تبیان، دستیار زندگی
آشنایی با مجموعه حدیثی عالی، اما مورد بی مهری قرار گرفته شده است.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

جامع احادیث شیعه (3)

آیت الله بروجردی

آشنایی با مجموعه حدیثی عالی، اما مورد بی مهری قرار گرفته شده است.

به نام خدا

ویژگی ها و امتیازات جامع احادیث الشیعه

در بخش اول این نوشتار، توجه آیت الله بروجردی به نواقص کتاب شریف وسائل الشیعة و پیدایش انگیزه و مراحل گردآوری کتاب گرانقدر «جامع احادیث الشیعه» بیان شد. در قسمت دوم، به توضیح برخی ویژگی ها و امتیازات آن پرداخته شد که عبارت بودن از: ذکر آیات الاحکام، جامعیت نسبت به روایات فقهی، دقت فراوان در نقل احادیث. اینک ویژگی های دیگری از این اثر برجسته را می خوانیم.

4. مقدمه کتاب

یکی از ویژگی های حضرت آیت الله العظمی بروجردی(ره)، پرهیز از هر نوع حرکت اختلاف برانگیز میان شیعه وسنی بود. ایشان معتقد بود که امروز مشکل مسلمانان، اثبات ظلم خلفا وناحق بودن آنها نیست؛ زیرا این کار هیچ ثمری جز شعله ور ساختن آتش فتنه ندارد.

روش ایشان در تقریب علمی مذاهب و پیشبرد تشیع، اثبات این نکته بود که ائمه (علیهم السلام) به عنوان اصحاب و تابعین رسول خدا (صلی الله علیه و آله) مورد قبول اهل تسنن نیز هستند و بنابراین اگر ما ثابت کنیم که معارف واحکام مکتوبی که املای رسول خدا(صلی الله علیه و آله) و نوشته حضرت امیر(علیه السلام) است، در اختیار ائمه بود وطبق آن فتوا می دادند، اهل سنت نیز ملزم به استفاده از احادیث آنان خواهند شد.به همین جهت، او مقدمه مفصلی را در اثبات این مطلب نگاشت.

البته عمر شریفش کفاف پایان دادن به این مقدمه را نداد وپسر ایشان، کار او را تکمیل کرد.این مقدمه در جلد اول کتاب جامع احادیث شیعه به چاپ رسیده است.

5.       تقطیع نکردن احادیث

در بسیاری از موارد، یک روایت متضمن بیان بیش از یک حکم است و یا در ابواب مختلف از جهات مختلفی قابل استناد می باشد. صاحب وسائل در چنین مواردی که کم هم نیست، اقدام به تقطیع کرده وهر بخش از آن را در باب مربوط آورده است.

این کار با وجود محاسنی چون در دسترس قرار دادن بخش های مورد نیاز و حذف بخشهای غیر ضروری در ابواب غیر مناسب، معایبی نیز دارد.

زیرا با گسسته شدن ترکیب چنین روایاتی، ممکن است که بسیاری از قرائن لفظی یا محتوایی از بین برود. شاید ذکر حکمی در کنار حکم دیگری که به ظاهر نامربوط است، دارای پیامی یا جهتی باشد که توجه به آن، باعث فهم بهتر روایت گردد.

عیب دیگر تقطیع، غیر واقعی شدن اعداد و ارقام روایات وسائل الشیعه است. طبق بررسی آیت الله بروجردی(قده) و برخی از اعضای گروه تألیف،از 35868 روایت وسائل، حدود ده هزار مورد آن تکراری می باشد.

روش جایگزین تقطیع

در کتاب «جامع احادیث شیعه» به جای تقطیع روایتی که دربردارنده چند حکم است، آن را در بابی که مناسبت بیشتری دارد، آورده اند و در سایر ابواب، فقط به آن ارجاع داده شده است، مگر در موارد خاصی که به ذکر آنها می پردازیم.

الف) ظهور روایت به وسیله تقطیع تغییر نیابد.

ب) روایاتی که دراول یا آخرشان، مطالب غیر فقهی آمده باشد که قسمت غیر فقهی آن حذف شده است، البته به شرط آسیب نرسیدن به ظهور حدیث و عدم اخفای قرائن.

