تبیان، دستیار زندگی
پرسش از ماهیت ادبیات دفاع مقدس، که نگاهی عمیق به ماهیت دفاع مقدس و کارکردها و جلوه‌های داستانی این حقیقت نورانی دارد، مهم‌ترین پرسشی است که چالش خطرآفرین ادبیات سیاه دفاع مقدس را جبران خواهد کرد
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

ادبیات ضدجنگ

گفت و گو با احمد شاکری درباره شکل گیری ادبیات ضد جنگ


پرسش از ماهیت ادبیات دفاع مقدس، که نگاهی عمیق به ماهیت دفاع مقدس و کارکردها و جلوه‌های داستانی این حقیقت نورانی دارد، مهم‌ترین پرسشی است که چالش خطرآفرین ادبیات سیاه دفاع مقدس را جبران خواهد کرد.


ادبیات ضدجنگ

احمد شاکری، متولد 1335 از تهران، یکی از نویسندگان و پژوهشگران عرصه ادبیات داستانی دفاع مقدس است که در کارنامه کاری وی آثاری همچون «سرزمین پدری»، «عریان در برابر باد»، «بازتاب» و «باران نیمروز»، مشاهده می‌شود. این نویسنده همچنین کتابی را در خصوص ادبیات ضدجنگ و ابعاد آن در دست تالیف دارد. با این پژوهشگر در خصوص ادبیات ضد جنگ در ایران به گفت‌وگو نشسته‌ایم.

تفاوت ادبیات داستانی ایران قبل و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی را در چه می‌دانید؟

به اقرار محققان و پژوهشگران تاریخ ادبیات داستانی معاصر ایران، پیروزی انقلاب، فصل تازه‌ای را در ادبیات پدید آورد. تغییر پدید آمده در پی عواملی چند صورت گرفت. عمق، گستره و مانایی این تغییر را باید از یکسو در ماهیت انقلاب اسلامی و از سوی دیگر، در شرایطی که طی بیش از سه‌دهه پس از انقلاب تا کنون بر جامعه ایرانی و شرایط جهانی ادبیات حاکم بوده است جست‌وجو کرد. شکاف میان ادبیاتی که پس از انقلاب ظهور کرد با آنچه پیش از انقلاب توسط پیشگامان ادبیات داستانی ترجمه و تالیف شده بود و در دهه‌های بعد در قالب ادبیات سورئال، ناتورئال و فرمالیسم ادبی دنبال شد قابل توجه است. بنابراین، ماهیت ویژه ادبیات پس از انقلاب و فاصله آن- البته مراد از فاصله تفاوت ماهوی در محتوا و صورت است - با گذشته، خود هم فرصت و هم تهدیدی برای ادبیات به شمار می‌رفت. در حقیقت می‌توان گفت میزان غافلگیری ادبیات داستانی با ظهور ادبیات پس از انقلاب بیش از غافلگیری اجتماعی رخ داده توسط انقلاب بود. زیرا نیروهای انقلابی با همان اندیشه‌ای که به قیام برخاسته بودند و با همان مبانی‌ای که درباره آن سال‌ها تامل شده بود به دوران پس از انقلاب وارد شدند.

پس به نظر شما ادبیات در این دوره وارد برهه جدیدی می‌شود و باید بتواند برای شرایط جدید و آرمان‌های تازه آثاری را تولید کند؟

در ادبیات داستانی با نوعی زایش نویسنده مواجه بودیم. پیشینه و درک روشنی از داستان‌نویسی دینی، با کارکردهای اجتماعی پیش از پیروزی انقلاب وجود نداشت و تنها نمونه‌های اندکی از داستان‌های بلند و کوتاه عموما با موضوعات تاریخی توسط یکی دو چهره ادبی تولید شده بود. این نمونه‌های اندک، نه از سوی نویسندگان آنها به عنوان ادبیات داستانی نوین دینی معاصر تلقی می‌شد و نه در حوزه داستان‌نویسی حرفه‌ای جایگاهی درخور کسب کرده بود. تفاوت ادبیات داستانی با رخدادهای اجتماعی آن است که اساسا ادبیات داستانی متعهد پیش از انقلاب نه سابقه آفرینش قابل توجهی داشت و نه هنرمندان شناخته شده‌ای. پس از این دوره، داستان‌نویسان شناخته شده پیش از انقلاب یعنی نسل اول داستان نویسی در سکوتی معنی‌دار- که خود بسیار قابل تامل است- اساسا وارد دایره آفرینشگری در جهت اهداف و آرمان‌های انقلاب نشدند.

