تبیان، دستیار زندگی
نوشتار ذیل، در اصل به عنوان برنامه براى یكى از مدارس در حال تأسیس علوم دینى حوزه علمیه قم، توسط شهید آیت‏اللَّه مطهرى نگارش یافته است و با عنوان وظایف حوزه‏هاى علمیه، در مجموعه آثار استاد شهید مطهرى آمده است و با اندکی تغییر تقدیم می گردد.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

حوزه های علمیه در عصر جدید

حوزه های علمیه در عصر جدید

آشنایى با اوضاع ظو جریانات زمان و شناخت عوامل دست اندركار اجتماع، امكان پیش‏بینى مى‏دهد و با پیش‏بینى‏ها مى‏توان به مقابله با حوادث ناگوار شتافت، همچنان‏كه امكان بهره‏بردارى از فرصتهاى مساعدى كه تحولات زمان پیش مى‏آورد به وجود مى‏آورد.

نوشتار ذیل، در اصل به عنوان برنامه براى یكى از مدارس در حال تأسیس علوم دینى حوزه علمیه قم، توسط شهید آیت‏اللَّه مطهرى نگارش یافته است و با عنوان وظایف حوزه‏هاى علمیه، در مجموعه آثار استاد شهید مطهرى آمده است و با اندکی تغییر تقدیم می گردد.

تأمل در این نوشتار نشان می دهد که گاهی هنوز با آنچه استاد شهید در حدود 40 سال پیش برای حوزه لازم دانسته است، فاصله داریم چه رسد به نیازهای امروز؛ هرچند نادیده انگاشتن زحمات زیادی که کشیده شده و پیشرفتهایی که حاصل گردیده، بی انصافی است.

حوزه‏هاى علمیه و محیطهاى روحانى ما مسئول پاسدارى ایمان جامعه اسلامى و دفاع از اصول و فروع دین مقدس اسلام از دیدگاه مذهب شیعه و تعلیم و تبلیغ آنها و عهده‏دار پاسخگویى به نیازهاى مذهبى مردم مسلمان‏اند.

دشوارى و سنگینى این مسئولیتها در همه زمانها یكسان نیست؛ بستگى دارد به درجه تمدن و سطح فرهنگ جامعه و میزان آگاهى مردم به مسائل مختلف از یك طرف، و درجه فعالیت نیروهاى مخالف از طرف دیگر.

همان طور كه در حدیث شریف‏ كافى‏ آمده است:الْعالِمُ بِزَمانِهِ لا یَهْجُمُ عَلَیْهِ اللَّوابِسُ‏. آشنایى با اوضاع و جریانات زمان و شناخت عوامل دست اندركار اجتماع، امكان پیش‏بینى مى‏دهد و با پیش‏بینى‏ها مى‏توان به مقابله با حوادث ناگوار شتافت، همچنان‏كه امكان بهره‏بردارى از فرصتهاى مساعدى كه تحولات زمان پیش مى‏آورد به وجود مى‏آورد.

... واضح است كه توجه و بى‏توجهى قشرى كه مسئولیت هدایت و رهبرى و رعایت و پاسدارى جامعه خود را دارند، از نظر آگاهى به اوضاع، اهمیت فوق‏العاده بیشترى دارد.

اگر وضع امروز خود را با پیش از مشروطیت ایران، مقایسه كنیم مى‏بینیم روحانیت آن روز با جامعه‏اى بسته و راكد مواجه بوده كه هیچ‏گونه واردات فكرى نداشته جز آنچه از حوزه علمى دینى صادر مى‏شده است. فرضا از آن حوزه‏ها جز رساله‏اى عملى یا كتابهایى در حدود جلاء العیون‏ و حلیةالمتقین‏ و معراج‏السعاده‏ صادر نمى‏شده است آن جامعه نیز مصرف فكرى جز اینها نداشته است.

ولى امروز این توازن به شدت به‏هم خورده است. امروز به طور مستمر از طریق دبستانها، دبیرستانها، دانشگاهها، مؤسسات آشكار و پنهان نشر كتاب، وسایل ارتباط جمعى از قبیل رادیو، تلویزیون، سینماها، روزنامه‏ها، مجلات هفتگى و ماهانه و سالانه، كنفرانسها، سخنرانیها و از طریق برخورد با مردمى كه ازسرزمینهاى دیگر به كشور ما آمده‏اند و از طریق مسافرتها به كشورهاى خارج هزاران نوع اندیشه به این جامعه صادر مى‏شود كه اگر اندیشه‏هایى كه از حوزه‏هاى علمى دینى و یا وسیله شخصیتهاى مبرّز مذهبى در خارج این حوزه‏ها صادر مى‏شود- با این كه نسبت به گذشته در سطح بالاترى قرار گرفته است- با آنچه از جاهاى دیگر صادر مى‏شود مقایسه شود، رقم ناچیزى را تشكیل مى‏دهد و مى‏توان گفت نزدیك به صفر است...

