جایگاه کودکان در سینمای امروز
در دو دهه گذشته اکران موفقیت آمیز کلاه قرمزی و پسر خاله را می توان به عنوان آخرین فیلم های موفق به نمایش در آمده کودکان به یاد آورد که تا به امروز دیگر شاهد این موفقیت در نمایش کودکان نبوده ایم. به نظر می رسد در حال حاضر سینمای کودک و نوجوان در هاله ای از ابهام به سر می برد. اندک تهیه کننده و کارگردانی است که بخواهد در این زمینه فعالیت نماید؛ یکی از دلایل عدم رخداد تولید در این ژانر مانند دیگر ژانرهای سینمایی نبودن متن و فیلمنامه قوی با موضوع کودک می باشد که حضور این امر باعث ترغیب و تشویق کارگردانان می شود. کودکان و نوجوانان؛ نسل نوپا و آینده سازان فردای کشور به شمار می روند که احتیاج به توجهات درخور تامل دارند که می توان این توجهات را به چند بخش تقسیم بندی کرد: روحی، عاطفی، تفریحی و ... که بدون اغراق نیازهای روحی و عاطفی کاملا پدران و مادران را در مسیر زندگی با فرزندان درگیر می کند. امروزه تولیدات فیلم و انیمیشن غربی با توجه به توانمندی ها و امکانات لازم برای جذب عاطفی کودکان و نوجوانان توانسته است با نسل امروز فرزندان ما ارتباط برقرار کند.
به عنوان مثال تولیداتی مانند: شرک، هری پاتر، مرد عنکبوتی ، ارباب حلقه ها و .... که علاوه بر فاصله زیادی که با فرهنگ و آداب و رسوم ما دارند و بدون هیچ پیشینه تاریخی که تنها زایده افکار و تخیلات آنها می باشد، ولی توانسته اند جایگاه ویژه ای را برای خود در بین کودکان ما باز کنند به گونه ای که نه تنها به دیدن آنها برای چند بار اکتفا نمی کنند بلکه از مدل عروسکی آنها و نوع لباسها و نحوه صحبت کردن آنها نیز بهره می برند.
با این اوصاف و با توجه به درگیری ذهنی کودکانمان با فیلم ها و سریال های کارتونی خارجی در صورتی که این تولیدات ادامه دار باشد و با توجه به اینکه سینمای ما در حال حاضر حرف تازه ای برای ایجاد هیجان در کودکانمان ندارد این می تواند بسیار خطرساز باشد. تنها در صورتی سینمای ما می تواند با چنین حجم وسیعی از این فیلم های سینمایی رقابت کند که از فرهنگ، آداب و سنن ریشه ای ایرانی اسلامی برخاسته باشد.
چرا رسانه ملی و سینما سعی در شناخت هر چه بهتر کودکان با چنین افسانه های قدیمی ایرانی را جدی نمی گیرند تا بتوانند ارتباط بهتری بین فرهنگ و آداب ایرانی با کودکان و نوجوانان و یا حتی کودکان دیگر در خارج از مرزهای کشورمان برقرار کنند
اگر مروری بر فیلمهای سینمایی کودکان در دهه 60 و 70 داشته باشیم متوجه می شویم که شخصیتهای محبوب کودکان شخصیتهای کارتونی بودند که بدون هیچ پیشینه ذهنی ساخته شده و بخاطر محبوبیت بیش از حدی که در بین کودکان پیدا کردند جمعی از کارگردانان را واداشت تا بتوانند با استفاده از همان شخصیتها (کلاه قرمزی، مدرسه موشها و ... ) فیلم های سینمایی بلندی نیز تهیه کنند که البته با استقبال و فروش فوق العاده ای نیز روبرو بود و یا اینکه از سناریوهای تازه و بلند سینمایی استفاده می شد مانند "علی و غول جنگل"، دزد عروسک ها، گلنار و .... که به جرات می توان اذعان داشت که اگر این فیلمها مجدد اکران شود از استقبال چشمگیری برخوردار خواهد شد تا خاطرات خوش کودکی نسل گذشته برای نسل نوپا و جدید نیز تکرار شود.
به نظر می رسد که فیلمنامه نویسان و کارگردانان کمتر توجهی به ادبیات کهن ایرانی و داستان های شاهنامهای دارند و یا فرض را بر آن دانسته اند که تبدیل این گونه داستانها به فیلم های سینمایی کار دشواری است و با استقبال کم مواجه خواهد بود در حالیکه شاید به گونه ای کاملا برعکس باشد و از استقبال شدیدی نیز برخوردار شود . با توجه به این امر مهمترین سوالی که در ذهن ها ایجاد می شود این است که چرا رسانه ملی و سینما سعی در شناخت هر چه بهتر کودکان با چنین افسانه های قدیمی ایرانی را جدی نمی گیرند تا بتوانند ارتباط بهتری بین فرهنگ و آداب ایرانی با کودکان و نوجوانان و یا حتی کودکان دیگر در خارج از مرزهای کشورمان برقرار کنند و از این طریق ما هم بتوانیم فرهنگ خود را به کشورهای دیگر صادر کنیم.
در ادامه می توان بیان داشت کودکان و نوجوانان بسیار بیشتر نیاز به توجه دارند چرا که در جامعه امروز با توجه به دسترسی آسان و راحت به وسایل الکترونیکی مانند: اینترنت، ماهواره، دستگاههای مختلف بازی و سرگرمی الکترونیکی، CDهای کارتونی و فیلم های سینمایی گوناگون خارجی نباید کودکان امروز را با کودکان دیروز مقایسه کرد چه بسا که طرز تفکر و میزان تخیل و حتی شیطنت ها و بازی های بچه گانه شان کاملا با هم متفاوت است کودکی که ممکن است حتی برای یکبار هم پایش به توپ نخورده باشد و تنها از طریق گیم نت قادر به بازی کردن است قابل مقایسه با کودکان پرجنب و جوش گذشته نیستند. پس به نظر می رسد با توجه به ایستادن بتون¬های اجتماعی بر نحوه رشد و تعالی کودکان و نوجوانان باید توجه بیشتر و در خور تامل تری به این نسل از جامعه امروز برای ساختن فردایی بهتر در امر سیاستگذاری و برنامه ریزی های خرد و کلان را در نظر گرفت.
در حال حاضر اینگونه به نظر می رسد که سینمای کودک و نوجوان در کشور، از شرایط مطلوبی برخوردار نیست، این جای بسی نگرانی دارد و لازم است در خصوص رونق بخشی به این قسمت مهم از جامعه برای ساختن هر چه بهتر سرنوشت آینده سازان این مرز و بوم در تولیدات فرهنگی و هنری و خصوصا تولیدات سینمایی و تلویزیونی توجه بیشتری داشت که این امر توازن سازمان های اجتماعی به ویژه سازمان صدا و سیما جمهوری اسلامی و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی رامی طلبد.
منبع:سینمای ایران / لیلا اسدیان