ج) در ابواب مقدمات که اغلب در برگیرنده احادیث اصولی هستند نیز تقطیع صورت گرفته است؛ مثلاًبرخی از روایات فقهی دلالت یا ملازمه با حجیت خبر واحد دارد که از مجموع آنها تواتر معنوی حاصل می شود. در این موارد، به صرف ارجاع قناعت نشده و بخشی از روایت که دلالت برحجت خبر واحد می کرد، در باب حجت خبر آمده و مطالعه کامل حدیث به باب ویژه آن ارجاع شده است.

سند روایات تقطیع شده

در مواردی که روایتی تقطیع شده است، سند آن در تمام ابواب و به همراه تمام بخش های آن تکرار نشده است، بلکه تنها در یکی از ابواب به طور کامل آمده و درسایر ابواب به آن اشاره شده است، به جز روایات کتاب جعفریات از«علی بن جعفر»؛ زیرا تمام روایات آن فقط یک سند دارد.

از این رو، سند همه روایات علی بن جعفر، در اولین بابی که حدیثی از او نقل شده، آمده و در بقیه حتی از اشاره به اولین بابی که سند حدیث مذکور است، پرهیزشده تا شرط اختصار رعایت شود.

البته این قاعده در ابواب مربوط به اصول فقه مراعات نشده و سند روایات حتی در فقرات تقطیع شده نیز آمده است.

ذکر تعلیقات کافی

در کتاب کافی، سند حدیث به طور کامل آمده وچنانچه شروع سند حدیث بعدی مانند حدیث قبلی باشد، از ذکر آن خودداری شده که در اصطلاح به آن تعلیق می گویند؛ زیرا فهم سند حدیث دوم، به سند حدیث اول معلق شده است.

این کار فی حد نفسه در کتاب کافی ایراد شمرده نمی شود، بلکه نوعی اختصار معقول است، اما اگر به همین صورت در مجموعه روایی دیگر نقل شود، یا باعث اشتباه می شود یا مستنبط را به زحمت می افکند؛ زیرا باید به کتاب کافی مراجعه کند و ببیند که روایت اصلی از چه سندی برخوردار بوده است تا بتواند بخش حذف شده سند حدیث را بشناسد. اما کتاب وسائل به این نکته توجه داشته ودر چنین مواردی،سند را به طور کامل ذکر کرده است.

این شیوه در جامع احادیث شیعه نیز به کار رفته وبرای اینکه مشخص شود این قسمت از سند در خود کافی به طور معلق آمده است. تدوینگران آن را داخل دو هلال آورده ودر پایان تصریح به معلق بودن کرده اند.

اصول حاکم بر تنظیمات ابواب کتاب

الف. رده بندی ابواب بر اساس ترتیب طبیعی و فقهی

بهترین روش در تنظیم بخش های مختلف یک نوشته، در نظر داشتن ملاکی متناسب با موضوع آن است. شاید بهترین معیار در چینش ابواب کتاب حدیثی فقهی، در نظر گرفتن حکم یا عمل شرعی است؛ یعنی اگر حکمی متوقف بر حکم دیگر یا عملی بعد از عمل دیگر باشد، ابواب مربوط به آن نیز به تبع احکام واعمال وبه همان تقدیم و تأخیر ذکر می شوند.

شیخ حرعاملی (قده )در تبویب کتاب خود به این شیوه توجه کامل داشت، اما در عمل، کتاب وی از برخی بی نظمی ها رنج می برد.

مزیتی که کتاب «جامع احادیث شیعه»از این لحاظ دارد، این است که در ترتیب چند جماعة الابواب در یک کتاب و درابواب هریک، مناسبت ونظم طبیعی، درست مانند فصول منظم یک کتاب، رعایت شده است.

این معنی در «وافی» نیز مورد توجه بوده است؛ گو اینکه در این کتاب، به طورکلی ترتیب کتاب آن احیاناً با ترتیب کتب وابواب فقهی وفق نمی دهد وخود یک ترتیب ابتکاری است.

ب. تقدیم روایات اصولی

یکی از خدمات بزرگ این کتاب به اهل تحقیق، تنظیم روایات مربوط به مسائل اصولی و چینش آنها بر اساس مباحث اصولی در جلد اول است که در نوع خود بی نظیر است؛ زیرا استقضای کاملی از تمام احادیث مرتبط با مباحث اصولی را در اختیار مستنبط قرار می دهد و او را از جستجوی در میان ابواب وکتب بی نیاز می کند.

این خدمت بزرگ، در هیچ یک از جوامع حدیثی به طور خاص مد نظر نبوده وبه دلیل پراکنده بودن احادیث آنها در ابواب دیگر، خود فقیه باید به دنبال تک تک روایات بگردد و آنها را جمع آوری کند.