نكته‏اى كه ضرورت دارد از آغاز مورد توجه قرار گیرد این است كه هرگونه تجدید نظر و تحول در برنامه‏هاى حوزه‏هاى علمیه باید بر اساس همان فرهنگ غنى و قدیم اسلامى و ادامه همان راه و تسریع در حركت آن و آفت‏زدایى از آن بوده باشد.

همین فرهنگ كه از جوهر حیاتى نیرومندى برخوردار است و متأسفانه در اثر غفلت پاسداران آن، قسمتهاى مهمى از آن به فراموشى سپرده شده و دچار زنگ‏زدگى شده و قسمتهایى از آن به نوعى آفتها دچار شده، باید از نو احیاء شود و از عناصرى كه فرهنگهاى جدید به وجود آورده‏اند تغذیه كند و مسیر رشد و توسعه و تكامل خود را طى نماید.

لازم به تأكید است كه هر گونه تجدید نظر مبنى بر جایگزین ساختن یك فرهنگ دیگر به جاى فرهنگ اصیل هزار و سیصد ساله اسلامى، خیانت به اسلام و مسلمین است و نتیجه‏اى جز كشاندن امت اسلامى به دامن فرهنگ و تفكر بیگانه شرقى یا غربى، چپ یا راست ندارد.

خوشبختانه تحولات جدید و پیشرفتهاى علوم جدید ضمن این كه مسئولیتها را دشوارتر و سنگین‏تر كرده، فرصتهاى بسیار مناسبى نیز به وجود آورده و اصالت فرهنگ اسلامى را روشن‏تر و زمینه شكوفایى آن را فراهم‏تر كرده است.

حوزه‏هاى علمیه ما اگر از محدودیتهاى مصنوعى كه خود براى خود به وجود آورده‏اند خارج گردند و با استفاده از پیشرفت علوم انسانى جدید به احیاى فرهنگ كهن خود و آراستن و پیراستن آن بپردازند و آن را تكمیل نمایند و به پیش سوق دهند (كه آمادگى تكامل و پیشروى دارد) مى‏توانند از این انزواى حقارت‏آمیز علمى خارج شوند و كالاهاى فرهنگى خود را در زمینه‏هاى مختلف معنوى، فلسفى، اخلاقى، حقوقى، روانى، اجتماعى، تاریخى با كمال افتخار و سربلندى به جهان دانش عرضه نمایند.

بدیهى است كه انجام چنین رسالت مقدسى نیازمند به شوراها و طرحهاى متعدد، هر كدام براى مدت معین است. آنچه در این اوراق ذكر مى‏شود ارزش این كه نام طرح به آن داده شود ندارد، یك سلسله تذكرات است كه به نظر نویسنده از نظر وظایف و مسئولیتها رسیده است و در این اوراق یادداشت مى‏شود.

این وظایف را در دو بخش ذكر مى‏كنیم: بخش اول تحت عنوان وظایف اصلى و بخش دوم تحت عنوان وظایف فعلى.

منظور از وظایف اصلى مجموع امورى است كه ایده‏آل و كمال‏مطلوب در حوزه‏هاى علمیه محسوب مى‏شود، كه اگر این حوزه‏ها در صدد برآمدند و امكانش را تحصیل كردند همه آنها را باید انجام دهند، و منظور از وظایف فعلى مجموع كارهایى است كه در حال حاضر شروع به آنها در امكان مدرسین عالى‏قدر فعلى حوزه علمیه قم است. بدیهى است كه هر اندازه به حول و قوه الهى بر امكانات تدریجا افزوده شود، قسمتهایى از وظایف اصلى جزء وظایف فعلى قرار مى‏گیرد.

وظایف اصلى‏

1. احیاى همه علومى كه هم اكنون جزء علوم اسلامى محسوب مى‏شود از تفسیر، حدیث، درایه، رجال، فقه، اصول، ادبیات، تاریخ اسلام، تاریخ ملتهاى مسلمان، كلام اسلامى، فلسفه اسلامى، عرفان اسلامى، اخلاق اسلامى، منطق اسلامى، با توجه به سیر تحولى و تاریخى آنها و مشخص ساختن نقش شخصیتهایى كه در پیشبرد این علوم موثر بوده‏اند؛ یعنى علاوه بر این كه خود این علوم مشمول احیاء و اصلاح و آرایش و پیرایش قرار مى‏گیرند، تاریخ تحول این علوم نیز دقیقا مشخص مى‏شود.

2. حفظ و نگهدارى و نگهبانى مواریث فرهنگى اسلامى، اعم از علمى و فنى، از طریق فهرست كردن و گردآوردن در حد امكان.

3. برقرارى رابطه علمى با همه مراكز علمى اسلامى در كشورهاى عربى، آفریقایى، آسیایى، اروپایى و اطلاع از فعالیتهاى اسلامى در آن مراكز.

4. تقویت و ترویج زبان عربى در حد مكالمه كامل و استفاده وافى از هر نوع كتاب عربى به زبان معاصر.

5. آشنایى هر فرد لااقل با یك زبان خارجى در حد استفاده از كتابها و سخنرانیها.

