تبیان، دستیار زندگی
گریه برانگیزاننده احساس همدردی در ناظران است و از بروز رفتارهای خشونت‌بار در دیگران جلوگیری می‌کند زیرا رحم و شفقت را بر می‌انگیزد و گاه درطلب بخشایش به کار می‌رود. بنابراین گریستن استراتژی تکاملی مناسبی برای ایجاد اتحاد بیشتر درمیان افراد...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

امشب اشکی می ریزد...


گریه برانگیزاننده احساس همدردی در ناظران است و از بروز رفتارهای خشونت‌بار در دیگران جلوگیری می‌کند زیرا رحم و شفقت را بر می‌انگیزد و گاه درطلب بخشایش به کار می‌رود. بنابراین گریستن استراتژی تکاملی مناسبی برای ایجاد اتحاد بیشتر درمیان افراد و اعضای یک گروه است.....

گریه کردن

عبارات و ضرب المثل های مربوط به خنده کم نیستند؛ «خنده بر هر درد بی درمان دواست» یا «بخند تا دنیا بهت بخنده». تحقیقات زیادی درباره ی خنده و تأثیرات زیاد آن انجام شده است. این روز ها همه می دانند که اگر شاد نباشند و از کنار بعضی چیز ها بی خیال نگذرند، خودشان ضرر می کنند. اما گریه چطور؟ آیا اشک فایده ای برای بدن دارد؟ متأسفانه تحقیقات کمی درباره ی فواید گریه کردن انجام شده است. تأثیر درمانی تحریک غدد اشکی یا گریه نمایشی هنوز مشکوک است. شاید علتش این است که از نظر اخلاقی درست نیست به کسی بگوییم که مادرت فوت کرده، بعد قطرات اشکی که از سر دل سوزی و مرور خاطرات گذشته جاری می شود را با اشک ناشی از خرد کردن پیاز مقایسه کنیم و ببینیم چه تفاوت هایی دارد!

چرایی و چگونگی گریستن همواره یکی از رازهای پیچیده زندگی انسان بوده است‌. گریه در زندگی و رشد افراد عملکردهای متفاوتی دارد و در همراهی با موقعیت‌های گوناگون اجتماعی و شرایط احساسی متغیر و گاه متضاد به چشم می‌خورد. به ندرت پیش می‌آید که کسی از روی افسردگی و اندوه بخندد ولی گریستن در هنگام شادی و خوشحالی غیرمعمول نیست‌. ما با تعبیرات گوناگونی مانند اشک شادی‌، اشک شوق‌، اشک ماتم و اشک اندوه آشناییم.‌ همین سیمایه‌های متناقض است که شناخت گریه و گریستن را دشوار می‌کند.

می توان گفت که گریستن در 3سطح متفاوت روی می‌دهد:

در سطح اول شرایط فیزیولوژیک موجب گریه می‌شود؛ مانند گریه نوزاد یا صدمات فیزیکی به بزرگسالان‌. این سطح از دوران نوزادی آغاز می‌شود و در تمام طول عمر باقی می‌ماند.

در سطح دوم خلقیات، احساسات و حالات عاطفی پا به میدان می‌گذارند. البته نوزاد هم گاه از روی خشم می‌گرید ولی با گذشت زمان طبیعت آنچه موجب گریستن در بالغین می‌شود ظرافت و پیچیدگی می‌یابد و احساسات دیگر نیز اضافه می‌شوند .

در سطح سوم احساسات ژرف‌تر و متعالی‌تر درکارند؛ مانند گریستنی که در هنگام نیایش یا درک عمیق یک پدیده یا حالات عرفانی روی می‌دهد.

گریستن موجب تقویت روابط انسانی و بین فردی نیز می‌شود و به‌عنوان مکانیسمی مبتنی بر مبانی تکاملی در جهت نزدیک‌تر کردن افراد به یکدیگر عمل می‌کند

از طرف دیگر ما سه نوع اشک داریم؛ اشک مداوم که باعث می شود چشم ها همیشه مرطوب باشند، اشک غیر ارادی که در اثر یک ماده ی محرک مانند دود، فلفل یا پیاز ایجاد می شود و اشک احساسی یا روانی، انسان تنها مخلوقی است که اشک احساسی می ریزد هر چند به نظر می رسد که فیل ها و میمون ها هم گریه می کنند. سایر پستانداران هم گریه ی غیر عادی دارند.

در مورد تأثیرات گریستن و جنبه‌های مثبت و منفی آن یافته‌های قابل اعتنایی وجود دارد. گریستن به‌عنوان یک رویداد رفتاری تحت تنظیم و کنترل دستگاه‌های سمپاتیک و پاراسمپاتیک صورت می‌گیرد. گریه در عین حال که با تسهیل بهبودی فرد نقشی تعادل آفرین ایفا می‌کند، حالت برانگیختگی اجتنابی بالایی به‌وجود می‌آورد که موجب انگیزش رفتارهایی می‌شود که به گریستن خاتمه می‌دهند. به عبارت دیگر همراه گریه آمیزه‌ای از احساسات و حالات مثبت و منفی تجربه می‌شود.

