حجاب مردان را حریص می کند؟!
در مورد غریزه جنسی و برخی غرایز دیگر، برداشتن قیود، عشق به مفهوم واقعی را میمیراند و طبیعت را هرزه و بیبند و بار میكند؛ در این مورد هر چه بیشتر عرضه شود، هوس و میل به تنوع افزایش مییابد.
یکی از ایرادهایی که بر حجاب گرفتهاند این است كه ایجاد حریم میان زن و مرد بر اشتیاق ها و التهاب ها میافزاید و طبق اصل «الانسان حریص علی ما منع منه»، حرص و ولع نسبت به اعمال جنسی را در زن و مرد بیشتر میكند؛ به علاوه سركوب كردن غرایز موجب انواع اختلال های روانی و بیماری های روحی میگردد. آیا این حرف صحیحی است ؟
***
راسل در كتاب زناشویی و اخلاق اعتراف می كند كه عمل روحی در مسائل جنسی غیر از حرارت جسمی است ، آنچه با ارضاء تسكین می یابد حرارت جسمی است نه عطش روحی. بدین نكته باید توجه كرد كه آزادی در مسائل جنسی سبب شعله ور شدن مشمولات به صورت حرص و آز می گردد، از نوع حرص و آزهایی كه در صاحبان حرمسراهای رومی و ایرانی و عرب سراغ داریم. ولی ممنوعیت و حریم ، نیروی عشق و تغزل و تخلیل را به صورت یك احساس عالی و رقیق و لطیف و انسانی تحریك می كند و رشد می دهد و تنها در این هنگام است كه مبدا و منشأ خلق هنرها و ابداع ها و فلسفه ها می گردد.
حاجت های طبیعی بر دو قسم است: یك نوع حاجت های محدود و سطحی است مثل خوردن، خوابیدن، در این نوع از حاجت ها همین كه ظرفیت غریزه شباع و حاجت جهانی مرتفع گردد، رغبت انسان هم از بین می رود حتی ممكن است به تنفر و انزجار مبدل گردد. ولی یك نوع دیگر از نیازهای طبیعی صفت و هیجان پذیر است مانند پول پرستی و جاه طلبی.
غریزه جنسی دارای دو جنبه است ، از نظر حرارت جسمی از نوع اول است ولی از نظر تمایل روحی دو جنس به یكدیگر چنین نیست.
جاه طلبی بشر هم از همین قبیل است، ظرفیت بشر از نظر جاه طلبی پایان ناپذیر است،هر فردی هر مقام اجتماعی و هر پست عالی را كه به دست آورد باز هم طالب مقام بالاتر است و اساساً هر جا كه پای حس تملك به میان بیاید از پایان پذیری خبری نیست.
غریزه جنسی دو جنبه دارد: جنبه جسمانی و جنبه روحی، این غریزه از جنبه جسمانی محدود است، از این نظر یك زن برای اشباع مرد كافی است، ولی از نظر تنوع طلبی و عطش روحی شكل دیگری دارد.
در روان شناسی جدید روی محرومیت ها و ناكامی ها بسیار تكیه شده است؛و میگویند كه ناكامی ها معلول قیود اجتماعی است و پیشنهاد میكند كه تا ممكن است باید غریزه را آزاد گذاشت تا ناكامی و عوارض ناشی از آن پیش نیاید و خیلی ها با استناد به این موضوع می گویند حجاب باعث ناکامی و مشکلات روحی می شود اما اینطور نیست.
پاسخ این ایراد این است كه اگر چه ناكامی، بخصوص ناكامی جنسی، عوارض وخیم و ناگواری دارد و مبارزه با اقتضای غرایز در حدودی كه مورد نیاز طبیعت است، غلط است، ولی برداشتن قیود اجتماعی مشكل را حل نمیكند، بلكه بر آن میافزاید.
در مورد غریزه جنسی و برخی غرایز دیگر، برداشتن قیود، عشق به مفهوم واقعی را میمیراند، ولی طبیعت را هرزه و بیبند و بار میكند؛ در این مورد هر چه بیشتر عرضه شود، هوس و میل به تنوع افزایش مییابد.
راسل در این باره میگوید: «اگر پخش عكس های منافی عفت مجاز بشود، پس از مدتی مردم خسته خواهند شد و نگاه نخواهند كرد، درباره یك عكس بالخصوص و یك نوع بی عفتی بالخصوص صادق است، ولی در مورد مطلق بی عفتیها صادق نیست یعنی از یك نوع خاص بی عفتی خستگی پیدا میشود ولی نه بدین معنی كه تمایل به عفاف جانشین آن شود، بلكه بدین معنی كه آتش و عطش روحی زبانه میكشد و نوعی دیگر را تقاضا میكند و این تقاضاها هرگز تمام شدنی نیست. میان آنچه عشق نامیده میشود و به قول ابن سینا «عشق عفیف» و آنچه به صورت هوس و حرص و آز و حس تملك در میآید با اینكه هر دو روحی و پایان ناپذیر است، تفاوت بسیار است.
