تبیان، دستیار زندگی

بهار،زبان وادبیا ت پارسی

محمد تقی بهار مشهور به ملک الشعرای بهار، استاد دانشگاه ، متنفکر، نویسنده ، شاعر، روزنامه نگار، رجل سیاسی، وزیر فرهنگ کابینه قوام السلطنه. نماینده مجلس در عصر مشروطیت، ادیب ، پژوهشگر، که بیش از پنجاه سال از عمر شریف خویش را صرف نظم و نثر پارسی نموده بسیار پر کار و پرتلاش در این پهنه ادب پارسی بوده ، حافظه بسیار قوی داشته و گاه اشعاری بصورت فی البداهه نیز سرودهو به زبان عربی و زبان پهلوی مسلط بوده.
عکس نویسنده
عکس نویسنده
نویسنده : مینا بای
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

محمد تقی بهار

 

بی شک هر چیزی را بهاری و زبان وادبیات پارسی نیز بهاری داشته و آن استاد علامه دهر زبان وادبیات محمد تقی بهار است

محمد تقی بهار مشهور به ملک الشعرای بهار، استاد دانشگاه ،متنفکر،نویسنده ، شاعر، روزنامه نگار، رجل سیاسی، وزیر فرهنگ کابینه  قوام السلطنه. نماینده مجلس در عصر مشروطیت، ادیب ،پژوهشگر،که بیش از پنجاه سال از عمر شریف خویش را صرف نظم و نثر پارسی نمودهبسیار پر کار وپرتلاش در این پهنه ادب پارسی بوده ، حافظه بسیار قوی داشته و گاه اشعاری بصورت فی البداهه نیز سروده، و به زبان عربی و زبان پهلوی مسلط بوده. او همواره قاطع و روشن مطالب خودرا بیان می نموده ، همانند بسیاری از شاعران سرایش شعر،صرفا  وسیله رساندن پیام خود در شعر است، یکی از ابتکارات این ادیب فرزانه این است که بیوگرافی به قلم خویش نوشته که در نوع خودش خواندنی است .

او متولد مشهد است و مقدمات تحصیل را نزد پدرش فراگرفته، پدرش محمد کاظم متخلص به« صبوری» است ، یکی از مطالب بسیار مهمی که محمد تقی بهار در خصوص تشویق وترغیب شدن به امر آموزش بیان می کند این است که پدر ایشان با فرزندانشان در خانه با انان مرتب  صبحت می کرده از موضوعات  روزمره  گرفته تا مطالب علمی،  ادبی و تاریخی  با همسر وفرزندان  خویش  گفتگومی کرده ، حتی  رمان  الکساندر دوما که آن زمان از زبان  فرانسه به فارسی ترجمه شده بود، شبهابرای  خانواده خویش  می خواند ، و ، یا درخصوص سایر کتابهای دیگر مانند سه تفنگدار وغیره ... وحتی استاد بهار نقل می نماید :که پدرم در خانه یا نماز می خواند ویا رمان می خواند. این علاقه ومطالعه پدر باعث شدکه استاد نیز  بیشتر از مردم عصر خویش وقت صرف مطالعه ،کتاب وکتابت ، تحقیق و پژوهش  نماید و الحق هرکس همنشین کتاب شد جایگاهش بلند مرتبه خواهد شد.

استاد در بخشی از بیوگرافی که به قلم خودشان نوشتند در خصوص سمیای پدرشان چنین یاد می کنند :

« پدرم بلند قامت بود و دارای پیشانی بلند ،گشاده و سفید که درمیان سر با موهای نرم سفید پراکنده پیوسته می شد چشم های فربینده اش  در زیر ابروهای باریک و خمیده بینی ای کشیده و لبش خندان و ریش وسبلتی افشانده  سیاه و انگشتانی قلمی ، لاغر ومخروطی داشت »

این شیوه نگارش  استاد در یاد پدر که بسیار خوب به تصویر  کشیده  و یا در جای دیگر از سفر تهران تا کربلا در آن روزگاران طی شده می گوید، که  ده ساله بودم،  و سال 1313  در عصر ناصرالدین شاه قاجاربود  وچنان دقیق مطالب را بیان می کند که   آدمی را به یاد سفر نامه ناصر خسرو می اندازد،  که  او نیز در سفرنامه خود نگاه بس ژرفگرانه به محیط اطراف خود دارد. چقدر دقیق  مطالبرا شرح می دهند و بیشتر شیوه  نگارش اودر قالب  بیان مطالب  توصیفی است  تا نگارش توضیحی . و این هنر بزرگ نویسندگان است .

