تبیان، دستیار زندگی
سخاوت از اخلاق انبیاء است و ستون ایمان است و هیچ فرد با ایمانی وجود ندارد، مگر این که با سخاوت است و هیچ سخاوتمندی وجود ندارد، مگر این که دارای یقین و همت عالیه است، زیرا سخاوت، شعاع نور یقین است وآن کس که بداند چه چیزی را قصد کرده، آنچه را که بذل نموده د
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

چگونه سخاوتمند شویم ؟


سخاوت از اخلاق انبیاء است و ستون ایمان است و هیچ فرد با ایمانی وجود ندارد، مگر این که با سخاوت است و هیچ سخاوتمندی وجود ندارد، مگر این که دارای یقین و همت عالیه است، زیرا سخاوت، شعاع نور یقین است وآن کس که بداند چه چیزی را قصد کرده، آنچه را که بذل نموده در نظر او کم اهمیت است.


سخاوت

سخاوت در منابع حدیث در روایات اسلامی تعبیرات بسیار والایی درباره «جود» و «سخاء» دیده می‌شود که در نوع خود کم نظیر است. روایات زیر نمونه‌هایی است که از میان احادیث فراوانی گلچین شده است:

1- در حدیثی از پیغمبر اکرم صلی الله علیه و اله آمده است: «السخاء خلق الله الاعظم( کنز العمال، ج 6، ص 337، حدیث 15926.)، سخاوت، اخلاق بزرگ الهی است»

در واقع تمام سخاوت‌ها در وجود ذی جود پروردگار متجلی است، زیرا هر چه داریم از اوست. نعمت‌های گوناگون، زمین و آسمان، حیات وجود ما، همه از اوست و هر جا سخاوتی است از سخاوت او سرچشمه گرفته است، زیرا اگر او مواهبی به ما نمی‌بخشید، ما توان بخشش را نداشتیم، حتی صفت جود و بخشش نیز از مواهب اوست.

2- امام صادق علیه‌السلام می‌فرمایند: «السخاء من اخلاق الانبیاء و هو عماد الایمان ولا تکون المؤمن الا سخیا و لا یکون سخیا الا ذو یقین و همه عالیة لان السخاء شعاع نور الیقین، و من عرف ما قصد هان علیه ما بذل، سخاوت از اخلاق انبیاء است و ستون ایمان است و هیچ فرد با ایمانی وجود ندارد، مگر این که با سخاوت است و هیچ سخاوتمندی وجود ندارد، مگر این که دارای یقین و همت عالیه است، زیرا سخاوت، شعاع نور یقین است وآن کس که بداند چه چیزی را قصد کرده، آنچه را که بذل نموده در نظر او کم اهمیت است» ( بحارالانوار، ج 68، ص 355، حدیث 17.)

از این حدیث استفاده می‌شود که این صفت والا بعد از ذات پاک الهی که مبداسخاوت است در وجود انبیاء، نشانه ایمان و یقین آن‌هاست.

3- در حدیث دیگری از امیر مؤمنان علیه‌السلام آمده است: «تحل بالسخاء و الورع فهماحلیة الایمان و اشرف خلالک، به سخاوت و ورع، خود را بیارای که این دو آرایش ایمان و برترین صفات توست. » ( غررالحکم، حدیث 4511.)

سخاوت شعاعی از نور یقین است و کسی که مقصد خود را بشناسد بذل و بخشش برایش آسان می‌شود». ارتباط ایمان با سخاوت به اندازه ای است که مؤمن نمی‌تواند بدون سخاوت ایمانش را حفظ نماید و انسان بخیل بالاخره ایمانش را از دست خواهد داد

این تعبیر نشان می‌دهد که این صفت را از برترین صفات مؤمن به حساب آورده است.

چگونه به سخاوت دست پیدا کنیم ؟

1ـ یقین  

از عواملی که صفت سخاوت را برای انسان به وجود می‌آورد "یقین" است. انسان با ایمان هر مقدار خدا را بیشتر بشناسد و بر ایمانش افزوده شود بر سخاوت او نیز افزوده می‌شود.

زیرا خداوند را پشتیبان خود دانسته و هیچ ترس و نگرانی در او راه ندارد.

از طرف دیگر هر مقدار از ایمانش کاسته شود، در مقام عمل نیز دچار اشکال شده و کم کم اعمال صالح را کنار می‌گذارد و نسبت به آن کاهل می‌شود که از جمله‌ی آن اعمال صالح سخاوت است.

ابناء دنیا و انسان‌هایی که هم و غمّشان دنیاست، برای بدست آوردن دنیا تمام تلاش خود را بکار گرفته و از هیچ کاری فرو گذار نمی‌کنند. اما نسبت به آخرت و مسائل معنوی می‌گویند خدا کریم است و ما به او توکل می‌کنیم.