ج. جدا کردن احادیث آداب و اخلاق

احادیث آداب و سنن دو گونه اند: یا مربوط به عمل واجب اند؛ مانند نماز که در کنار اعمال واجب، طیف وسیعی از مستحبات را نیز در بر می گیرد.

این نوع از آداب وسنن در کنار ابواب اصلی و واجبات ذکر شده اند. یا اینکه آداب، مستقل هستند و عنوان مستقلی دارند؛ مانند آداب مربوط به نوره، حجامت، آراستگی و رنگ مناسب کفش و لباس...این نوع از آداب وسنن، بر خلاف کتب حدیثی، جداگانه و در کتاب مخصوصی گنجانده شده است تا دسترسی به مجموعه آنها برای فقیه آسان تر گردد.

آیت الله العظمی بروجردی در این زمینه سبک کتاب کافی را می پسندید.

کتاب کافی نیز آداب و مستحبات را به طور مستقل تحت عناوینی نظیر «کتاب الزی والتجمل والمروءة»(5) یا «کتاب العشرة»(6) و امثال آن آورده و از پراکندگی و اختلاط ناموجه آنها پرهیز کرده است.

د. تنظیمات داخل باب

یکی از زیبایی های کتاب جامع احادیث الشیعه، نوع تبویب احادیث در ذیل هرباب است که این نکات در آنها مورد توجه قرار گرفته است:

1. تقدیم روایات موافق با نظر مشهور بر روایات معارض؛

2. تقدیم احادیث عام بر خاص؛

3. تقدیم روایات مطلق بر مقید؛

4. ترتیب احادیث بر اساس اتحاد مضمون یا مشابهت لفظی یا اشتراک از نظر راوی آخری که از امام (علیه السلام) نقل حدیث کرده است؛

مثلاًتمام روایات مندرج در آن باب که از یک راوی نقل شده باشد،در کنار هم قرار گفته است. این کار نوعی همراهی با فقیه در برگرداندن چندین حدیث به یک حدیث است.

5. چون روایات کتب اربعه بیشتر از کتب حدیثی دیگر اعتبار دارد، دراین مجموعه توجه خاصی به آنها شده است وبه همین جهت، احادیث آنها بر سایر روایات تقدم یافته است، مگر اینکه با چهار مورد قبلی منافات داشته باشد.

ه. جامعیت احادیث ابواب

گذشته از جامعیت کتاب جامع احادیث شیعه که در استقصای روایات فقهی داشته، هر یک از ابواب آن نیز جامعیت شگفت آوری در مسئله فقهی مورد نظر دارد؛ زیرا علاوه بر جمع آوری تمام احادیث مرتبط با موضوع، آدرس سایر احادیثی که در ابواب پیشین یا پسین آمده وبه نحوی مرتبط با عنوان باب ومؤثر در فهم باشد، در پایان باب، ذکر شده است.

حوصله نویسندگان در جستجو و بررسی تمام احادیث مجموعه وآدرس دادن به هر باب و حدیثی با اندک ارتباط، هر خواننده ای را شگفت زده می کند.نحوه آدرس دادن به ابواب واحادیث، به این ترتیب است: نام راوی، نام باب، نام مجموعه ابواب، شماره حدیث، وچون ممکن است در چاپ های مختلف و با اندک تغییراتی، شماره جلدها و صفحات تغییر یابد، شماره آنها در آدرس نیامده است.

تلفیق روایات تکراری و روش آن

روایتی که حداقل، متن آن در بیش از یک مورد تکرار شده باشد، در یک کتاب تکرار شود یا در بیش از آن، گونه های مختلف آن از حیث سندی ومتنی بدین شرح است:

الف. وحدت سند ومتن:

اگر هر دو روایت از جهت سند ومتن به طورکامل مثل هم باشند، نام هر دو کتاب با شماره صفحه و جلد می آید و سپس سند و متن بدان اضافه می شود، به این صورت: «1520(3)یب31ج3-صا102ج2-أخبرنی الشیخ عن أحمد بن محمد عن أبیه.. .) این بدان معناست که روایت مذکور در جلد سوم تهذیب صفحه 31ودر جلد دوم استبصار صفحه 102تکرار شده است.

ب. اختلاف در سند:

اگر متن روایات یکی باشد و تنها سند شان با هم اختلاف داشته باشد، یعنی اختلاف سندها باعث تعداد روایت شده است، این اختلاف سندی سه حالت دارد:

1. سندها از آغاز تا انتها مختلف اند.

