تبیان، دستیار زندگی
مرتکب گناه کبیره ی بی توبه؛ تنها گروهی که خدای متعال، در قرآن کریم ضمانت قطعی به بخشش ایشان نداده است، کسانی هستند که گناهان کبیره همچون ریا، زنا، غیبت، اکل مال یتیم و ... انجام می دهند، اما هیچ گاه موفق به توبه یا توبه ی صحیح نمی شوند. و با این حال از دن
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

اول توبه بعد شفاعت ؟!

توبه

طرح شبهه :

گفته شده که شفاعت شونده زمانی اذن شفاعت شدن را از حضرت باریتعالی به دست می آورد که ابتدا توبه کند.

باید به این مدّعی بیان داشت که در صورت توبه دیگر نوبت به شفاعت نمی رسد زیرا در روایت صحیح جابر بن عبدالله انصاری(رحمة الله علیه) از حضرت ابوجعفر امام باقر(علیه السّلام) آمده است که: «التائب من الذنب کمن لا ذنب له و المقیم علی الذنب و هو مستغفر له کالمستهزیء/ آنکه از گناهان توبه کرده، مانند کسی است که گویی گناهی نکرده است. و آنکه گناه می کند و در عین حال استغفار؛ مانند مسخره کننده است.» (الکافی، ج2، ص435، باب التوبة، حدیث10)

ضمن آنکه اگر به تعریف صحیح شفاعت که بعداً خواهد آمد توجه گردد معلوم می شود كه شفاعت، گونه ای علت ناقصه در امور اعتباری به شمار می رود، و نتیجتاً مشخص می شود که خود توبه هم نوعی شفاعت و علت ناقصه است که به اسباب دیگر ضمیمه می شود، چنانكه در روایت صحیحی از امام امیرالمؤمنین علی(علیه السّلام) آمده است که «لا شفیع انجح من التوبة / هیچ شفیعی پیروزمندتر از توبه نیست.» (من لا یحضره الفقیه، ج3، ص574، ح4965 )

بنابراین اولاً توبه حدّاقل از جهت لغوی خود نوعی شفاعت است. و ثانیاً با وجود توبه دیگر نوبت به شفاعت اصطلاحی نمی رسد. اینك با نگاهی دقیق به آیات توبه در قرآن کریم كه نشان می دهد با وجود توبه نیازی به شفاعت اصطلاحی نیست، می توان اینگونه به قواعد توبه در اسلام اشاره نمود:

کسانی که با حالت کفر و شرک از دنیا می روند. و نیز کسانی که تا دم مرگ گناه می کنند و بعد لساناً در حالت احتضار توبه می کنند، به هیچ وجه مورد بخشش خدا واقع نمی شوند

1. با وجود توبه با شرائطی از جمله، انجام گناهان از روی جهالت و توبه ی زود هنگام، اصولا گناهی باقی نمی ماند تا نیاز به شفاعت باشد. و خدای متعال در این حالت یعنی انجام گناهان از روی جهالت و توبه ی زود هنگام، بر خود فرض نموده که بنده را بیامرزد: ( إِنَّمَا التَّوْبَةُ عَلَى اللّهِ لِلَّذِینَ یَعْمَلُونَ السُّوَءَ بِجَهَالَةٍ ثُمَّ یَتُوبُونَ مِن قَرِیبٍ فَأُوْلَـئِكَ یَتُوبُ اللّهُ عَلَیْهِمْ ) تنها توبه ی (لازم) بر (عهده ی) خدا، برای كسانی است كه از روی نادانی مرتكب گناهی شوند سپس به زودی توبه كنند پس اینانند كه خدا به طرف آنان برمی گردد (توبه ایشان را می پذیرد). (نساء:17) بنابراین در این حالت اصولا شفاعت معنا ندارد. زیرا گناهی وجود ندارد.

2. کسانی که با حالت کفر و شرک از دنیا می روند. و نیز کسانی که تا دم مرگ گناه می کنند و بعد لساناً در حالت احتضار توبه می کنند، به هیچ وجه مورد بخشش خدا واقع نمی شوند. در مورد کفار و توبه لسانی محتضر آیه 18 سوره مبارکه نساء صراحت دارد: (وَلَیْسَتِ التَّوْبَةُ لِلَّذِینَ یَعْمَلُونَ السَّیِّئَاتِ حَتَّى إِذَا حَضَرَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قَالَ إِنِّی تُبْتُ الآنَ وَلاَ الَّذِینَ یَمُوتُونَ وَهُمْ كُفَّارٌ أُوْلَـئِكَ أَعْتَدْنَا لَهُمْ عَذَابًا أَلِیمًا ) و توبه کسانی که تا دم مرگ گناه می کنند و چون مرگ ایشان را در رسد گوید: من الآن توبه کردم قابل قبول نیست. و (نیز) کسانی که در حال کفر می میرند. اینانند كه برای ایشان عذابی دردناک آماده کرده ایم. (نساء:18) در مورد مشرکان نیز آیه 48 سوره مبارکه نساء صراحت دارد: (اللّهَ لاَ یَغْفِرُ أَن یُشْرَكَ بِهِ وَیَغْفِرُ مَا دُونَ ذَلِكَ لِمَن یَشَاء ) و خدا قطعا اینکه به او شرک ورزیده شود را نمی بخشد و غیر از آن را برای هر که بخواهد می بخشد. (نساء:48) بنابراین مشرکِ میتِ بی توبه، همچون کافرِ بی توبه و محتضرِ تائب که لسانی توبه کرده، بخشیده نخواهد شد. در نتیجه شفاعت نیز در مورد ایشان بی معناست.

