زمینههاى ظهور محبّت و عشق
1- یاد خدا
اخلاقشناسان درستكار و عارفان دل آگاه شایسته كردار، بر اساس آیات و روایات مىگویند:
اگر انسان از یاد حق و توجه به پروردگار و قیامت و همه امور زندگى غافل و بىخبر بماند و خود را از كارهاى پسندیده و عمل صالح دور نگه دارد و از پاكان و نیكان فاصله بگیرد، به تدریج قلبش به سوى ظلمت و تاریكى و حیوانیّت مىرود و نهایتاً از رقت و دل سوزى و مهرورزى و محبّت خالى مىشود
و به قول قرآن:[.. فَهِیَ كَالْحِجارَةِ أَوْ أَشَدُّ قَسْوَةً...] «1».
... مانند سنگ یا سختتر...خشك و بىخاصیت و عضوى بریده از خیر و رحمت مىگردد و به فرموده امیرالمؤمنین علیه السلام:
«فَالصُّورَةُ صُورَةُ إنْسَانٍ وَالْقَلْبُ قَلْبُ حَیَوَانٍ» «2».
صورت، صورت انسان و قلب، قلب حیوان...مىشود.
قرآن مجید به همه مؤمنان فرمان مىدهد:
[... وَ اذْكُرُوا اللَّهَ كَثِیراً لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ] «3».
... و خدا را بسیار یاد كنید تا رستگار شوید.
خدا را بسیار و همیشه و همه جا یاد كنید تا به مراد و هدف مثبت خود دست یابید و بر ناملایمات و مصائب پیروز شوید و به پاداش و ثواب عظیم حق برسید.
انسان اگر در ناملایمات و مصائب به یاد خدا باشد، سنگینى و وزن ناملایمات و مصائب یقیناً سبك مىشود و به خاطر خدا آنها را با روشى درست و صحیح تحمل مىكند و با صبر و استقامتش كه براى حفظ دینش به كار مىگیرد، درى به سوى رحمت دوست بر روى خود گشاید.
انسان اگر هنگام رسیدن اوقات نماز و روزه و حج و پرداخت زكات و صدقه و خمس به یاد خدا باشد، بىتردید نماز مىخواند و روزه مىگیرد و زكات و صدقه و خمس مىپردازد و از زیان زدن به آنان خوددارى مىكند و جز با اخلاق خوش و رفتار پسندیده با آنان رفتار نمىكند و براى فهم اهداف خلقت خویش و تكالیف و مسئولیتهایش به كسب معرفت و آگاهى برمىخیزد و به یادگیرى اصول اسلام و احكام و فروع و معارف حقه قیام مىكند.
یاد خدا یعنى این كه حضرت او كه آفریننده همه هستى است، پیوسته مراقب و نگاهبان همه موجودات و حركات و سكنات آنان است و چیزى در ظاهر و باطن و غیب و شهادت از او پنهان نیست و همه اعمال انسان گرچه به اندازه ذره ذرهبینى باشد، از نظر او پنهان نیست و آن را در قیامت محاسبه خواهد نمود،
[... وَ إِنْ كانَ مِثْقالَ حَبَّةٍ مِنْ خَرْدَلٍ أَتَیْنا بِها وَ كَفى بِنا حاسِبِینَ] «4».
... و اگر [عمل خوب یا بد] هم وزن دانه خردلى باشد آن را [براى وزن كردن] مىآوریم، و كافى است كه ما حسابگر باشیم.
اگر انسان به یاد خدا باشد، از ترفندها و وسوسهها و مكارىها و فریبهاى شیطانى كه بخصوص در دنیاى امروز با پخش شدن از ماهوارهها و رسانههاى گروهى و بسیارى از روزنامهها و مجلات و فیلمها چون جادوگران زبردست مشاعر و نیروى ادراك و دل انسان را تحت تأثیر قرار مىدهد، بىتردید در امان مىماند و رب ناس و ملك ناس و اله ناس، انسان را در پناه خود از گزند خطرناك آنان حفظ مىنماید.
شیاطین و دجالان هرگز قدرت فریفتن و گول زدن و ضربه وارد كردن به انسانى كه در حقیقت مؤمن و غرق یاد خداست، ندارند چنان كه قرآن مىفرماید:
[إِنَّ الَّذِینَ اتَّقَوْا إِذا مَسَّهُمْ طائِفٌ مِنَ الشَّیْطانِ تَذَكَّرُوا فَإِذا هُمْ مُبْصِرُونَ] «5».
مسلماً كسانى كه [نسبت به گناهان، معاصى و آلودگىهاى ظاهرى وباطنى] تقوا ورزیدهاند، هرگاه وسوسههایى از سوى شیطان به آنان رسد [خدا و قیامت را] یاد كنند، پس بىدرنگ بینا شوند [و از دام وسوسههایش نجات یابند.
و چون آنان در فضاى نورانى یاد خدا و اوامر و نواهىاش به ترفندهاى شیطان و حیلهگرى او و موقعیتهاى گناه، آگاه مىشوند و با دیده بصیرت حقایق را مىنگرند و در نتیجه از آنچه مخالف با حق است پرهیز مىنمایند؛ شیطان قدرت اثرگذارى بر آنان را ندارد.