رویکرد آثاری که در عرصه دفاع مقدس در کشور ما تولید شده است بیشتر به کدام سو است؟

آنچه فرصتی برای ادبیات انقلاب فرض می‌شد، خروج قهری نویسندگان پیش از انقلاب و درونی نویسی آنان بود. درونی‌نویسی در ساحت ادبیات داستانی از خصوصیات و شاخص‌های مهم این دوران است. این خصوصیت به عنوان امری قاعده‌ساز در دهه نخست پس از انقلاب به شدت بر ادبیات داستانی ما تاثیرگذارد، خلاقیت به خرج داد و بیرون از قواعد مرسوم مکاتب ادبی به خلاقیت پرداخت. بر اساس فرضیه درونی‌نویسی، با پایان یافتن جنگ، فضای جنگ و جهاد نیز تغییر یافت و کشور وارد فضای سازندگی، رشد و توسعه اقتصادی شد. چنین فضای جدیدی مقتضیات خاص خود را در جامعه ایجاد کرد و نویسنده، از درونی می‌نوشت که این مقتضیات را برآورده ساخته، منعکس کند. در واقع تغییر ماهوی تجربیات به تغییر ماهوی و بطئی ادبیات انجامید. ظهور گونه‌هایی چون ادبیات سیاه جنگ، و بازگشت صوری و محتوایی رویکرد غرب گرایانه در ادبیات داستانی معاصر ایران از تبعات این تحول است.

بر اساس فرضیه درونی‌نویسی، با پایان یافتن جنگ، فضای جنگ و جهاد نیز تغییر یافت و کشور وارد فضای سازندگی، رشد و توسعه اقتصادی شد. چنین فضای جدیدی مقتضیات خاص خود را در جامعه ایجاد کرد و نویسنده، از درونی می‌نوشت که این مقتضیات را برورده ساخته، منژس کند.

معیارهای تفکیک این گونه‌های ادبیات بر چه اساسی صورت می‌گیرد؟ آیا صرف آثار نویسندگان است یا شخصیت خود پدید آورنده می‌تواند در این تفکیک و تقسیم بندی موثر باشد؟

هر تحقیق یا پژوهشی در زمینه ادبیات داستانی معاصر نیازمند به اصل ثابتی برای اثبات فرضیه خود است. این اصل ثابت که بن مایه هر تحلیلی درباره ادبیات بعد از انقلاب است بر چند رکن بنا شده است:ادبیات داستانی پس از انقلاب، دوره جدیدی را رقم زد و دوره جدید، تفاوت ماهوی با دوره گذشته دارد. اگر نویسندگانی که زاییده جریان انقلاب بودند، محور این تحول قرار گیرند، در هر دوره‌ای معیار ادبیات خواهند بود. در نتیجه معیارهای ادبی جای خود را به نقد و تحلیل شخصیت خواهند داد. از سوی دیگر، نویسندگان این نسل سیره اعتقادی و سلایق ادبی واحدی را دنبال نکرده‌اند. از این رو، چگونه می‌توان مسیر ادبیات انقلاب را از میان سلایق و افکار مختلف و بلکه معارض تشخیص داد؟ چنین روشی با وجود غیر ادبی بودن و معضلات دیگر هم‌اکنون کاربرد قابل توجهی در میان اهالی ادبیات یافته است. تقسیم بندی نویسندگان به نویسندگان جبهه انقلاب، دفاع مقدس، نویسندگان روشنفکر و شبه‌روشنفکر بر همین اساس شکل گرفته است. این تقسیم بندی ریشه در عنصر شخصیت و اختصاص ادبیات پس از انقلاب در آن دارد. شاخصه‌ای که شاید در سال‌های پس از انقلاب شاخصه‌ای کمابیش دقیق در تقسیم بندی ادبیات انقلاب و متعهد با دیگر رویه‌های ادبی به دست می‌داد. زیرا در آن زمان، پیش از اینکه ادبیات انقلاب با شاخصه‌هایش شناخته شود، این نویسندگان انقلابی بودند که به آن هویت می‌بخشیدند. اما پس از گذشت بیش از سه دهه از پیروزی انقلاب نویسندگان انقلابی معیار مبهمی در تقسیم بندی ادبیات است و ادبیات نیازی به چنین تقسیم بندی ندارد و این تقسیم بندی در گشودن معضلات ادبی از کارآمدی و دقت علمی لازم برخوردار نیست. نویسندگانی که خود جزو نویسندگان نسل اول ادبیات جنگ تلقی می‌شده‌اند و کارنامه درخشانی در آفرینش ادبی دارند اکنون، در نقطه مقابل دیدگاه آن روزشان قرار دارند. این در حالی است که عموما در تقسیم‌بندی ادبیات داستانی بر اساس نویسندگان، این سابقه درخشان مدخلیت پیدا می‌کند و مرزهای تقسیم را در هم می‌ریزد.

