع قانونی و محاکم قضایی مراجعه می کنید که من به سادگی می توانستم جواب آن ها را بدهم و هرگز درباره ی این روش مردمی نیندیشیده بودم. (7)


پی نوشت ها:

(1)    سایت صالحین

(2)    در محضر بهجت:1/214

(3)    لقمان/ 17

(4)    پایگاه اطلاع رسانی آیت الله بهجت

(5)    کتاب بر قله پارسایی

(6)    سایت صالحین

(7)    کتاب عارف کامل

تهیه و فرآوری : گروه حوزه علمیه تبیان ، حامد رهنما