فراموش نكنیم كه قرآن مجید و پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله هم بر اساس روایات بسیار مهم كه برخى از آنها در كتاب با عظمت كافى نقل شده، از مصادیق اتم و اكمل ذكر حقاند.
از حضرت امام صادق علیه السلام درباره یاد خدا روایت شده است:
«أوحَى اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ إلى مُوسَى: یَا مُوسى لَاتَفْرَحْ بِكَثْرَةِ الْمَالِ وَلَا تَدَعْ ذِكْرى عَلى كُلِّ حَالٍ فَإنَّ كَثْرَةَ الْمَالِ تُنْسِى الذُّنُوبَ وَإنَّ تَرْكَ ذِكْرِى یُقْسِى الْقُلُوبَ» «6».
خداى عزّوجلّ به موسى علیه السلام وحى فرمود: اى موسى! به فراوانى و زیادى ثروت مغرور و خوشحال مباش و یادم را در هیچ حالى از دست مده زیرا ثروت و فراوانى مال، یاد گناهان را از خاطر مىبرد و ترك یادم دلها را دچار قساوت مىنماید.
و از آن حضرت روایت شده است كه خدا فرمود:
«یَا مُوسى لَاتَنْسَنى عَلى كُلِّ حَالٍ فَإنَّ نِسیَانِى یُمِیتُ القَلْبَ» «7».
اى موسى! مرا در هر حال فراموش مكن زیرا فراموشى من دل را مىمیراند.
با توجه به این دو روایت مهم باید گفت كه: قلب قسىّ و مرده از قلب هر حیوانى پستتر و بىارزشتر و صاحبش از مهرورزى و عشق به دیگران و نیز نیّت پاك و اخلاص و خشوع و خشیت و خوف از عذاب محروم است.
یقیناً قلب رقیق و قلب زنده، زمینه تخلق به اخلاق حق و ظهور مهر و محبّت و عشق و كرامت را دارد و این حقیقتى است كه حیات و زندگى پیامبران و امامان علیهم السلام و اولیا و اصفیا و مؤمنان واقعى ثابت كرده است.
حضرت امام جعفر صادق علیه السلام از پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله روایت مىكند:
«مَنْ أَكْثَرَ ذِكْرَ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ أَحَبَّهُ اللَّهُ وَمَنْ ذَكَرَ اللَّهَ كَثِیراً كُتِبَتْ لَهُ بَرَاءَتَانِ:
بَرَاءَةٌ مِنَ النّارِ وَبَراءَةٌ مِنَ النِّفَاقِ» «8».
كسى كه بسیار یاد خدا كند، خدا به او مهر و محبّت ورزد و كسى كه پیوسته به یاد خدا باشد، دو سند رهایى براى او نوشته مىشود: رهایى از آتش دوزخ و رهایى از نفاق و دورویى.
بىتردید، انسان هنگامى كه به سبب یاد خدا محبوب خدا شود، درهاى فیوضات الهیه به سوى او گشوده مىشود و یقیناً قلبى پر نور از ایمان و لبریز از عشق و محبّت نسبت به حق و خلق پیدا مىكند و آرزویى جز ظهور كار خیر و عمل صالح و درستى كردار و حل مشكلات مردم و خدمت به بندگان خدا براى او نخواهد ماند.
توجه به حق و یاد خدا و به ویژه اندیشه و دقت در صفات حق مانند رحیم، رحمان، كریم، ودود، رزاق، بصیر، باسط الیدین، دائم الفضل، غفار، شافى و... انسان را ترغیب مىكند كه از مفاهیم آن صفات شكل بگیرد و باطن و قلبش مزین به مفاهیم آن صفات شود و دلش كانون مهر و محبّت و عشق و صفا گردد.
بىتردید محبّت و عشقِ برخاسته از ایمان، آثار و نتایج و میوهها و محصولات شگفتى خواهد داشت.
2- عمل صالح
از برنامههاى مهمى كه اعضا و جوارح و به ویژه قلب را پاك و پاكیزه مىكند و رقت و عطوفت و مهربانى پدید مىآورد، عمل صالح و كار پسندیده است، البته آثار مثبت عمل كه یكى از آنها پاكى ظاهر و طهارت باطن است هنگامى ظهور مىكند كه عمل كننده شرایط معنوى و ظاهرى عمل را بكار بگیرد و عمل را آنگونه كه خواستهاند انجام دهد.
عمل، همراه با نیّت خالص و به قصد رضاى خدا و براى پرورش جان و جهت ساختن آخرتى آباد انجام مىگیرد.
تداوم بر چنین عملى بىتردید به پاكى ظاهر و باطن كمك مىكند و چون ارتباط با حق است قلب را رقیق و مهربان مىنماید و روح و روان را صفا مىدهد و انسان را تبدیل به منبع خیر و بركت مىنماید.