 یکی از مطالب بسیار مهمی که محمد تقی بهار در خصوص تشویق وترغیب شدن به امر آموزش بیان می کند، این است که پدر ایشان با فرزندانشان در خانه با انان مرتب صبحت می کرده از موضوعات روزمره گرفته تا مطالب علمی، ادبی و تاریخی با همسر وفرزندان خویش گفتگو می کرده ، حتی رمان الکساندر دوما که آن زمان از زبان فرانسه به فارسی ترجمه شده بود، شبهابرای خانواده خویش می خواند ، و ، یا درخصوص سایر کتابهای دیگر مانند سه تفنگدار وغیره ... وحتی استاد بهار نقل می نماید :که پدرم در خانه یا نماز می خواند و یا رمان می خواند.

این نویسنده ،شاعر و روزنامه نگار در عصر مشروطیت شش دوره نماینده مجلس نیز شده و علیرغم حجم کار ومشغله فراوان هرگز  از ادبیات پارسی عافل نشده وهمواره  با  تمام توان  وتلاش ،رسالت خودرا  انجام می داده، و به عبارتی  او  با  زبان وادبیات پارسی  زندگی می کرده .

استاد محمد تقی بهار بی شک علامه دهر  در زبان وادبیات پارسی است  که در طول عمر خویش مجموعه خدمات ارزشمند اواز تالیف کتاب ، مقاله ،ترجمه، تصیحح ،سنخرانی ، مقدمه ای درج سایر کتب ،سرایش شعر بی نظیر است .

یکی از کتابهای بسیار مهم استاد بهار،  کتابی است به نام دستور 5 استاد که دستور زبان فارسی را بصورت کامل شرح داده ،کتاب « دستور زبان فارسی 5  استاد» به همت پنج  تن از بزرگان علم و ادب معاصر، استاد عبدالعظیم قریب، استاد  جلال همایی، استاد  رشید یاسمی، استاد  ملک الشعرای بهار، بدیع الزمان فروزانفر تالیف شده است.و  بارها به زیور طبع رسید  ودر عصر ما نیز این کتاب  دستور وزبان ادبیات پارسی  ماخذ و منبع معتبر وموثق می باشد و بعد ازآن  کتاب های متعدد دیگری در خصوص دستور زبان توسط سایر بزگان ادب پارسی به چاپ رسیده است.

استاد در کتاب سه جلدی به نام سبک شناسی به  اختصاصات نثر پارسی در هر دوره پرداخته و گاه نیم نگاهی نیز به اوضاع شعر هر دوره داشتند .

اختصاصات شعری  ونثری استاد محمد تقی بهار

شیوه  سرایش  اشعار بهار  نزدیک به  اشعار  ناصر خسرو است ، آهنگ کلمات ، وزین  و استواری  ، صلابت جملات و نگاه تعلیم وتربیتیبخصوص  اخلاقی، اجتماعی و سبک اشعار او  به سبک خراسانی  یا ترکستانی  نزدیک است.

ایشان در تمام قالب های شعری از قبیل غزل ،مثنوی ،،قصیده ، رباعی ،مسمط ،مستنراد، ترکیب بند، قطعه ، چهار پاره ، وحتی ترنم وتصنیف های  متعددهمت گماشته  از مهمترین تصنیف او مرغ سحر که زبان نزد عام وخاص  می باشد که شاید بیش از هشتاد سال از عمر این تصنیف می گذرد.

