تبیان، دستیار زندگی
خواجه نه تنها مرد علم و كتاب و تحقیق و تالیف بود، بلكه دانشورى متعهد و برخوردار از ویژگیهاى اخلاقى زیادى بود و هیچ گاه عملش بر تعهد و اخلاقش سبقت نمى گرفت
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

یاور وحی و عقل 2

یاور وحی و عقل 2

مقاله قبلی را اینجا مطالعه کنید.

علامه حلى :((خواجه بزرگوار در علوم عقلى و نقلى تصنیفات بسیار دارد و علوم دین بر طریقه مذهب شیعه كتابها نوشت . او شریف ترین دانشمندى بود كه من دیده ام .))

خدمات ارزنده

اسماعیلیان فرقه اى از شیعیان بودند كه اسماعیل فرزند امام صادق علیه السلام را جانشین آن حضرت مى دانسته بر او توقف كردند. این گروه پس از مدتها در سال 483 ق به دست حسن صباح در ایران رونقى دوباره یافتند و پس از چندى ، گرایشهاى شدید سیاسى پیدا كرده ، فعالیتهاى خود را گسترش دادند. قلعه الموت در حوالى قزوین پایتخت آنان بود و علاوه بر آن قلعه هاى متعدد و استوارى داشتند كه جایگاه امنى براى مبارزان سیاسى به شمار مى رفت و دستیابى بر آنها بسیار سخت بود.

خواجه نصیرالدین پس از چند ماه سكونت در قائن ، به دعوت ((ناصر الدین عبدالرحیم بن ابى منصور)) كه حاكم قلعه قهستان بود و نیز مردى فاضل و دوستدار فلاسفه بود، به همراه همسرش به قلعه اسماعیلیان دعوت شد و مدتى آزادانه و با احترام ویژه اى در آنجا زندگى كرد. او در مدت اقامت خود كتاب ((طهاره العراق )) تالیف ابن مسكویه را به درخواست میزبانش به زبان عربى ترجمه كرد و نام آن را ((اخلاق ناصرى )) نهاد وى در همین ایام ((رساله معینیه )) در موضوع علم هئیت ، به زبان فارسى نگاشت .

ناسازگارى اعتقادى خواجه با اسماعیلیان و نیز ظلم و ستم آنان نسبت به مردم وى را بر آن داشت تا براى كمك گرفتن ، نامه اى به خلیفه عباسى در بغداد بنویسد.

در این میان حاكم قلعه از ماجراى نامه باخبر شد و به دستور او خواجه نصیر بازداشت و زندانى گردید.

پس از چندى خواجه به قلعه الموت منتقل شد ولى حاكم قلعه كه از دانش ‍ محقق طوسى اطلاع پیدا كرده بود با او رفتارى مناسب در پیش گرفت .

نصیر الدین طوسى حدود 26 سال در قلعه هاى اسماعیلیه به سر برد اما در این دوران لحظه اى از تلاش علمى باز ننشست و كتابهاى متعددى از جمله ((شرح اشارت ابن سینا))، ((تحریر اقلیدس ))، ((تولى و تبرى )) و ((اخلاق ناصرى )) و چند كتاب و رساله دیگر را تالیف كرد.

خواجه در پایان كتاب شرح اشارات مى نویسد:

((بیشتر مطالب آن را در چنان وضع سختى نوشته ام كه سخت تر از آن ممكن نیست و بیشتر آن را در روزگار پریشانى فكر نگاشتم كه هر جزئى از آن ، ظرفى براى غصه و عذاب دردناك بود و پشیمانى و حسرت بزرگى همراه داشت . و زمانى بر من نگذشت كه از چشمانم اشك نریزد و دلم پریشان نباشد و زمانى پیش نمى آمد كه دردهایم افزون نگردد و غمهایم دو چندان نشود.))

از آنجا كه وجود اسماعیلیان حاكمیت و قدرت سیاسى مغولان را به خطر مى انداخت هلاكوخان در سال 651 ق با اعزام لشكرى به قهستان آنجا را فتح كرد.

حاكم قلعه پس از مشورت با خواجه نصیر، علاوه بر تسلیم كامل قلعه ، از مغولان اطاعت كرد و چندى پس از آن در سال 656 ق تاج و تخت اسماعیلیان در ایران برچیده شد و بدین سان خواجه نصیر بزرگترین گام را در جلوگیرى از جنگ و خونریزى و قتل و عام مردم را برداشته ، از این رو نزد خان مغول احترام و موقعیت ویژه اى یافت .

هلاكوخان همچنین در فتح بغداد و كشتن آخرین خلیفه عباسى ، از نظرهاى خواجه طوسى بهره گرفت .

معتصم (آخرین خلیفه عباسى ) در دوران حكومت خود علاوه بر لهو و لعب ، به خونریزى مسلمانان پرداخت . عده اى از شیعیان بغداد به دست پسرش (ابوبكر) به خاك و خون كشیده شدند و اموالشان به غارت رفت .

فرشته نجات

مقام علمى و ارزش فكرى نصیرالدین طوسى موجب شد تا هلاكو، او را در شمار بزرگان خود دانسته ، نسبت به حفظ و حراست از جان وى كوشا باشد و او را در همه سفرها به همراه شیخ دارد؟!

خواجه كه در آن ایام داراى مقام و صاحب نفوذ شده بود از موقعیت استفاده كرد و خدمات بسیارى به فرهنگ اسلام و كشورهاى مسلمان روا داشت كه برخى از آنها عبارت اند از:

1 - انجام كارهاى علمى و فرهنگى و نگارش كتابهاى ارزشمند.