2. سند از جهت آغاز آن مشترک واز طرف انتهای آن مختلف است.

در این دو صورت، سند ومتن یکی از احادیث به طور کامل آورده و سپس سند دوم حدیث به طور کامل ذکر و به جای تکرار متن از کلمه «مثله» استفاده شده، و اگر در الفاظ اختلافات جزئی داشته اما معنا یکی بوده، تعبیر «نحوه» به کار رفته است.

3. آغاز سند از طرف مؤلف کتاب مرجع، مختلف است، اما از انتها یعنی از طرف راویان متصل به امام (علیه السلام) مشترک است.

این صورت از دو حال خارج نیست: یا یکی از سندها، نسبت به سند دیگر عام مطلق است؛ مانند خط بلند که شامل خط کوتاه تر نیز می شود، یعنی یکی از سندها طولانی تر است و بعد از یک یا چند راوی به آغاز سند بعدی می رسد و در کل سند دوم، مشترک هستند. یا اینکه این گونه نیست.

در حالت اول،ابتدا نام و مشخصات کتابی که سند طولانی از آن نقل شده، آنگاه بخشی از سند که مختص به آن است، وسپس نام کتاب دوم با مشخصات بعد از کلمه «عن» می آید و سند دوم بدان اضافه می شود.

در حالت دوم، یعنی حالتی که آغاز سندها با هم اختلاف دارد، نام کتاب اول با مشخصات ذکر شده، سپس سند تا شخص مشترک ادامه می یابد. آنگاه نام کتاب دوم با مشخصات ذکر می شود و سند تا آخر می آید وسپس متن مشترک اضافه می شود.

ج. تلفیق سندی: اگر در دو روایت متن متفاوت دارند، تمام سند یا بخشی از آغاز سند روایت دوم تکرار سند روایت اول باشد، به جای تکرار بخش مشترک،تعبیر «بهذاالاسناد» به کار می رود.

دقت در نقل متون تکراری

«مثله» و«نحوه» در وسائل الشیعة:

اگر چند روایت مشابه از حیث لفظ و محتوا، در یک حکم وجود داشته و این مشابهت به اندازه ای زیاد باشد که با تسامح همه آنها را بتوان یکی دانست، صاحب وسائل ابتدا یکی از روایات را با سند و متن کامل آورده و آنگاه از کتاب های دیگری را که مشابه یا عین این حدیث در آنها تکرار شده، نام برده و در صورتی که سندشان با سند مذکور اختلاف کلی یا جزئی داشته، به ذکر آن پرداخته واز ذکرمتن و بخش مشترک سند احتراز جسته و گاه از تعبیر «نحوه» و گاه از تعبیر «مثله» بهره برده و گاه تنها به «رواه» اکتفا کرده است.

 درمواردی که ایشان از تعبیر «مثله» استفاده کرده، یا عین الفاظ روایت تکرار شده یا این اختلاف به اندازه ای کم بوده که قابل اغماض است. اما زمانی که از تعبیر «رواه» یا  «نحوه» استفاده شده، چنین تقیدی وجود ندارد و تنها مشابهت محتوایی مقصود بوده است.

صاحب کتاب وافی نیز روش مشابهی را در پیش گرفته است. ایراد این روش این است که هنگام مراجعه به آن، با موارد بسیاری مواجه می شویم که عدم تکرار روایت و بسنده کردن به «نحوه» و«مثله» باعث اشتباه شده است؛ زیرا هر چند از نظر مؤلف، روایت کتابهای دیگر نیازمند به تکرار نبوده و از نظر محتوا تفاوتی با روایت مذکور نداشته، اما معلوم نیست که دیدگاه دیگران نیز چنین باشد و شاید آنها نکاتی را استفاده کنند که برای مؤلف قابل استفاده نبوده است، به ویژه آنکه صاحب وسائل اخباری بوده و دیدگاه او تفاوت های ساختاری با تفکر اصولی داشته است؛ زیرا اخباری ها در تفسیر متون دینی، دقت علمای اصول را ندارند واز این رو، اصولیان نکاتی را از روایات برداشت می کنند که مورد توجه اخباریان نبوده است. بنابراین عالم اصولی از مراجعه به اصل روایاتی که متونشان نقل نشده، بی نیاز نیست.