6. ادبیات فارسى در جنبه‏هاى ارتباط با فرهنگ اسلامى و شناختن زبان فارسى به عنوان زبان دوم اسلامى.

7. آشنایى با علوم انسانى جدید از قبیل روان‏شناسى، جامعه‏شناسى، جغرافى جهانى، تاریخ جهانى، در حد بیگانه نبودن.

8. اطلاع بر فلسفه اخلاق، تعلیم و تعلّم مكاتب اخلاقى گوناگون قدیم و جدید و مقایسه با اخلاق اسلامى، در حد اجتهاد و تخصص.

9. اطلاع بر فلسفه تاریخ و تعلیم مكاتب مختلف این فلسفه و روشن ساختن فلسفه تاریخ از نظر قرآن، در حد اجتهاد و تخصص.

10. اطلاع بر مكاتب و سیستمهاى اقتصادى جهان و تعلیم و تعلّم آن مكاتب و روشن ساختن اصول اقتصاد اسلامى، در حد تخصص و اجتهاد.

11. شناخت ماهیت تمدن و فرهنگ اسلامى توأم با مقایسه با همه تمدنها و فرهنگهاى دیگر و روشن ساختن اصالت آن و ممیّزات آن و معرفى روح این فرهنگ.

12. تاریخ ادیان در حد آشنایى و بیگانه نبودن و احیانا در حد تخصص و اجتهاد.

13. تعلیم مكتبهاى رایج الحادى معاصر به صورت بسیار دقیق از قبیل ماركسیسم، اگزیستانسیالیسم، نهیلیسم و غیره و نقد آنها با موازین اسلامى.

14. تعلیم مكاتب حقوقى قدیم و معاصر و مقایسه با حقوق اسلامى به عنوان حقوق تطبیقى.

15. فلسفه تطبیقى بر اساس تعلیم زنده‏ترین مكاتب فلسفى معاصر و مقایسه با فلسفه اسلامى.

16. منطق تطبیقى بر اساس تعلیم روشهاى منطقى جدید، بالخصوص منطق سمبولیك و مقایسه با منطق اسلامى.

17. سیره نبوى و سیره ائمه اطهار علیهم السلام به صورت تحلیلى و تفسیرى.

18. مسائل قرآنى شامل تاریخ نزول آیات و سور، اعجاز قرآن، محكم و متشابه قرآن، ناسخ و منسوخ قرآن، معارف قرآن و غیره.

19. نقش اساسى شیعه در علوم و فرهنگ اسلامى.

20. تاریخ جهادهاى علمى و اخلاقى و اجتماعى شیعه.

21. بحثهاى مربوط به امامت، خصوصا با توجه به انحرافات جدید، اثبات امامت به طور عام و امامت هر یك از ائمه به نحو خاص، مسائل مربوط به وحى و نبوت و اثبات علمى بودن وحى، مسائل مربوط به معاد، مسائل مربوط به توحید (مندرج در كلام).

22. رشته‏اى شدن و تخصصى شدن [علوم اسلامى‏] به علوم ادبى، تاریخى، اصول دینى، فروع دینى و غیره.

وظایف فعلى‏

آنچه فعلا در امكان آقایان مدرسین است و از هم اكنون باید شروع به كار شود:

1.       كلام جدید.

با توجه به این كه كلام علمى است كه دو وظیفه دارد: یكى دفاع و ردّ شبهات و ایرادات به اصول و فروع اسلام، و دیگر بیان یك سلسله تأییدات براى اصول و فروع اسلام (كلام قدیم تماما متوجه این دو قسمت است) و با توجه به این كه در عصر ما شبهاتى پیدا شده كه در قدیم نبوده و تأییداتى پیدا شده كه از مختصات پیشرفتهاى علمى جدید است و بسیارى از شبهات قدیم در زمان ما بلاموضوع است همچنان كه بسیارى از تأییدات گذشته ارزش خود را از دست داده است، از این رو لازم است كلام جدیدى تأسیس شود....

2.        فلسفه تاریخ با توجه به مكاتب قدیم و جدید از نظریه ابن خلدون گرفته تا نظریه توین‏بى در زمان حاضر و مخصوصا نظریه ماركسیسم. در این بخش، از اسلام و مقتضیات زمان نیز بحث مى‏شود.

3.        فلسفه اخلاق مشتمل بر بیان همه فلسفه‏هاى اخلاق قدیم و جدید، مذهبى و غیرمذهبى و تدوین یك فلسفه اخلاق متقن اسلامى و به طور كلى بحثى در تعلیم و تربیت اسلامى.

4.        اقتصاد اسلامى با تبیین مشخصات اقتصاد سرمایه‏دارى و اقتصاد سوسیالیستى و وجوه اشتراك و افتراق اقتصاد اسلامى با هر یك از آنها.

5. فلسفه اجتماع از نظر تطبیقى و بیان اصول اجتماعى اسلام و جامعه ایده‏آل اسلامى.

تهیه و تنظیم: حامد رهنما گروه حوزه علمیه تبیان


منابع:

مجموعه‏آثاراستادشهیدمطهرى، ج‏24، ص279 تا 285