تبیان، دستیار زندگی
در قوم بنی اسرائیل خشكسالی آمد و حضرت موسی علیه السلام مردم را برای دعا و طلب باران به كوه طور فرا خواند. جمع زیادی از مردم، عرفا و حق شناسان درگاه الهی همراه شدند و مشغول دعا گردیدند. اما پس از مدتی طولانی دعا و انابه، قطره آبی از آسمان نبارید. موسی علیه
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

کی گفته عشق و عاشقی تموم شده؟


در قوم بنی اسرائیل خشكسالی آمد و حضرت موسی علیه السلام مردم را برای دعا و طلب باران به كوه طور فرا خواند. جمع زیادی از مردم، عرفا و حق شناسان درگاه الهی همراه شدند و مشغول دعا گردیدند. اما پس از مدتی طولانی دعا و انابه، قطره آبی از آسمان نبارید. موسی علیه السلام از خداوند سؤال كرد: دلیل عدم استجابت دعای آنان چیست؟


بنی اسرائیل

وقتی در زندگیمان کسی هست که خیلی برایمان عزیز است اگر کوچکترین یادی از ما بکند غرق شور و نشاط می شویم مخصوصا اگر طرف ما از هر نظر از ما بالاتر باشد اگر تواضع به خرج دهد و ابراز محبتی بنماید چنان گل از گلمان می شکفد که گویی سند جهان هستی را به نام ما زده است .

حالا شما تصور کنید این شخص چون شاهزاده قصه ها سر رسیده باشد و شما را از فلاکت و نیستی نجات داده و در زیر پر و بال خود گرفته و حمایتی همه جانبه هم از شما داشته باشد چقدر دنیا برایتان قشنگ خواهد شد ؟

و در پاسخ هر نیاز شما فقط بگوید : عزیزم تا من هستم غم هیچ چیز را نخور و تازه این قسمتی از ماجراست با این که حسابی ثروتمند و داراست و هیچ نیازی به شما و توجهتان نداشته باشد لحظه ای از شما غافل نشود و اگر صدباره به او خیانت کنید و بر خلاف میلش رفتار کنید باز با آغوش گشوده شما را بپذیرد بدون هیچ سرزنش و توبیخی ،خداوکیلی دیگر قشنگ تر و رمانتیک تر از این می تواند زندگی ای باشد ؟آیا این شرایط همان بهشت موعود نخواهد بود؟

حتما می گویید این افسانه ها و عشق ها دیگر تمام شده در دنیای ما به جز خیانت و سوء استفاده معنایی برای عشق متصور نیست همه نوع تاوان باید داد و در نهایت هم هیچ ما را می گذارند و می گذرند.!

اشتباه می کنیم همه ما سخت در اشتباهیم این عشق های آتشین و سوزناک همچنان به قوت خود باقی است این ماییم که خودخواسته خیانت را بر می گزنیم احساساتمان را به حراج می گذاریم و اجازه می دهیم از وجود نازنینمان سوء استفاده کنند و الا آن عاشقی که وصفش گذشت را تک تک ما در زندگیمان داریم در اوج رفاه باشیم و یا در نهایت فقر مؤمن و مخلص باشیم یا آلوده و غرق شده در تاریکی های ظلالت برای او فرقی نمی کند همه را می خواهد برای یکی چراغ راه می شود که راه پیدا کند برای یک رهرو سایه بانی که دمی بیاساید ...