اما کتاب شریف «جامع احادیث الشیعه» که نوشته یکی از مراجع وبزرگان علمای اصولی است و شاگردان او نیز اهل دقت ونظر بودند، برای ایجاد اطمینان به خواننده فقیه اصولی با دقت بیشتری درباره روایات قضاوت کرده اند و برای کسی که با این اثر ارزشمند انسی داشته باشد، پر واضح است. به همین خاطر است گاه دقت هایی به چشم می خورد که انسان را به تعجب وا می دارد.

«مثله» و«نحوه» در جامع احادیث شیعه:

«مثله» در این اثر بدان معناست که عین این روایت با تمام الفاظ و تعبیراتش تکرار شده است وهیچ اختلافی میان متون آنها نیست، ولی «نحوه» یعنی تفاوت لفظ با وجود اختلافات بسیار جزئی، تأثیری در محتوا نداشته است.

تفاوت «نحوه» در این اثر با «نحوه» در وسائل این است که صاحب وسائل روایاتی را که اختلافات فاحش لفظی دارند، صرفاً به جهت اینکه از نظر ایشان دارای یک محتوا هستند، تکرار نکرده و به تعبیر «نحوه» اکتفا کرده است؛ در حالی که در کتاب جامع احادیث، تنها در مواردی «نحوه» استعمال شده است که روایات بسیار نزدیک به هم بوده اند؛ به گونه ای که حتی اهل دقت نیز اغلب میان آنها تفاوتی نمی فهمند.

به همین جهت، هرگاه روایات تفاوت محسوس ولو لفظی، با همدیگر پیدا کنند، جدا از هم وبه طور مستقل ذکر شدا اند. می توان گفت تعبیر «نحوه» در جامع احادیث شیعه، نزدیک به «مثله» در وسائل الشیعه است.

برخی از آثار وبرکات علمی تلفیق اسناد ومتون

در نگاه اول، به نظر می رسد که مؤلفان محترم به جهت اختصار اقدام به تلفیق کرده اند؛ در حالی که کمترین فایده آن، کاستن از تعداد جلد ها  وقیمت تمام شده آن است، بلکه مهم ترین ثمره آن، مقایسه هم زمان چندین روایت نزدیک به هم است.

فایده این شیوه آن است که اگر روایتی به جهت نقل به معنا یا اشتباه نسخه برداران یا عوامل طبیعی همچون پاک شدن مرکب و امور دیگر، دچار تعدّد لفظ شده باشد و همه این اختلافات در کنار هم قرار گیرد و نسخه بدلهایشان مشخص شود، این کار در فهم درست حدیث به مستنبط کمک شایانی می کند؛ زیرا هر یک از این اختلاف ها در حکم قرینه ای برای فهم روایت دیگر است. به همین جهت، این ابتکار بسیار ارزشمند در فقه الحدیث، ستودنی است.

آیت الله بروجردی (قده) معتقد بود که در بسیاری از موارد، روایاتی که متون مشابهی دارند، یک روایت بیشتر نیستند، اما به حسب تعداد روایاتی که شنونده حدیث بوده اند، به اشکال مختلفی نقل شده اند. اگر چنین روایاتی به طور پراکنده ذکر شوند، مقایسه شان دشوار خواهد شد.

اما اگر با هم تلفیق گردند وتفاوت هایشان به خوبی نشان داده شود، فهم مجموعه این احادیث بسی آسان خواهد گردید. البته این روش در کتاب شریف وافی نیز اعمال شده است.

یکی دیگر از آثار وبرکات این روش، توثیق یافتن بسیاری از روایات ضعیف است؛ زیرا اگر در میان سندهای مختلفی که برای یک حدیث ذکر شده است، تنها یکی معتبر باشد، ضعف سندی بقیه هم جبران می شود. گذشته از این، تعدد یک روایت ونقل آن به اشکال مختلف نیز موجب تظاهر وجبران ضعف سندی می گردد. اما صاحب وسائل (ره)، چنین التزامی نداشته وگاه یک روایت راکه سند های مختلف دارد، به مناسبت در ابواب مختلف و کتاب های گوناگون ذکر کرده وعلاوه بر تطویل کتاب بر پیچیدگی آن افزوده وامکان کاربردهای فقه الحدیثی را از آن سلب کرده است.


منابع:

جامع احادیث شیعه ،امتیازها و ضعفها، محمد تبریزی؛ نشریه کاوشی نو در فقه اسلامی

تهیه و تنظیم : رهنما ، گروه حوزه علمیه تبیان