2 - جلوگیرى از به آتش كشیدن كتابخانه بزرگ حسن صباح در قلعه الموت به دست مغولان

3 - نجات جان دانشمندان و علمایى همچون ابن ابى الحدید (شارح نهج البلاغه ) و برادرش موفق الدوله و عطاملك جوینى كه بى رحمانه مورد غضب و خشم مغولان قرار گرفته بودند.

4 - جذب و حل شدن قوم مغول در فرهنگ و تمدن اسلامى به دست خواجه ، به گونه اى كه موجب شد مغولان به اسلام روى آورند و از سال 694 ق اسلام دین رسمى ایران قرار بگیرد.

5 - جلوگیرى از تهاجم آنان به كشورهاى مسلمان .

6 - تاسیس رصدخانه مراغه در سال 656 ق ، با همكارى جمعى از دانشمندان .

7 - احداث و تجهیز كتابخانه بزرگ رصدخانه در مراغه . (387)

اخلاق خواجه نصیر

خواجه نه تنها مرد علم و كتاب و تحقیق و تالیف بود، بلكه دانشورى متعهد و برخوردار از ویژگیهاى اخلاقى زیادى بود و هیچ گاه عملش بر تعهد و اخلاقش سبقت نمى گرفت . توجه به نظر دیگران و برخورد متواضعانه و حكیمانه با افراد از خصوصیات او به شمار مى آمد. تمایلات و روحیات عرفانى خواجه در برخى كتابهایش چون اخلاق ناصرى و شرح اشارات مشهود است .مطیع ساختن مغولان بیابانگرد و ویران ساز، خود نشان بزرگى از رفتار و كردار حكیمانه اوست و این تا جایى بود كه علماى بسیارى از شیعه و سنى به تعریف و تمجید خواجه زبان گشودند.

علامه حلى - از شاگردان معروف خواجه نصیر مى گوید:

((خواجه بزرگوار در علوم عقلى و نقلى تصنیفات بسیار دارد و علوم دین بر طریقه مذهب شیعه كتابها نوشت . او شریف ترین دانشمندى بود كه من دیده ام .))

ابن فوطى - یكى از شاگردان حنبلى مذهب خواجه نصیر - مى نویسد:

((خواجه مردى فاضل و كریم و الاخلاق و نیكو سیرت و فروتن بود و هیچ گاه از درخواست كسى دلتنگ نمى شد و حاجتمندى را رد نمى كرد و بر خورد او با همه با خوش رویى بود.))

ابن شاكر - یكى از مورخان اهل سنت - اخلاق خواجه را چنین توصیف مى كند:

((خواجه بسیار نیكو صورت و خوش رو و كریم و سخى و بردبار و خوش ‍ معاشرت و زیرك و با فراست بود و یكى از سیاستمداران روزگار به شمار مى رفت .))

شاگردان

نصیرالدین طوسى در شهرها و كشورهاى مختلف رفت و آمد مى كرد و همچون خورشیدى تابان نورافشانى كرده ، شاگردان بسیارى را فروغ دانش ‍ مى بخشید. برخى از آنان به این قرار است :

1 - جمال الدین حسن بن یوسف مطهر حلى (علامه حلى - متوفى 726 ق ) او از دانشوران بزرگ شیعه بود كه آثار گران سنگى از خود به جاى نهاد وى شرحهایى نیز بر كتابهاى خواجه نگاشت .

2 - كمال الدین میثم بن على بن میثم بحرانى ، او حكیم ، ریاضیدان ، متكلم و فقیه بود و عالمان بزرگى از محضرش استفاده كردند. وى گرچه در رشته حكمت زانوى ادب و شاگردى در مقابل خواجه بر زمین زد، از آن سو خواجه از درس فقه وى بهره مند شد. این محقق بحرینى شرح مفصلى بر نهج البلاغه نوشته كه به شرح نهج البلاغه ابن میثم معروف است .

3 - محمود بن مسعود بن مصلح شیرازى ، معروف به ((قطب الدین شیرازى )) (متوفى 710 ق ) او از شاگردان ممتاز خواجه است وى در چهارده سالگى به جاى پدر نشست ودر بیمارستان به طبابت پرداخت . سپس به شهرهاى مختلفى سفر كرد و علم هئیت و اشارات ابوعلى را از محضر پر فیض خواجه نصیر فرا گرفت . قطب الدین كتابهایى در شرح قانون ابن سینا و در تفسیر قرآن نوشته است .

4 - كمال الدین عبدالرزاق شیبانى بغدادى (642 - 723 ق ) او حنبلى مذهب و معروف به ابن الفوطى بود. این دانشمند مدت زیادى در محضر خواجه علم آموخته است . وى از تاریخ نویسان معروف قرن هفتم است و كتابهاى معجم الاداب ، الحوادث الجامعه و تلخیص معجم الالقاب از آثار اوست .

5 - سید ركن الدین استرآبادى (متوفى 715 ق ) از شاگردان و همراهان خاص خواجه بوده و شرح هایى بر كتابهاى استاد خویش نوشته و علاوه بر تواضع و بردبارى ، از احترامى افزون برخوردار بوده است . وى در تبریز به خاك سپرده شده است .

برخى دیگر از شاگردان خواجه نصیر عبارتند از:

ابراهیم حموى جوینى

اثیرالدین اومانى

مجدالدین طوسى

مجدالدین مراغى

نویسنده: عبدالوحید وفایى

تهیه و تنظیم: محمد حسین امین گروه حوزه علمیه تبیان


منبع: کتاب گلشن ابرار جلد اول