تبیان، دستیار زندگی
در خانه ما بود دیشب یک بار دیگر روضه خوانی البتّه این را هم بگویم هم روضه و هم میهمانی
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

روضه خوانی

روضه خوانی

در خانه ما بود دیشب

یک بار دیگر روضه خوانی

البتّه این را هم بگویم

هم روضه و هم میهمانی

در هر اتاقی سفره ای بود

هر گوشه اش یک دیس خرما

نان و پنیر و سبزی و آش

با چند تا بشقاب حلوا

وقتی که مادر سفره را چید

من هیچ چیزی کم ندیدم

هم شمع و قرآن بود در آن

هم عکس داداش شهیدم

خرما و حلوا پخش می کرد

بابا میان میهمان ها

من نیز گاهی چای و شربت

می ریختم در استکان ها

برخاست از یک سو صدایی:

«یا رب! به حق صاحب دین

پیروز کن اسلام ما را»

ما یک صدا گفتیم: آمین!

دیشب تمام خانه ما

از گریه هامان شد معطّر

هم مرد و هم زن گریه کردند

من داشتم یک حال دیگر

وقتی که آقا روضه را خواند

شد خانه سرشار از محبّت

دیگر تمام خانه گرم از

احوالپرسی بود و صحبت

بخش کودک و نوجوان تبیان


منبع:شعر های شیرین

مطالب مرتبط:

کلاس گل ها

حاجی کوچک

حسِّ بینایی

مثل قناری مثل قو

گل های روزه

تولد یه غنچه

مهمانی نور

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.