همه اعمالى كه حضرت حق و پیامبران و امامان علیهم السلام از انسان خواستهاند، داراى انرژى معنوى است و شرط بهرهورى از آن انرژى، صحیح انجام دادن آن و رعایت شرایط ظاهرى و باطنى عمل است و اگر جز این باشد عمل سودى و بهرهاى نصیب انسان نخواهد كرد.
3- همدمان پاك
از عواملى كه سبب رقت قلب و نرمى دل و ظهور محبّت و عشق در باطن است، همدم واجد شرایط و رفیق پاك و دوست مهربان است.
در این كه نَفَس پاكان آثار مثبتى در وجود انسان ایجاد مىكند، تردید نیست.
عرب جاهلى سخت جان و سنگین دل كه جز خشونت و قتل و غارت و پایمال كردن حقوق دیگران كارى نداشت، از بركت همدمى و رفاقت و معاشرت با پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله به چنان رقت قلبى رسید كه نوشتهاند فردى از آنان مىگوید: در یكى از جبهههاى نبرد حق بر ضد باطل، پسر عمویم را در خاك و خون غلطان و در حال جان دادن دیدم، با شتاب ظرف آبى براى او بردم، به من اشاره كرد كه آن زخمى زودتر از من به زمین افتاده به داد او برس، چون آب را براى زخمى دیگر بردم مرا به زخمى دیگر حواله داد، وقتى كه بالاى سر او رسیدم دیدم شهید شده بود، به سرعت بالاى سر زخمى دوم برگشتم او را نیز شهید یافتم، آب را بالاى سر پسر عمویم آوردم او نیز شهید شده بود «9».
حضرت على علیه السلام در كلماتى نورانى در باب تأثیربردارى انسان از پاكان و خردمندان و صالحان مىفرماید:
«أكثَرُ الصَّلاحِ وَالصَّوابِ فِى صُحْبَةِ أُولِى النُّهى وَالْأَلْبَابِ» «10».
خوبى و نیكى و درستى و راستى را با معاشرت با صاحبان مغز و خرد روز افزون كنید.
«مَن دَعَاكَ إلى الدارِ البَاقِیَةِ وَأَعَانَكَ عَلَى العَمَلِ لَهَا فَهُوَ الصَّدِیقُ الشَّفیقُ» «11».
كسى كه تو را به آخرت بخواند و بر انجام امورى كه براى آخرتت سودمنداست یاریت دهد او رفیق مهربانى است.
«صَاحِبِ الحُكَمَاءَ وَجَالِسِ الحُلَمَاءَ وَأَعْرِضْ عَنِ الدُّنیَا تَسكُنْ جَنَّةَ المَأوى» «12».
با حكیمان همنشین باش و با بردباران بنشین و از دنیایى كه به آخرت و سعادتت زیان مىزند، روى گردان، در نتیجه ساكن بهشت خواهى شد.
در دوره گذشته عموم كسانى كه مىشناختم، در خشونت و بىمهرى و تلخى و خشكسرى، انگشتنما بودند ولى بر اثر معاشرت با صاحب دلان و اولیاى حق چنان تغییر حال در آنان پدید آمد كه در مهرورزى و محبّت به دیگران و خدمت و یارى به خلق خدا، انگشتنما شدند تا آنجا كه مردم گاهى براى حل مشكلاتشان از آنان درخواست دعا مىكردند.
پی نوشت ها:
(1)- بقره (2): 74.
(2)- نهج البلاغة: 119، خطبه 87؛ غرر الحكم: 122، حدیث 2117؛ بحار الأنوار: 2/ 56، باب 11، حدیث 36.
(3)- انفال (8): 45.
(4)- انبیاء (21): 47.
(5)- اعراف (7): 201.
(6)- الكافى: 2/ 497، باب ما یجب من ذكر اللَّه...، حدیث 7؛ وسائل الشیعة: 7/ 151، باب 2، حدیث 8976؛ بحار الأنوار: 13/ 342، باب 11، حدیث 19.
(7)- الكافى: 2/ 498، باب ما یجب من ذكر اللَّه...، حدیث 11؛ وسائل الشیعة: 7/ 155، باب 5، حدیث 8989؛ بحار الأنوار: 13/ 344، باب 11، حدیث 24. (9)- فیض كاشانى.
(8)- الكافى 2/ 499، باب ذكر اللَّه عزّوجلّ كثیراً...، حدیث 3؛ وسائل الشیعة: 7/ 154، باب 5، حدیث 8985. (10)- الكافى 2/ 499، باب ذكر اللَّه عزّوجلّ كثیراً...، حدیث 3؛ وسائل الشیعة: 7/ 154، باب 5، حدیث 8985.
(9)- جوامع الحكایات.
(10)- غرر الحكم: 429، حدیث 9768؛ میزان الحكمة: 6/ 3012، الصّدیق، حدیث 10244.
(11)- غرر الحكم: 424، حدیث 9737؛ میزان الحكمة: 6/ 3014، الصدّیق، حدیث 10249.
(12)- غرر الحكم: 430، حدیث 9789؛ میزان الحكمة: 6/ 3012، الصدّیق، حدیث 10245.
فرآوری : بصیرت
بخش قرآن تبیان
منبع : سایت عرفان