تبیان، دستیار زندگی
نمایش "حریرسرخ صنوبر" نوشته "محمدابراهیمیان" و به كارگردانی "شكرخدا گودرزی" در تالار قشقایی مجموعه تئاتر شهر به صحنه رفت. این نمایش، داستانی بومی و محلی از فرهنگ ایران است. دراین نمایش نویسنده درتلاش است تادغدغه‌های ذهنی خود...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

"حریر سرخ صنوبر" ، نمایشی رادیویی با داستانی عامیانه

نمایش "حریرسرخ صنوبر" نوشته "محمدابراهیمیان" و به كارگردانی "شكرخدا گودرزی" در تالار قشقایی مجموعه تئاتر شهر به صحنه رفت.

این نمایش، داستانی بومی و محلی از فرهنگ ایران است.

دراین نمایش نویسنده درتلاش است تادغدغه‌های ذهنی خود رادرقالب داستانی بومی كه سعی دارد خود را در سبك و سیاق آثار كلاسیك تعریف كند، به تصویر بكشد.

نمایش "حریر سرخ صنوبر" اثری است داستانی كه بیشتراز شیوه نوشتاری آثار واقعگرای داستانی پیروی می‌كند، هر چند در برخی مشخصه‌های نوشتاری چون وحدت موضوع، شخصیت پردازی، طرح داستان و زمان و مكان رویداد نمایشی دچار نقصان است.

از منظر ساختار نوشتاری این نمایش در پرداخت "مقدمه داستانی"، "میانه" و "موخره" دچار ایراد نگارشی است.

در شیوه نگارش داستانی نمایشهای واقعگرای كلاسیك، "مقدمه" پیش درآمدی برای معرفی شخصیت‌ها و طرح موضوع داستان نمایش‌است در "میانه" شخصیتها رشد و نمود می‌یابند و پیچیدگی داستانی و گره‌افكنی‌ها و معماها و تعلیق‌های نمایشی رخ می‌دهد و در نهایت در" موخره " داستان گره‌گشایی می‌شود و نمایش با نتیجه‌ای مطلوب، منطقی و مشخص پایان می‌یابد.

امانمایش "حریرسرخ صنوبر" به‌دلیل عدم توجه به‌قواعد نگارشی نمایشنامه‌های كلاسیك و ضعف درپرداخت نمایشی داستان كمتر از این قاعده پیروی كرده‌است.

از منظر ساختار اجرایی نیز این نمایش را می‌توان به دو بخش تقسیم كرد، بخش ابتدایی نمایش تا صحنه ورود دخترك رنگرز(ترنج) و بخش دوم كه از همین صحنه تا انتهای نمایش به طول می‌انجامد.

درپرده نخست به دلیل شخصیت پردازی نامنسجم و بازی ضعیف بازیگران خصوصا بازیگر نقش پیرمرد (علی بی‌غم) اثر از مشخصه‌های یك اثر دراماتیك برخوردار نیست هر چند كارگردان سعی كرده است با استفاده از قواعد تعریف شده نمایش ایرانی چون "روایت گری" و "نقل گویی" طراحی حركات و بالا و پایین رفتن‌های بی‌انگیزه، ضعف نوشتاری نمایش را سرپوش بگذارد اما تلاش بیهوده بازیگران به دلیل اغراق گویی‌های بیانی، نابجا لطمه جبران ناپذیری به اثر وارد می‌كند.

در پرده دوم نمایش با ورود بازیگر نقش ترنج "شیوا خسرومهر" و "سودابه گودرزی" در نقش نارنج نمایش وارد مرحله جدیدی می‌شود و در واقع ازاین به بعد است كه درام تئاتری اتفاق می‌افتد و نمایش تا حدودی حالت صحنه‌ای و تئاتری به خود می‌گیرد.

نویسنده سعی كرده است تركیبی از زبان محاوره و شاعرانه "اشخاص بازی" را به صورت معجونی ادبی ارائه كند اما به علت نبود قرارداد صحنه‌ای، علت این گونه سخن گفتن برای مخاطب تئاتر چندان باور پذیر و ملموس نیست.

تك گویی (منولوگ) شاعرانه و باطنین بازیگر نقش صنوبر، "پردیس افكاری" در ابتدای نمایش زمینه مناسبی برای‌آغاز یك داستان نمایشی به تماشاگر نمی‌دهد.

حركات موزن بازیگران در جای جای نمایش تنها برای تنوع بخشی به نمایش و جلوگیری‌از خستگی بصری تماشاگر طراحی شده‌است كه در روند پیشبرد نمایش چندان موثر نیست.

بازی ناهمگون بازیگران بویژه در پرده نخست، ضعف در پرداخت دراماتیك نمایشی، ریتم و لحن ناهماهنگ شخصیت‌های نمایش، نبود توجه به ابعاد زیبایی شناسانه صحنه‌ای چون طراحی صحنه، گریم، نور، طراحی لباس و حركات نمایشی، بیهوده‌گویی داستانی، كشمكش‌های ضعیف در شخصیت‌پردازی و نبود وحدت موضوع سبب شده است تا نمایش "حریر سرخ صنوبر" اثری ضعیف جلوه كند.

كارگردان سعی كرده است با استفاده از مشخصه‌های تعریف شده نمایش ایرانی و شرقی چون روایت گونه بودن، نقالی و سبك فاصله‌گذاری "برشت" اثری كم نقص را به صحنه ببرد اما به سبب نبود انسجام در شیوه اجرایی و بازی ناهمسان بازیگران چندان موفق نیست.

هرچند بازی بازیگر نقش سردارجنگی "عباس قلیچ لو"، ترنج "شیوا خسرومهر" و نارنج "سودابه گودرزی " در برخی صحنه‌ها سبب می‌شود نمایش جان دیگری به خود بگیرد اما نبود هماهنگی در ارائه بازیها سبب ضعف اجرایی نمایش حریر سرخ صنوبراست.

شكرخدا گودرزی كه در پرونده كارگردانی خوداجراهای زیبایی از نمایشهای "سرود بال سروش" و "سوگ مضحكه یادگار زریران" را دارد با ارایه آخرین ساخته‌اش (حریر سرخ صنوبر)، اثری ضعیفی را در پرونده كارگردانی خود بر جای می‌گذارد.

به نظر می‌رسد نمایش حریر سرخ صنوبر به دلیل تكیه بر كلام و دوری از عمل نمایشی اثری رادیویی است تا تئاتری صحنه‌ای و دیداری.

طراحی صحنه قرینه و سطوح شیبدار و چشم‌آزار، استفاده‌از صحنه جعبه‌ای در طراحی دكور، طولانی بودن زمان نمایش، شاخه به شاخه پریدن‌های مدام داستان و نبود وجود یك موضوع واحد داستانی سبب شده‌است تا تماشاگر، دچار خستگی شود.

اگرچه موسیقی نمایش یكی از مهمترین نقاط قوت این اثر تئاتری است كه "سعید ذهنی" به خوبی از عهده آن برآمده است، اما نمایش حریرسرخ صنوبر با یك بازنویسی نمایشی مجدد، حذف شخصیت‌هایی كه در روند پیشبرد نمایش چندان موثر نیستند، طراحی دكور به دور از ابعاد قرینه‌سازی، قادر است در اجرایی مجدد به عنوان اثری در خور توجه تماشاگران باشد.

منبع . ایسنا