3. مرتکب گناهان صغیره و تارک گناهان کبیره؛ آیه 31 سوره مبارکه نساء صراحت دارد که اگر کسی گناهان کبیره را ترک کرد، خدای متعال قطعا گناهان صغیره او را خواهد بخشید: (إِن تَجْتَنِبُواْ كَبَآئِرَ مَا تُنْهَوْنَ عَنْهُ نُكَفِّرْ عَنكُمْ سَیِّئَاتِكُمْ وَنُدْخِلْكُم مُّدْخَلاً كَرِیمًا ) اگر از گناهان بزرگی که از آنها نهی شده اید اجتناب کنید، بدیهای (گناهان صغیره) شما را از شما می زداییم (و پاک می-کنیم) و شما را در جایگاهی ارجمند در می آوریم. بنابراین مرتکب گناه صغیره که تارک گناه کبیره است، نیز نیازمند شفاعت نیست. چرا که خدای متعال وعده بخشش به او داده است. و اصولا نیازی به شفاعت ندارد.

مجرای شفاعت تنها در مورد کسانی است که گناه کبیره انجام داده اند، و بدون توبه یا توبه صحیح از دنیا رفته اند. البته ممکن است حتی برخی از ایشان به شفاعت هم نیازی نداشته باشند. زیرا بر اساس آیه 48 سوره ی مبارکه نساء ممکن است خدا آنان را ببخشد. یا ممکن است بخشش او با شفاعت شافعین همراه باشد

4. مرتکب گناه کبیره ی بی توبه؛ تنها گروهی که خدای متعال، در قرآن کریم ضمانت قطعی به بخشش ایشان نداده است، کسانی هستند که گناهان کبیره همچون ریا، زنا، غیبت، خوردن مال یتیم و ... انجام می دهند، اما هیچ گاه موفق به توبه یا توبه ی صحیح نمی شوند. و با این حال از دنیا می روند كه با توجه به آیاتی از قرآن و روایاتی صحیح از معصومین (علیهم السّلام) شفاعت تنها در این مورد مصداق پیدا می کند. در حدیثی صحیح از پیامبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) چنین آمده است که «انما شفاعتی لاهل الکبائر من امتی/ شفاعت من تنها مخصوص مرتکبان گناه کبیره از امتم است.» (من لایحضره الفقیه، حدیث4963، ج3، ص 574)

بنابراین باید توجه نمود که مجرای شفاعت تنها در مورد کسانی است که گناه کبیره انجام داده اند، و بدون توبه یا توبه صحیح از دنیا رفته اند. البته ممکن است حتی برخی از ایشان به شفاعت هم نیازی نداشته باشند. زیرا بر اساس آیه 48 سوره ی مبارکه نساء ممکن است خدا آنان را ببخشد. یا ممکن است بخشش او با شفاعت شافعین همراه باشد.

اکنون می توانیم ماهیت شفاعت را با توجه آیات و روایات تعریف کنیم. شفاعت از شَفع به معنای جفت است و شفیع همچون علت ناقصه ای می ماند که پس از انضمام به علت ناقصه دیگر، علت تامه ی بخشش الهی را در امور اعتباری مثل احکام حقوقی، فقهی و اجتماعی و... سبب می شود. توضیح اینکه مثلاً اگر در امور دنیوی بنا شود کاری برای شفاعت شونده انجام گیرد ولی مشکلی در بین باشد، شفیع وارد می شود و به عنوان متمم علت ناقصه عمل می کند. از این بیان معلوم می شود که شفیع جز تکمیل شأن شفاعت شونده یا به میان آوردن وصفی از صفات فاعل (پذیرنده شفاعت)، نقش دیگری ندارد. مثلا عجز و مسکنت شخصِ قابل شفاعت و نیازمندِ بخشش را به میان می کشد و به این صورت سبب انعطاف فاعل می شود یا فاعلیت فاعل را وسیع تر می کند و مثلا احسان و کرم او را ضمیمه عدلش می کند تا به عنوان مُحسِن و به شیوه فضل با مجرم برخورد کند نه به عنوان عادل و در کسوت عدل. و البته ممکن است هر دو کار را با هم انجام دهد. بنابراین خود شفیع، فاعلیتی ندارد. و معنای «یا وجیهاً عندالله، إشفع لنا عندالله» نیز در برخی ادعیه ی معصومین (علیهم السّلام) همین است. البته انعطاف فاعل در مورد خدای متعال متصَوَّر نیست بلکه پذیرش شفاعت در قیامت به دنبال میانجیگری شفیع، خود سنتی الهی است.

فرآوری : زهرا اجلال

بخش قرآن تبیان


منابع :

سایت «فقیه قرآنی»

سایت البلاغ - محسن نورانی