گریه کردن

گریستن موجب تقویت روابط انسانی و بین فردی نیز می‌شود و به‌عنوان مکانیسمی مبتنی بر مبانی تکاملی در جهت نزدیک‌تر کردن افراد به یکدیگر عمل می‌کند. گریه اطلاعات قابل اعتنایی درباب نیازها و تعلق‌های اجتماعی در اختیار ما قرار می‌دهد‌. گریستن، تعلق‌، دلبستگی و دوستی را افزایش می‌دهد و ارتقا می‌بخشد‌. گریه عاطفی درمیان خانواده‌، دوستان و اعضای یک گروه در هنگام ماتم با تسلـی‌، تسکین و نیاز به تعلق پاسخ داده می‌شود. اشک‌ها همزمان با تاری دید حالت دفاعی را زایل می‌کنند.

همچنین گریه حاکی از آسیب پذیری و پایین آمدن قدرت تحمل فرد و نشانه تسلیم او و برانگیزاننده احساس همدردی در ناظران است و از بروز رفتارهای خشونت‌بار در دیگران جلوگیری می‌کند زیرا رحم و شفقت را بر می‌انگیزد و گاه درطلب بخشایش به کار می‌رود. بنابراین گریستن استراتژی تکاملی مناسبی برای ایجاد اتحاد بیشتر درمیان افراد و اعضای یک گروه است. البته کارایی این استراتژی بستگی به شرایط، زمان و مکان نیز دارد؛ مثلاً گریستن در محیط کار که معمولا درآن احساسات ابراز نمی‌شود چندان مقبول نیست و مؤثر نخواهد بود.

عوامل مختلف دیگری مانند فرهنگ، جنس، سن، اجتماعی شدن و سنخ شخصیتی در چرایی و چگونگی ابراز گریستن مؤثرند. آستانه گریستن در افراد متفاوت است. برخی زود اشک‌شان درمی‌آید و بعضی دیر و این بستگی به عوامل فیزیکی (خستگی، قاعدگی، حاملگی)، روانی (ناکامی‌، خشم، اندوه) و شخصیتی دارد. برخی مؤلفه‌های شخصیتی مانند حساسیت، انفعال، وابستگی و اعتماد به نفس پایین با افزایش گریستن همراهند. در کودکی تکرر گریه زیاد است و با افزایش عمر کاهش می‌یابد اما در دوران سالمندی مهار آن دشوار می‌شود‌. از لحاظ فرهنگی در برخی از فرهنگ‌ها وجوامع ابراز احساسات دور از نزاکت و نشانه ضعف شمرده می‌شود و گریستن مقبول نیست‌. ضمنا در جریان گریه تفاوت‌های جنسی معنادارترند. الگوهای گریستن درمیان پسران و دختران تا هنگام بلوغ تفاوتی ندارد اما در 15 تا 30 سالگی زنان بیشتر از مردان می‌گریند و در کل زن‌ها 4 تا 5 برابر مردها گریه می‌کنند‌. دلایل آن بیشتر به شیمی بدن مربوط می‌شود. هورمون پرولاکتین زنان بیشتر از مردان است و این هورمون با ترشح شیر و اشک مربوط است. اشک زنان در 15 تا 30 سالگی حاوی پرولاکتین بیشتری از مردان است، البته افرادی که به بیماری پرکاری هورمون پرولاکتین مبتلا هستند بیشتر از سایرین گریه نمی‌کنند.

گریستن استراتژی تکاملی مناسبی برای ایجاد اتحاد بیشتر درمیان افراد و اعضای یک گروه است

با این تفاسیر می‌توان گفت که گریه امری طبیعی و انطباقی است که در واکنش به تأثر و ناراحتی یا خاطره آن به‌وجود می‌آید. از آنجا که گریه بلافاصله پس از تولد و زایمان روی می‌دهد لذا به‌خودی خود یک رفتار یادگیری شده نیست ولی روند اجتماعی‌شدن‌، زمینه فرهنگی‌، روابط و آسیب‌زایی‌ها در تغییر و تعدیل آن مؤثرند و چگونگی ابراز آن را شکل می‌دهند. گریه واکنشی طبیعی در برابر مصایب و گاه زیبایی‌ها و عظمت هستی است و کنترل و مهار آن توصیه نمی‌شود.

تعداد کمی از افراد به دلایل غلط می‌گریند یا واکنش آنها بیش از حد است‌. در حقیقت گریستن اکثر مردم بجاست و تأثیر مثبت دارد و منجر به احساس بهتری می‌شود. گریستن در هنگام ازدست‌دادن یک عزیز و در طول واکنش ماتم عاملی ضروری در تسکین و انطباق بازمانده با فقدان محسوب می‌شود و عدم‌گریستن در هنگام عزاداری بعدها سبب بروز انواع بیماری‌های جسمی و اختلالات روانی خواهد شد‌.

از سوی دیگر گریستن بیش از اندازه نیز جایز و طبیعی نیست. کسی که تا مورد انتقاد قرار می‌گیرد یا با چالشی روبه‌رو می‌شود یا در برابر مسائل عادی زندگی و شغلی به گریه پناه می‌برد، رفتاری غیرانطباقی و ناسالم را به نمایش می‌گذارد و باید در جست‌وجوی کمک‌های حرفه‌ای و درمانی برآید. گریستن بیش از حد زنگ خطری است که اشاره به وجود یک صدمه عمیق روانی یا فقدان بارز اعتماد به نفس دارد و از لحاظ اجتماعی فلج‌کننده است‌.

فرآوری: مریم عطاریان

بخش خانواده ایرانی تبیان


منابع: همشهری آنلاین، سایت فراطب همراه با تغییرات و اضافات

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.