تبیان، دستیار زندگی
روابط ایران و رژیم صهیونیستی اسرائیل به دو دوره همکاری استراتژیک و خصومت آشکار تقسیم می‌شود. دوره محمد‌رضا شاه دوره همکاری استراتژیک میان ایران و اسرائیل است و دوره جمهوری اسلامی، دوره دشمنی آشکار میان ایران و رژیم صهیونیستی می‌باشد.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

روابط فرهنگی‌شاه و رژیم‌صهیونیستی


روابط ایران و رژیم صهیونیستی  به دو دوره همکاری استراتژیک و خصومت آشکار تقسیم می‌شود. دوره محمد‌رضا شاه دوره همکاری استراتژیک میان ایران و اسرائیل است و دوره جمهوری اسلامی، دوره دشمنی آشکار میان ایران و رژیم صهیونیستی می‌باشد.

رژیم صهیونیستی از بدو تأسیس در سال 1948 بر مبنای دكترین پیرامونی بن‌گوریون، درصدد برقرار رابطه و ایجاد اتحاد استراتژیك با ایران بود، در برهه‌های گوناگون زمانی تلاش نموده خود را به رژیم شاهنشاهی نزدیك نماید و البته دراین راه موفق به برقراری روابط مستحكم با شاه نیز شد. این روابط كه تا سقوط حكومت پهلوی در سال 1357 ادامه داشت، ایران را به عنوان نخستین كشور مسلمانی كه با اسرائیل روابط دیپلماتیك و اقتصادی برقرار كرده بود، معرفی می‌كرد.

اسرائیل-رژیم صهیونیستی

در حد فاصل كودتای 28 مرداد 1332 تا انقلاب ایران، سران رژیم پهلوی و رژیم صهیونیستی بارها یكدیگر را ملاقات كردند و به توافقات مهمی نیز دست یافتند. بن‌گوریون، لوی اشكول، گلدامایر، اسحق رابین و مناخیم بگین از جمله رؤسای دولت اسرائیل بودند كه با سفر به ایران درصدد گسترش روابط خود با رژیم پهلوی برآمدند. از سوی دیگر شاه نیز به سبب وابستگی به ایالات متحده، تحت توصیه‌های واشنگتن قرار داشت و از گسترش روابط با اسرائیل استقبال می‌كرد.

علائق اسرائیل در روابط با ایران

اسرائیل با قرار گرفتن در میان اعراب، که به دلایل ایدئولوژیک و گرایش های پان عربیسم حضور یهودیان صهیونیست را در فلسطین تحمل نمی کردند، وضعیت دشواری داشت. سیاست خارجی اسرائیل، بر دو محور ایجاد مرزهای امن و گسترش مساحت کشور بر اساس ادعاهای تاریخی یهود استوار بود. رهبران این کشور، برای رسیدن به این اهداف، اقدام های مؤثری در جهت تقویت سیستم دفاعی و افزایش توان نظامی انجام دادند. آنان همان گونه که مناخیم بگین آشکارا اشاره کرده است، بر این اعتقادند که :

بقای اسرائیل منوط به اضمحلال تمدن عرب در منطقه و ایجاد تمدن یهود بر ویرانه های آن است.

رهبران اسرائیل، برای رهایی از وضعیت خطرناکی که در آن قرار داشتند، از همان آغاز در مسیر دکترین «محورهای پیرامون» [میثاق حاشیه ای] که دیوید بن گورین اولین نخست وزیر اسرائیل طراح آن بود، گام برداشتند. بر اساس این دکترین، اسرائیل باید روابط خود را با کشورهای پیرامونش، به ویژه ترکیه و ایران، توسعه می داد. حفظ توازن قوا میان اسرائیل و کشورهای عربی احاطه کنندة آن، یکی از اهداف مهم استراتژی نظامی اسرائیل به شمار می آید.

