تبیان، دستیار زندگی
یک علامت سجاوندی قبل وبعد از هرکلمه ای به کلی معنای آن را تغییر می دهد ,مصداقش بیت بالاست که با یک مکث کوتاه ,به جای اینکه جان وروح وبلندای قامت ایمان ودانش ومعرفت را سبب شرافت انسان بداند؛ اتفاقا لباس را نشانه ی شأن وشخصیت وانسانیت یک فرد می داند .واین ن
عکس نویسنده
عکس نویسنده
نویسنده : زهرا تعالی
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

برند، پرستیژ یا کیفیت؟


تن آدمی شریف است به جان آدمیت                                              نه؛ همین لباس زیباست نشان آدمیت ؟!


اپیدمی آنفولانزای برند

یک علامت سجاوندی قبل وبعد از هرکلمه ای به کلی معنای آن را تغییر می دهد ,مصداقش بیت بالاست که با یک مکث کوتاه ,به جای اینکه جان و روح و بلندای قامت ایمان و دانش و معرفت را سبب شرافت انسان بداند؛ اتفاقا لباس را نشانه ی شأن وشخصیت وانسانیت یک فرد می داند و این نه فقط در یک شعر بلکه در دنیای حقیقت هم امکان پذیر است.

البته این موضوع در مورد همه صدق نمی کند ,فقط در مورد عده ای است که به هر دلیل یا به علت تمکن مالی بیش از اندازه و یا به دلیل فقر فرهنگی ,خود را ملزم به رعایت یک سری اصول خاص درانتخاب پوشش خود می دانند.

مسلما اینکه هرکس به پوشش ظاهر خود اهمیت دهد و انتخابش را منطبق با درجه و رتبه ی اجتماعی وجایگاهش در جامعه قرار دهد , درجای خود بسیار نیک و پسندیده است وافراد را وارد حوزه ای از پرستیژ اجتماعی می کند و حتی بعضا احترام و توجه بیشتر و بهتری را هم از افرادی که با آنها در طول زندگی تعامل و مراوده دارد می گیرد.

ولی آنچه از همه این ها مهمتر است این است که ما همزمان با انتخاب بهترین نوع لباس وپوشاک ,نوع شخصیت و هویت فردی و اجتماعی خود را به بهترین شکل و فرم تغییر داده و ارتقاء دهیم چرا که اینچنین همسان شدن هم جذاب تر است و هم از نظر دیگران طبیعی تر جلوه می کند .

آنچه از همه این ها مهمتر است این است که ما همزمان با انتخاب بهترین نوع لباس و پوشاک ,نوع شخصیت وهویت فردی و اجتماعی خود را به بهترین شکل و فرم تغییر داده وارتقاء دهیم چرا که اینچنین همسان شدن هم جذاب تر است وهم از نظر دیگران طبیعی تر جلوه می کند .

پوشش در همه ادیان به عنوان یک ضرورت برای همه ی انسانها مطرح شده واصلا انسان بدون پوششش در تفکر عقلی ودینی قابل تصور نیست.ولی متاسفانه در میان عده ای از افراد در هر جامعه ای مسأله ی فاخر واشرافی بودن لباسها و به گونه ای  مارک دار بودن آن خیلی اهمیت پیدا کرده است.

مارک

نشانگاه صحبت ما موضوع برند لباسهاست واینکه عده ای از افراد جامعه ی ما اخیرا به گونه ای برند باز شده اند وبیشتر از اینکه به کیفیت لباسی که تهیه می کنند توجه کنند به برند معروف آن توجه می کنند, درواقع آنها هزینه های گزافی را که برای تهیه لباس می پردازند بابت برند آن است نه لزوما کیفیت بسیار خوبی که از یک پوشاک گران قیمت انتظار می رود.

این را تولیدکنندگان لباسها صادقانه اعتراف می کنند وقتی تقاضا برای برند معروفی زیاد می شود به ناچار تولیدات داخلی را با آن مارک و برند معروف  که به صورت انبوه از کشور طراح وتولیدکننده آن برند خریداری کرده اند به فروش می رسانند , به این معنا که عده ای برایشان این مهم نیست که آیا لباسی که می پوشند استانداردهای لازم از نظر نوع موادی که درتاروپودش استفاده شده را دارد یانه ؟ ویا اینکه چه میزان مناسب با فضای جامعه وفرهنگ بونی ومنطقه ای که در آن زندگی می کننداست؟

بلکه فقط مارک لباس است که تمام توجه اورا می گیرد طوریکه حاضر است به خاطر آن هرمقدار که لازم باشد هزینه کند.

افراد برند باز نوع تفکرشان با عموم مردم  جامعه متفاوت است ونوعی دیدگاه اشرافی مآبانه دارند وسعی می کنند جایگاه بالای خود از نظر فرهنگی واجتماعی وگاها اقتصادی را از طریق مارکی که استفاده می کنند نشان دهند وحفظ کنند وبه این وسیله  اسباب چشم وهم چشمی های غیر منطقی از نظر تفاوت برند لبایهایشان درجهت نوعی فخرفروشی واعلام  خاص ومتمایز بودن از دیگران فراهم می شود.

افراد برند باز نوع تفکرشان با عموم مردم  جامعه متفاوت است ونوعی دیدگاه اشرافی مابانه دارند وسعی می کنند جایگاه بالای خود از نظر فرهنگی و اجتماعی و گاها اقتصادی را از طریق مارکی که استفاده می کنند نشان دهند وحفظ کنند و به این وسیله اسباب چشم و هم چشمی های غیر منطقی از نظر تفاوت برند لباس هایشان درجهت نوعی فخرفروشی و اعلام  خاص و متمایز بودن از دیگران فراهم می شود.

حال اگر ازبحث بی اعتبار شدن کالای ایرانی وافزایش قاچاق درکشور و یا افزایش چشم و هم چشمی و تغییر دیدگاه دین مدارانه در مورد شیوه وسبک زندگی درمیان انسان ها در یک اجتماع -حال چه مسلمان وچه غیر مسلمان- بگذریم, این مقوله ی برند بازبودن افراد تمام انرژی و وقت افراد را هم از آنها می گیرد ومدام انها را به سمت مدگرایی های ویرانگر ورقابتهای ناسالم در عرصه مد و لباس سوق خواهد داد که این نه در بعد فردی اش مناسب است ونه از جنبه اجتماعی آن.

به درستی که اگر انسانی فی نفسه ودر ذاتش جوهر بزرگی وشرافت وکمالات انسانی را نداشته باشد ,با هیچ ابزار و وسیله وعاملی که خارج از وجود آدمی طراحی وتولید می شود؛ نمی توان هویت وشرافت را ایجاد کرد.

شأن و اعتبار و شخصیت باید در آدمی باشد و فقط با نوع پوشش آن را از گزند آسیب های احتمالی در امان نگاهداشت نه اینکه لباس بشود عاملی که ما خود را فردی متفاوت ازآنچه هستیم نشان دهیم.

انسان امروز در پی گم شدنش در میان انبوهی از هویتها و بی هویتی ها هرلحظه تلاشش را بیشتر میکند تا شاید نقطه عطفی برای دلخوشی ها وسرگرمی هایش پیدا کند .تا دیروز چیز دیگری سر این انسان دل رم کرده را مشغول وگرم میکرد وحال تحفه وارمغان امروزمدنیت برای او این است.

            من از ایل صنوبرهای قد خم کرده می آیم                   من از جولانگه انسان دل رم کرده می آیم

زهرا تعالی

بخش اجتماعی تبیان