امام هفتم علیه‌السلام می‌فرمایند : « لَا یَشْغَلْکَ رِزْقٌ مَضْمُونٌ عَنْ عَمَلٍ مَفْرُوضٍ » [1] یعنی« مراقب باش رزقی که از طرف پروردگارت ضمانت شده تو را از عمل واجب محروم نکند.»

2ـ  علوّ همت  

از عوامل دیگر ایجاد سخاوت همت بالاست و هر مقدار همت انسان بالاتر شد سخاوت او نیز بیشتر می‌شود زیرا انسان عالی همت دنیا را کوچک می‌بیند و برای همین به راحتی انفاق می‌کند. به عنوان مثال کسی که از روی کوه صفه به تماشای اصفهان می‌پردازد آن قدر دیدش وسیع است که هیچ عنایتی به جزئیات شهر ندارد و با اینکه شهر حقیقتاً بزرگ است اما در دید او کوچک شده است. اما همین شخص وقتی به  داخل شهر بیاید خیابان‌ها را از هم تمیز داده و جزئیات در دیدش بزرگ می‌شود.

خلقت

3ـ توجه به مقصد نهایی

عامل سوم برای ایجاد سخاوت، توجه به مقصد یعنی هدف خلقت است. انسانی که به مقصد حقیقی خلقت توجه دارد و دنیا را در حال گذر می‌بیند، دیگر به ذخیره سازی نپرداخته و به راحتی انفاق می‌کند زیرا دنیا را محل زراعت و آخرت را محل برداشت می‌داند.

در روایتی از امام صادق علیه‌السلام به این سه عامل اشاره شده که می‌فرمایند:« السَّخَاءُ مِنْ أَخْلَاقِ الْأَنْبِیَاءِ وَ هُوَ عِمَادُ الْإِیمَانِ وَ لَا یَکُونُ مُؤْمِناً إِلَّا سَخِیٌّ وَ لَا یَکُونُ سَخِیّاً إِلَّا ذُو یَقِینٍ وَ هِمَّةٍ عَالِیَةٍ لِأَنَّ السَّخَاءَ شُعَاعُ نُورِ الْیَقِینِ وَ مَنْ عَرَفَ مَا قَصَدَ هَانَ عَلَیْهِ مَا بَذَلَ » [2] یعنی : «سخاوت از اخلاق پیامبران است و آن پایه‌ی ایمان انسان است انسان وقتی مؤمن واقعی می‌شود که سخاوتمند باشد. و وقتی سخاوتمند می‌شود که در ایمان به یقین رسیده و همت بالا داشته باشد؛ زیرا سخاوت شعاعی از نور یقین است و کسی که مقصد خود را بشناسد بذل و بخشش برایش آسان می‌شود». ارتباط ایمان با سخاوت به اندازه ای است که مؤمن نمی‌تواند بدون سخاوت ایمانش را حفظ نماید و انسان بخیل بالاخره ایمانش را از دست خواهد داد.

صفت مروت و مردانگی در وجود انسان آثار و برکات فراوانی دارد. آثاری همچون وفای به عهد، راستگویی(ولو به ضرر خودش باشد) و سخاوت. انسانِ با مروت(زن باشد یا مرد) به راحتی انفاق می‌کند و به ویژه اگر نیازی را در طرف مقابلش ببیند، سریعاً اقدام می‌کند

4ـ  عقل  

چهارمین عامل سخاوت « عقل » است. حد کامل عقل 120 درجه است لکن عقل‌های متعارفی که در مردم وجود دارد از نصف هم کمتر است و عده‌ی بسیار کمی می‌توانند درکشان را از نصف به بالاتر افزایش دهند. برای همین است که انسان‌های مختلف دارای شدت و ضعف عقلی هستند و بر همین اساس  سخاوت آنان نیز با یکدیگر تفاوت می‌کند.

امیرالمؤمنین علیه‌السلام می‌فرمایند:«  اَلسَخاءُ ثَمَرةُ العَقل» [3] یعنی: «میوه‌ی عقل سخاوت است» و هر چه عقل انسان از درون تقویت شود انسان سخی‌تر می‌شود.

در روایت دیگری می‌فرمایند: « کَثرَةُ البَذلِ آیَةُ النَبل » [4] یعنی« کثرت بخشش نشانه‌ی تیز هوشی است»

5ـ مردانگی   

صفت مروت و مردانگی در وجود انسان آثار و برکات فراوانی دارد. آثاری همچون وفای به عهد، راستگویی(ولو به ضرر خودش باشد) و سخاوت. انسانِ با مروت(زن باشد یا مرد) به راحتی انفاق می‌کند و به ویژه اگر نیازی را در طرف مقابلش ببیند، سریعاً اقدام می‌کند.

امیرالمؤمنین علیه‌السلام فرمودند:« اَلسَخاءُ عُنوانُ المُرُوَءة وَ النَبل » [5] یعنی:« سخاوت تابلوی مروت است»  و هرگاه انسان سخاوتمندی را دیدید بدانید که او صاحب مروت و جوانمردی است.