مرغ سحر ناله سر کن          داغ مرا تازه‌تر کن

زآه شرربار این قفس را                    برشکن و زیر و زبر کن

استاد؛  در زمینه نثر بیشترین فعالیت خود را  صرف نگارش  نثر پارسی نموده تا این مقوله  سر وسامان بگیرد از جمله  تصحیح کتابهای: همانند تاریخ بلعمی ، تاریخ  سیستانی  زحمات زیادی کشیده .

سرایش مثنوی نیز در نظر استاد برای پند واندرز. مسایل اخلاقی بوده ، مثنوی  مشهور ذیل که جنبه تربیتی  دارد در فضایل کار از سرود ه های آن بزرگوار استکه چندین نسل در کتاب دبستانی این مثنوی که بیشتر جنبه تعلیم وتربیتی دارد ، را مشاهده کردند.

برو کار می‌کن، مگو چیست کار                          که سرمایه جاودانی است کار

منثوی زیر نیز برای در گذشت ایرج میرزا سروده که عنوان آن چنین است.

ایرجا! رفتی و اشعار تو ماند                   کوچ کردی تو و آثار تو ماند

استاد همانند بسیاری از شاعران دیگر از محیط اطراف خود متاثر شدند،  و در فراز فرود های زندگی خود  وخویشان وجامعه،  اشعاری  در این خصوص سرایش نموده که برخی از آنان مشابه ومثل ومانندی ندارد و در نوع خود بی نظیر است.

از اشعار استاد  می توان به خلقیات و روحیه خستگی ناپذیر او پی برد و  این که اساسا در سخن و عقیده  خود بسیار راسخ  قدم  وجدی در کار وتلاش است ،و استوار در نظم وامور خویشتن است.

زندگی این ادیب و نویسنده و شاعر توانمند فراز فرود های فراوان تجربه نموده و این افت وخیز های زندگی در شعرشان کاملا مشهود است از دست رفتن دوستان ومفارقت آنان  ، و گرفتاری های فراوانی  که برای او رخ داده ، بسیار سنگین بوده و در روحیه فولادی این مرد خستگی ناپذیر همانند پتک محکمی در اراده پولادی او  وارد نموده که جوهر ذاتی خویش با رنج روزگار بیشتر صیقل خورده و در اشعار ایشان می توان این واقعیت را یافت .

استاد یکی  از بزرگترین اقداماتی که  در زمینه نثر پارسی داشتند تالیف  کتاب سه جلدی به نام سبک شناسی است در تاریخ  تحول وتطور ، تراش خوردذگی کلمات می باشد که این کتاب سه جلدی از عصر پیدایش خط و زبان و تمدن ها محور بحث شروع می شود و به  اختصاصات نثر پارسی در هر دوره پرداخته  است.

یاد استاد سخن  سخنور توانا و ارجمند محمدتقی بهار مقلب به ملک الشعرای بهار با غزلی از او همواره گرامی باد که زبان وادبیات پارسی مفاخری بس ارزشمند از خود به یادگار در دل ایام گذاشته .

دعوی چه کنی؟ داعیه‌داران همه رفتند

شو بار سفر بند که یاران همه رفتند

آن گرد شتابنده که در دامن صحراست

گوید : « چه نشینی؟ که سواران همه رفتند»

داغ است دل لاله و نیلی است بر سرو

کز باغ جهان لاله‌عذاران همه رفتند

گر نادره معدوم شود هیچ عجب نیست

کز کاخ هنر نادره‌کاران همه رفتند

افسوس که افسانه‌سرایان همه خفتند

اندوه که اندوه‌گساران همه رفتند

فریاد که گنجینه‌طرازان معانی

گنجینه نهادند به ماران، همه رفتند

یک مرغ گرفتار در این گلشن ویران

تنها به قفس ماند و هزاران همه رفتند

خون بار، بهار! از مژه در فرقت احباب

کز پیش تو چون ابر بهاران همه رفتند


شهرام ابهری

بخش ادبیات تبیان