عن ابی جعفر علیه السلام أنَّهُ قالَ: « ما مِنْ عَبْدٍ یخْطی خُطُواتٍ فی طاعَةِ اللهِ إِلاّ رَفَعَ اللهُ لَهُ بِكُلِّ خُطْوَةٍ دَرَجَةً وَحَطَّ عَنْهُ بِها سَیئَةً؛ بنده ای نیست كه در راه فرمان برداری از خدا گامهایی بردارد مگر اینكه خداوند در مقابل هر گامی كه برمی دارد او را درجه ای بالا برد و با آن گناهی از او ببخشد

یک نگاه به زندگیمان بیندازیم چند بار به این و آن دل بستیم و از تمام زندگیمان هزینه کردیم و آخر ما ماندیم و تنهایی و شکست و احساس سر خوردگی در این لحظات چه کردیم؟ آیا نبود که رو به آن همیشه ترین کردیم و گفتیم این بار آخر بود اصلا غلط کردم آیا تلخی روزهایمان را با فراموشی و فرصت های دوباره تبدیل به شادی نکرد؟ آیا در آغوشمان نگرفت ؟ و گفت بنده من وقتی از کاری بازت می دارم به خاطر این است که نمی خواهم این گونه سخت بر تو بگذرد به خاطر یک لحظه خوش بودن ،آیا دیگر تکرار نشد ؟ یا وقتی از شدت شرمندگی روی برگشتن نداشتیم آیا مناسبت های مختلف نگفت بیایید درهای رحمتم گشوده است ؟ او به توجه من و شما چه نیازی دارد این بخشش ها و محبت ها اگر ناشی از عشقی عمیق نیست پس چیست؟

کسی که حتی از حال ریزترین موجدات عالم که من و شما حتی نامشان را هم نمی دانیم غافل نیست چطور از ما غافل می شود؟ چرا محبت های دروغین و سراسر تزویر و برخاسته از نیاز دیگران را با آغوش امن و گرم پروردگارمان عوض می کنیم؟

آیا نشنیده ای که به عیسی بن مریم – علی نبینا و آله علیه السلام- فرمود : ای عیسی ! چه قدر دیده به راه بدوزم و حسن طلب نشان دهم و باز این مردم برگشت نکنند ؟«یا عیسی کَم اُطیلُ النّظَر و اُحسِنُ الطَّلَبَ و َ القَومُ لا یرجعُونَ»

آیا حدیث قدسی را به یاد نداری که فرماید :

اگر کسانی که به من پشت کرده اند بدانند که چگونه انتظار آنان را دارم ! و به بازگشت آنها مشتاقم ، هر آینه از شوق آمدن به سوی من می میرند و بند از بندشان جدا می گردد .( کتاب المراقبات میرزا جواد آقای ملکی تبریزی ، ص 36)

مناجات

نمونه کامل عشق خدا به بنده

همانطور که خطاب به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می فرماید :

«أَلَمْ یجِدْكَ یتِیمًا فَآوَى ؛ آیا او تو را یتیم نیافت و پناه داد؟

وَوَجَدَكَ ضَالًّا فَهَدَ ؛ و تو را گمشده یافت و هدایت کرد،

وَوَجَدَكَ عَائِلًا فَأَغْنَى ؛ و تو را فقیر یافت و بى‏نیاز نمود،

فَأَمَّا الْیتِیمَ فَلَا تَقْهَرْ ؛ حال که چنین است یتیم را تحقیر مکن،

وَأَمَّا السَّائِلَ فَلَا تَنْهَرْ ؛ و سؤال ‏کننده را از خود مران،

وَأَمَّا بِنِعْمَةِ رَبِّكَ فَحَدِّثْ ؛ و نعمتهاى پروردگارت را بازگو کن» (سوره ضحی آیات6-11)

سپس به پیامبرش می فرماید به بندگان من بگو : «قُلْ اِنْ کُنْتُمْ تُحِبُّونَ الله ُ فَاتَّبِعُونِی یحْبِبْکُمُ الله ُ وَ یغْفِرْلَکُمْ ذُنُوبَکُمْ وَ الله ُ غَفُورٌ رَحیمٌ. »(سوره آل عمران، آیه 31) ؛ ای پیامبر، بگو اگر خدا را دوست دارید، از من پیروی کنید تا خدا نیز شما را دوست داشته باشد و گناهانتان را بیامرزد. خدا، آمرزنده و مهربان است.