بن‌گوریون، لوی اشكول، گلدامایر، اسحق رابین و مناخیم بگین از جمله رؤسای دولت اسرائیل بودند كه با سفر به ایران درصدد گسترش روابط خود با رژیم پهلوی برآمدند

بنابراین، اسرائیلی ها در هر کشوری که زمینه نفوذ و بهره برداری می یافتند وارد می شدند. بعد از ترکیه، ایران تنها کشور خاورمیانه بود که با اسرائیل روابط سیاسی داشت و به دلایل گوناگون در سیاست خارجی از جایگاهی برجسته تر، برای اسرائیل برخوردار بود. بخشی از این دلیل ها عبارت است از:

1-حمایت ایران از اسرائیل در مقابل اعراب بر اساس دکترین محورهای پیرامون

2-نیاز اسرائیل به نفت ایران به عنوان منبع اصلی تأمین انرژی این کشور؛

3-درآمدهای حاصل از سرمایه گذاری در ایران و فروش تجهیزات نظامی به این کشور

4-حمایت ها و کمک های مالی دولت و سرمایه داران یهودی در ایران

نفت ایران برای اسرائیل جنبه حیاتی داشت. بنابراین، رهبران این کشور تمام تلاش خود را برای جریان عادی و مطمئن آن به کار بستند. حتی پس از جنگ شش روزه (1967) اسرائیل بهره برداری از چاه های نفت ابورودیس در شبه جزیره سینا را آغاز کرد تا بتواند وابستگی خود به نفت خارجی را کاهش دهد؛ اما مایل بود مطمئن باشد که از ایران نفت دریافت خواهد کرد.

نفت ایران برای اسرائیل جنبه حیاتی داشت. بنابراین، رهبران این کشور تمام تلاش خود را برای جریان عادی و مطمئن آن به کار بستند

ایران به رغم فشارهای اعراب، هرگز در تحریم نفتی اعراب علیه غرب و اسرائیل شرکت نکرد. از این رو، می توانست متحد خوبی برای آن کشور به شمار آید.

سرمایه داران یهودی و برخی از عناصر حکومت، از ارکان حمایت کننده اسرائیلی ها در ایران بودند و کمک های ویژه ای برای آن کشور ارسال می کردند

ایجاد روابط فرهنگی ایران و رژیم صهیونیستی

از این روابط میتوان به نقش صهیونیست ها در برگزاری جشنهای 2500 ساله سلطنتی در ایران اشاره کرد که همگی  با هزینه های کلان و غیر قابل تصور از جیب مردم ایران پرداخت میشد . مطبوعات رژیم صهیونیست در سالهای دهه چهل مقالات متعددی درباره جشن های 2500 ساله و سالگرد تاسیس شاهنشاهی ایران نوشتند و در این زمینه تبلیغات گسترده ای به راه انداختند . اما چرا رژیم صهیونیست باید شاه ایران را به برگزاری این جشنها ترغیب میکرد ؟

اسرائیل-رژیم صهیونیستی

اولین دلیل تقویت مناسبات رژیم صهیونست با شاه و بهره برداری از تاریخ ایران در جهت حمایت از قوم یهود و تبلیغات ویژه در خصوص خدمات کوروش در ازاد کردن قوم یهود از یوغ پادشاه بابل و بدین وسیله تحکیم پیوندهای باستانی ایران و یهود در جهت حمایت و پشتبانی ایران از اسرائیل جعلی در زمان خطر و تهدید علیه رژیم جعلی .

حتی صهیونیستها در تبلیغات خود از اعلامیه کوروش با عنوان اعلامیه« بالفور باستانی» نام میبردند اما شاه به دلیل فشار افکار عمومی ایران و اسلام نتوانست بطور رسمی و اشکار از سران رژیم صهیونیست در این جشن دعوت به میان اورد و مطبوعات صهیونیست به این علت شاه را مورد انتقاد و نکوهش قرار دادند .

دوم بهره برداری مناسبات رژیم صهیونیست و ایران با اعراب و ایجاد روابط پنهانی اعراب با رژیم صهیونیست در زمینه سازش و عدم حمایت از فلسطین .

از دیگر همکاریهای فرهنگی ایران با اسرائیل جعلی میتوان به توسعه و تقویت جهانگردی در راستای تامیین اقتصادی اسرائیل جعلی نام برد . در روز 14 مرداد 1341 به دعوت « اسد الله علم» نخست وزیر وقت « تدی کولک » رئیس اتحادیه جهانگردی فلسطین اشغالی و هیئت همراه وارد تهران شدند و طی ده روز توقف در ایران پیرامون برنامه ریزی برای توسعه جهانگردی با مقامات ایرانی گفتگو کردند . در همین سفر بود که « تدی کولک» صهیونیست در مذاکره با مقامات دولت شاه طرح  جشن های 2500 ساله را پشنهاد کرد .

ادامه دارد...

فرآوری:طاهره رشیدی

بخش تاریخ ایران و جهان تبیان


منابع : 1- آفتاب / 2- وبلاگ طبس ایران