سر حسین(علیه السلام) در مجلس یزید
اما آنجا در لهوف دارد وقتی وارد شدیم دیدیم نشسته و یک طشتی را جلویش گذاشته است؛ سر حسین(علیه السلام)... این بیبیها و بچهها را یک طرف برد؛ نمیخواست که اینها ببینند؛ اینها را نشانده بود. تعبیر این است که من نگاه کردم دیدم این بچهها سر میکشیدند تا سر پدرشان را ببیند.
تا چشمشان افتاد به سر حسین(علیه السلام) شروع کردند شیون زدن و گریه کردن. حتی من دیدم در این روایت دارد از شیون اینها زنهای یزید به شیون افتادند.
یک چنین صحنهای پیش آمد. بعد میفرماید «و أما زینب فإنها لما رأته»[1]. چشم عمّهام وقتی افتاد به سر مقدس حسین(علیه السلام) «أهوت إلى جیبها فشقته». دست برد و گریبان چاک زد؛ «ثم نادت بصوت حزین یفزع القلوب: یا حسیناه، یا حبیب رسول الله».
پی نوشت :
[1].معالركب الحسینى/ محمد امین امینى/ (ج6) بین یدی رأس الإمام ..... ص : 154
منبع : سایت واعظون
تهیه و تنظیم : گروه حوزه علمیه تبیان ، جواد دلاوری