رحمت فراگیر خداوند

-« وَرَحمَتی وَسِعَتْ كُلَّ شّیءٍ» 1 ؛ « رحمت من همه چیز را در برگرفته است.»

- «كَتَبَ رَبُّكُم عَلَی نَفسِهِ الرَّحمَةَ»؛ 2 « پروردگارتان [مهرورزی و] رحمت را برخود واجب نموده است.»

- قالَ اَعرابی: یا رَسُولَ اللهِ! مَن یحاسِبُ الخَلقَ یومَ القِیامَةِ؟ قالَ: اَللهُ عَزَّوَجَلَّ قالَ: نَجَوْنا وَرَبِّ الكَعْبَةِ. قالَ وَكَیفَ ذاكَ یا اعرابِی؟ قالَ: لأنَّ الكَریمَ إذا قَدَرَ عَفا؛ مردی اعرابی گفت: ای رسول خدا! در روز رستاخیز چه كسی حساب خلق را محاسبه می كند؟ فرمود: خدای بلند مرتبه. اعرابی گفت: به پروردگار كعبه سوگند كه نجات یافتیم. پیامبر صلی الله علیه وآله فرمود: ای اعرابی! چگونه چنین است؟ عرض كرد: كریم هر گاه قدرت [بر انتقام] یابد گذشت می نماید.» 3

ای خداوند كریم و دلنواز                      ای رحیم و خالق بنده نواز

نیستم ناخوانده ای صاحب عطا              آشنایم خود مرا گفتی بیا

گفته بودی شب تو با من رازكن           بی نیازا، آمدم در باز كن

بنده نوازترین مولا

در قوم بنی اسرائیل خشكسالی آمد و حضرت موسی علیه السلام مردم را برای دعا و طلب باران به كوه طور فرا خواند. جمع زیادی از مردم، عرفا و حق شناسان درگاه الهی همراه شدند و مشغول دعا گردیدند. اما پس از مدتی طولانی دعا و انابه، قطره آبی از آسمان نبارید. موسی علیه السلام از خداوند سؤال كرد: دلیل عدم استجابت دعای آنان چیست؟ خطاب آمد: در جمع شما، جوان گنهكاری هست كه حضور او مانع بالا رفتن دعای شما می شود. موسی علیه السلام رو به مردم كرد و فرمود: آن جوان گنهكار كه خود هم می داند، جمع ما را ترك گوید تا دعاهایمان مستجاب شود. اما كسی بلند نشد. در همین حین، باران شروع به باریدن كرد. موسی علیه السلام عرضه داشت: پروردگارا! آن جوان كه هنوز از بین ما بیرون نرفته است؟ خطاب رسید: ای موسی! وقتی تو سخنت را با این جماعت گفتی، آن جوان شرمنده شد و ترسید كه در میان جمع سرافكنده شود. ما نمی توانیم شرمندگی بنده خود را ببینیم، بنابراین گناهانش را تبدیل به حسنات كردیم و باران را بر شما نازل نمودیم. 4.»

ای كریمی كه از خزانة غیب             گبر و ترسا وظیفه خور داری

دوستان را کجا کنی محروم               تو که با دشمنان نظر داری

همه ما سخت در اشتباهیم این عشق های آتشین و سوزناک همچنان به قوت خود باقی است این ماییم که خودخواسته خیانت را بر می گزنیم احساساتمان را به حراج می گذاریم و اجازه می دهیم از وجود نازنینمان سوء استفاده کنند

سنت الهی بنده نوازی

1. چشم پوشی از گناهان: عن ابی جعفر علیه السلام أنَّهُ قالَ: « ما مِنْ عَبْدٍ یخْطی خُطُواتٍ فی طاعَةِ اللهِ إِلاّ رَفَعَ اللهُ لَهُ بِكُلِّ خُطْوَةٍ دَرَجَةً وَحَطَّ عَنْهُ بِها سَیئَةً؛ 5 بنده ای نیست كه در راه فرمان برداری از خدا گامهایی بردارد مگر اینكه خداوند در مقابل هر گامی كه برمی دارد او را درجه ای بالا برد و با آن گناهی از او ببخشد.»