هنری به نام بخشش

6ـ کرامت

عامل دیگری که سخاوت را در وجود انسان ایجاد می‌نماید کرامت است. انسان‌های کریم، بزرگوار و صاحب فضائل اخلاقی هستند.

امیرالمؤمنین علیه‌السلام فرمودند: « بِکثرَةِ الإِفضالِ یُعرَفُ الکَریِم » [6] یعنی« بخشش زیاد نشانه‌ی کریم بودن است».

در حدیث دیگر می‌فرمایند: « سُنَةُ الکِرامِ تُرادِفُ الإِنعام » [7] یعنی« روش انسان‌های کریم پی در پی نعمت دادن است» به طوری که تا آخرین لحظات عمر، همواره در حال انفاق به دیگران است.

در جای دیگری می‌فرمایند: « لَذَةُ الکِرامِ فِی الإِطعامِ وَ لَذَةُ اللِئامِ فِی الطَعامِ » [8] یعنی « لذت انسان‌های کریم در خوراندن است و لذت انسان‌های پست در خوردن است.»

ارتباط کریم بودن با سخاوت در این است که انسان سخی نفسش را بالا می‌بیند و هر چه انسان نفسش را بالا تر ببیند حاضر نیست با چیز پستی آن را معاوضه کند؛ زیرا آن قدر خود را بزرگوار می‌داند که به راحتی از دنیا صرف نظر کرده و همواره انفاق می‌کند.

در تاریخ آمده است که: امام سجاد علیه‌السلام چیزی را که انفاق کرده بودند از فقیر باز پس گرفتند، آن را بوسیدند و مجدداً به او برگرداندند. گویا چیزی که به فقیر داده شد به دست خدا داده شده و امام علیه‌السلام برای تبرک آن را بوسیدند و دو مرتبه به فقیر باز گرداندند

7ـ فقیر، فرستاده‌ی خدا

هفتمین عامل سخاوت این است که انسان بداند شخص فقیر رسول و فرستاده‌ی خداست و گمان نکند که او یک انسان معمولی است. چه رسد به اینکه او را پایین‌تر و زیر دست خود بداند.

خواه آن فقیر کوچک باشد یا بزرگ، زن باشد یا مرد. در واقع احترامی که انسان سخی برای فقیر قائل است به خاطر خدایی است که آن فقیر فرستاده‌ی اوست. توجه به این نکته عزم انسان را برای سخاوت جزم می‌نماید.

امیرالمومنین علیه‌السلام  می‌فرمایند :« إِنَّ الْمِسْکِینَ رَسُولُ اللَّهِ إِلَیْکُمْ فَمَنْ مَنَعَهُ فَقَدْ مَنَعَ اللَّهَ وَ مَنْ أَعْطَاهُ فَقَدْ أَعْطَی اللَّهَ » [9] یعنی« مسکین فرستاده‌ی خداست. کسی که به مسکین عطا می‌کند به خدا عطا کرده و کسی که او را منع می‌کند از خدا منع کرده است.»

منع از خدای متعال که در این روایت اشاره شده است نظیر آیه‌ی شریفه‌ی قرآن است که در مورد قرض می‌فرماید:« مَنْ ذَا الَّذی یُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً » [10] یعنی «کیست آن که به خداوند قرض‌الحسنه دهد تا خدا آن را برایش چندین برابر فزون‌تر کند؟!» در حالی که انسان قرض دهنده،  قرض را در اختیار بنده‌ی خدا قرار می‌دهد نه خود خدا » .

در تاریخ آمده است که: امام سجاد علیه‌السلام چیزی را که انفاق کرده بودند از فقیر باز پس گرفتند، آن را بوسیدند و مجدداً به او برگرداندند. گویا چیزی که به فقیر داده شد به دست خدا داده شده و امام علیه‌السلام برای تبرک آن را بوسیدند و دو مرتبه به فقیر باز گرداندند.[11]

پی نوشت ها :

1ـ بحارالانوار/ج75 /ص374 / باب 29

2ـ مستدرک‌الوسائل/ج7 /ص17 /باب2

3ـ غررالحکم/ص375

4ـ همان/ص377 /ح 8498

5ـ همان/ص376 /ح8490

6ـ همان/ص377 /ح8494

7- همان/ص377 /ح8495

8ـ غررالحکم/ص231 /ح 4609

9ـ وسائل‌الشیعة/ج9 /ص420 /باب22/ح12381

10ـ سوره‌ی بقره، آیه‌ی 245

11ـ « کَانَ أَبِی إِذَا تَصَدَّقَ بِشَیْ‌ءٍ وَضَعَهُ فِی یَدِ السَّائِلِ ثُمَّ ارْتَدَّهُ مِنْهُ فَقَبَّلَهُ وَ شَمَّهُ ثُمَّ رَدَّهُ فِی یَدِ السَّائِل» الکافی/ج4 /ص225

فرآوری : زهرا اجلال

بخش اخلاق و عرفان اسلامی تبیان


منابع :

سایت حوزه

سایت مطهر

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.