احمد شاکری

آیا تلاش نویسندگان در این عرصه باعث پویایی ادبیات داستانی دفاع مقدس شده یا باعث دوری از اهداف و کارکرد اصلی آن شده است؟

این امر زمینه را برای بزرگ‌ترین انحراف در ادبیات داستانی پس از انقلاب صورت داد. انحرافی که با ظاهری مخاطب پسند و شعارهایی از جمله، بیان حقیقت، کلیشه‌زدایی و جهانی‌نویسی، همراه شده بود. این جریان در ابتدا در صدد تغییر اهداف، رویکردها و غایت ادبیات دفاع مقدس بود، اما در بخش قاعده‌سازی و فرضیه‌سازی برای ادبیات به دفاع مقدس بسنده نکرده، در گام‌های بعد، ادبیات انقلاب و اساس ادبیات دینی را هدف قرار خواهد داد و ادبیات پویای پس از انقلاب را به دخمه‌های ترجمه‌ای و تهی پیش از انقلاب باز‌خواهد گرداند. ویژگی دیگر این گفتمان انحرافی آن است که از حوزه درون انقلابی به تئوری پردازی دست می‌زند. ادبیات متفاوت دفاع مقدس که از آن به ادبیات سیاه تعبیر می‌شود، از درون جریان ادبیات متعهد دفاع مقدس و نویسندگان آن شکل گرفت، بنابر این این گفتمان، نه در بیرون این جریان که در متن این جریان در حال انجام است. از این رو، قدرت نفوذ و چانه زنی بالاتری نسبت به برخی مکاتب شناخته شده ادبی جهان برخوردار است.

این جریان چگونه رشد کرد؟

رشد این جریان در غفلت نقد فعالانه در حوزه ادبیات داستانی فزونی یافته است. این جریان بدان دلیل که با بن‌مایه‌های فکری شیعی و اسلامی مباینت دارد و از سوی دیگر، قادر به اظهار پیوستگی عمیق خود با مبانی فکری اومانیستی غربی نیست، حرکت خود را بر پایه مشهورات ادبی و ژورنالیسم بنا نهاده است. مظلوم‌نمایی ادبی، پیش کشیدن سوابق و افتخارات نویسنده در متن گفت‌وگوی ادبی، جدل بر پایه معیارهای غیرادبی از شیوه‌های مرسوم این جریان است. این راهکارها در فضای ادبی کنونی کشورمان که در آن نقد ادبی و حوزه‌های نقد منفعلانه عمل می‌کنند شرایط مناسبی را برای فضاسازی و تاثیرگذاری بخصوص بر مخاطبان عام داستان پیدا کرده است.

از این رو، پرسش از ماهیت ادبیات دفاع مقدس، که نگاهی عمیق به ماهیت دفاع مقدس و کارکردها و جلوه‌های داستانی این حقیقت نورانی دارد، مهم‌ترین پرسشی است که چالش خطرآفرین ادبیات سیاه دفاع مقدس را جبران خواهد کرد. این پرسش عمیقا دینی، مبانی غربی داستان را مورد بازخوانی منتقدانه قرار می‌دهد و ظرفیت‌های ناب داستان انقلاب و جنگ را در حوزه ادبیات داستانی قاعده‌سازی می‌نماید.

بخش ادبیات تبیان


منبع:تهران امروز