2. بنده نوازی برای عبرت پذیری: عن ابی عبد الله علیه السلام أنَّهُ قالَ: إنَّ اللهَ وَسَّعَ أرْزاقَ الحُمْقی لِیعْتَبِرَ العُقَلاءُ أنَّ الدُّنیا لَیسَ ینالُ مَا فیها بِعَمَلٍ وَلا حِیلَةٍ؛ 6 خداوند روزی مردمان نادان را گسترش می بخشد تا خردمندان پند گیرند « كه روزی در دست خداست] و بدانند كه در دنیا چیزی با تلاش و چاره اندیشی [بدون خواست پروردگار] به دست نمی آید.»

3. گذشت هنگام انتقام: عن الصادق علیه السلام أنَّهُ قالَ: « العَفْوُ عِندَ القُدرَةِ مِن سُنَنِ المَرسَلینَ وَاَسْرارِ المُتَّقینَ وَتَفسیرُ العَفوِ أنْ لاتَلزَمَ صاحِبَكَ فیما أجْرَمَ ظاهِراً وَتَنْسی مِنَ الاصلِ ما اُصِبْتَ مِنْهُ باطِناً وتَزید عَلَی الاحسانِ إحساناً وَلَن تَجِدَ إلی ذلكَ سبیلاً إلاّ مَن قَد عَفا الله ُ وغَفَرَ لَهُ مَا تَقَدَّمَ مِن ذَنبِهِ وَزینَهُ بِكِرامَتِهِ وألبَسَهُ مِن نُورِ بَهائِهِ لانَّ العَفوَ وَالغُفرانَ صِفّةٌ مِن صِفاتِ اللهِ تَعَالَی فی أسرارِ أصفیائِهِ؛ 7 گذشت هنگام قدرت از شیوه های پیامبران و از رازهای پرهیزگاران است و معنای واقعی گذشت آن است كه در ظاهر، كاری را كه طرف مقابلت مرتكب شده است به رویش نیاوری [و واكنشی از خود نشان ندهی] و در باطن هر كار خلافی را كه از او به تو رسیده فراموش كنی و بر احسان خویش [نسبت به وی] بیافزایی و كسی بر این كار موفق نمی شود مگر آن كس كه خدا او را مورد عفو خویش قرار می دهد و گناهان گذشته اش را بر او می بخشاید و او را به بزرگی و كرامت خویش مزین می سازد و از نور خویش بر تنش می پوشد؛ زیرا گذشت و بخشش صفتی است از صفات خدای بزرگ كه در درون برگزیدگان خود قرار داده است.»

ای پرده پوش معصیت عاصیان                       تمام بر درگه تو دیدة امید خاص و عام

کار تو عفو و بخشش و انعام روز و شب           شغل تو فضل و رحمت و اكرام صبح و شام

جز معصیت نكرده و خواهم ز تو بهشت           ای خاک بر سر من و این آرزوی خام

پی نوشت ها :

1) اعراف / 156.

2) انعام / 54.

3) مجموعه ورّام، ج1، ص9.

4) مصابیح القلوب، ص 212.

5) مستدرك الوسائل، ج11، ص258.

6) فروع كافی، ج 5، ص82.

7) مستدرك الوسائل، ج 9، ص5.

فرآوری  : محمدی

بخش قرآن تبیان


منابع:

ماهنامه اطلاع رسانی، پژوهشی، آموزشی مبلغان شماره 71

کتاب المراقبات میرزا جواد آقای ملکی تبریزی

سایت سازمان تبلیغات اسلامی