عشق، عمیق و متمركز كننده نیروها و یگانه پرست است و اما هوس، سطحی و پخش كننده نیرو و متمایل به تنوع و هرزه صفت است. این نوع از عطش كه هوس نامیده میشود ارضا شدنی نیست. اگر مردی در این مجرا بیفتد ، فرضا حرمسرایی نظیر حرمسرای هارون الرشید و خسرو پرویز داشته باشد پر از زیبا رویان كه سالی یك بار به هر یك نوبت نرسد، باز اگر بشنود كه در اقصی نقاط جهان یك زیباروی دیگر هست، طالب آن خواهد شد.
نمیگوید بس است دیگر سیر شدهام و به طور كلی در طبیعت انسانی از نظر خواستههای روحی، محدودیت در كار نیست. انسان روحا طالب بی نهایت آفریده شده است. وقتی هم كه خواستههای روحی در مسیر مادیات قرار گرفت به هیچ حدی متوقف نمیشود، رسیدن به هر مرحلهای میل و طلب مرحله دیگر را در او به وجود میآورد. اشتباه كردهاند كسانی كه طغیان نفس اماره و احساسات شهوانی را تنها معلول محرومیت ها و عقدههای ناشی از محرومیت ها دانستهاند.
همانطور كه محرومیت ها سبب طغیان و شعلهور شدن شهوات میگردد، پیروی و اطاعت و تسلیم مطلق نیز سبب طغیان و شعلهور شدن آتش شهوات میگردد. امثال فروید آن طرف سكه را خواندهاند و از این طرف سكه غافل ماندهاند.
اشتباه فروید و امثال او در اینست كه پنداشتهاند تنها راه آرام كردن غرایز، ارضاء و اشباع بی حد و حصر آنها است. اینها فقط متوجه محدودیت ها و ممنوعیت ها و عواقب سوء آنها شدهاند و مدعی هستند كه قید و ممنوعیت، غریزه را عاصی و منحرف و سركش و نا آرام میسازد.
طرح شان اینست كه برای ایجاد آرامش این غریزه، باید به آن آزادی مطلق داد آن هم بدین معنی كه به زن اجازه هر جلوهگری و به مرد اجازه هر تماسی داده شود اما به عقیده ما برای آرامش غریزه دو چیز لازم است: یكی ارضای غریزه در حد حاجت طبیعی، و دیگر جلوگیری از تهییج و تحریك آن.
اینكه اجتماع به وسائل مختلف سمعی و بصری و لمسی موجبات هیجان غریزه را فراهم كند و آنگاه بخواهد با ارضا، غریزه دیوانه شده را آرام كند، میسر نخواهد شد. هرگز بدین وسیله نمیتوان آرامش و رضایت ایجاد كرد، بلكه بر اضطراب و تلاطم و نارضایی غریزه با هزاران عوارض روانی و جنایات ناشی از آن، افزوده میشود.
تحریك و تهییج بی حساب غریزه جنسی عوارض وخیم دیگری نظیر بلوغ های زودرس و پیری و فرسودگی نیز دارد. اما اینكه میگویند كه «الانسان حریص علی ما منع منه» مطلب صحیحی است، ولی نیازمند به توضیح است.
انسان به چیزی حرص میورزد كه هم از آن ممنوع شود و هم به سوی آن تحریك شود، به اصطلاح تمنای چیزی را در وجود شخصی بیدار كنند و آنگاه او را ممنوع سازند، اما اگر امری اصلا عرضه نشود یا كمتر عرضه شود، حرص و ولع هم نسبت بدان كمتر خواهد بود.
ما انكار نمیكنیم كه دسترسی نداشتن به رفع غریزه موجب انحراف میشود و باید شرایط ازدواج قانونی را سهل كرد، ولی بدون شك آن مقدار كه تبرج و خودنمایی زن در اجتماع و معاشرت های آزاد سبب انحراف جنسی میشود به مراتب بیشتر از آن است كه محرومیت سبب میگردد.پس این جمله ی مخالفان حجاب که پوشش زنان باعث حرص مردان می شود صحیح نبوده و حفظ پاکدامنی کمک می کند تا مردان نیز آرامش روحی بیشتری داشته باشند.
فرآوری: نسرین صفری بخش خانواده ایرانی تبیان
منابع:سایت چارقد/سایت کلوب
مطالب مرتبط :