متلکهای شفیع به رضازاده
برنامه این هفته ورزش و مردم سوژههای مختلفی را پیگیری کرد اما آنچه باعث شد نام این برنامه در جمعهای که گذشت بیش از همه در رسانهها دوباره مطرح شود، صحبتهای علی فتحاللهزاده و تکههای بهرام شفیع به رضازاده بود.
در شرایطی که این روزها علی فتحاللهزاده کمتر ترجیح میدهد در رسانهها آفتابی شود و خبری از مصاحبههای رنگارنگ او در سایتها و خبرگزاریها نیست، شفیع به خاطر ارتباط خوبش با مدیرعامل آبیها، او را به روی خط آورد و درباره شرایط
استقلال با فتحاللهزاده حرف زد. فتحاللهزاده در ابتدای صحبتهایش با اشاره به درخواست استقلال برای تاخیر 24 ساعته در برگزاری بازی این تیم برابر صبا به خاطر سفر تیم ملی به اندونزی و خستگی ملیپوشان این تیم گفت: واقعیت این است که همه ما باید به تیم ملی کمک کنیم و این وظیفه ماست. تاکنون استقلال با همه وجود بازیکنانش را در اختیار تیم ملی گذاشته اما انتظار داریم تیم ملی هم به ما کمک کند و بتوانیم جوابگوی مسئولیتمان باشیم. وی افزود: عزیز محمدی گفت فاصله برگزاری تیم ملی با باشگاهها را 4 روز در نظر گرفته است. با توجه به اینکه تیم ملی پنجشنبه رسیده و ما هم شنبه بازی داریم این فاصله سه روز میشود.مدیر عامل باشگاه استقلال تصریح کرد: روز گذشته به تمرین رفتم و دیدم که میلاد میداوی و پژمان منتظری سرما خورده هستند. آندرانیک تیموریان را هم به دلیل محرومیت نداریم و نتوانستیم درست و حسابی تمرین کنیم. امروز هم باید به قم برویم و فردا هم که بازی ساعت 14 است. در واقع صبحانه و ناهار فردا یکی میشود.فتحالله زاده با انتقاد از اینکه چرا همه امکانات برای مربیان خارجی فراهم میشود، ادامه داد: مربی تیم ما یک روز هم نتوانسته با بازیکنان تمرین کند. چرا به خارجیها 8 روز فرصت میدهیم اما به مربیان داخلی این فرصت داده نمیشود. میدانم عزیز محمدی زحمت میکشد و اگر کارش خوب نبود میگفتیم فردا به قم نمیرویم تا سه امتیاز به صبا برسد و در حق آنها ظلم نشود ولی اینکه بازیکن ما با یک سفر طولانی، سرما خورده برمیگردد، مهم نیست.
شفیع گفت:« این حسین ماشالله جنبه رقیب هم که ندارد . بگذار بیشتر از حسین سوال بپرسم که کورش ممکن اشت اگر کم تحویلش بگیرم ، می گذاردت کنار.»
البته این تمام اتفاقات ورزش و مردم دیروز نبود. بهرام شفیع در برنامه روز گذشته افراد مختلف را از تکههای خود بی نصیب نگذاشت. او ابتدا روی علی دایی زوم کرد و گفت: «من مدام به علی دایی می گویم جای مربیگری برو بنشین در مجمع انتخابات فیفا. » او لحظاتی بعد در قسمت مرور نشریات ، وقتی به صفحه اول روزنامه پرسپولیس رسید و عکس استیلی را با عینک دودی دید ، گفت:« عکس خواننده روی جلد منتشر کردند؟ کاش حمید جای این خوش تیپی ، یک کمی هم مربیگری می کرد. البته حمید از دوستان خوب من است که با برنامه هم همکاری دارد اما به هر حال پرسپولیس است دیگر!» او طعنه هایی هم به رویانیان زد که گفته بود پرسپولیس فروشی نیست. شفیع بحث کارت سوخت و رایانه را برای رویانیان پیش کشید و بعد هم که عزیز محمدی به برنامه اش اضافه شد ، گیر داد به سفرهای کربلای رئیس سازمان لیگ که عزیز هم گفت :« تو میری اروپا واسه عشق و حال؛ من میرم کربلا»
هر چند اکثر وقت برنامه دیروز ورزش و مردم به فوتبال اختصاص داشت اما حضور حسین رضازاده و کوروش باقری در این برنامه چگالی غیر فوتبالی برنامه اخیر را زیاد کرد. شفیع که رضازاده و باقری را برای افتخارآفرینی تیم وزنهبرداری در مسابقات جهانی وزنهبرداری به برنامهاش دعوت کرده بود سعی کرد با تکهپرانی سوالهایی را مطرح کند. شفیع در این برنامه تا می توانست حرف هایی که در دل مردم مانده بود را با طعنه از او پرسید. شفیع از بحث دوپینگ شروع کرد و گفت: مطمئنید اتفاقی برای این بچهها نمیافتد؟
رضازاده:« راستش من همیشه دوست داشتم که یک ایرانی رکوردم را بشکند. الان قوی ترین مردان جهان در همه رده ها بهترین هستند. »
که کورش سریع وارد بحث شد و گفت:« این بچهها 2 هفته قبل از رفتن به مسابقات تست دادند . تازه ما در پاریس هم تست دادیم و خیالتان راحت باشد.» و رضازاده گفت:« من یکی از وظایفم کنترل کردن بچه ها بوده و حتی وادا تیم را کنترل کرد و مشکلی نداشتیم.»
بعد از این سوال، بحث وزنههای سنگین وزن پیش آمد . شفیع گفت:« این حسین ماشالله جنبه رقیب هم که ندارد . بگذار بیشتر از حسین سوال بپرسم که کورش ممکن اشت اگر کم تحویلش بگیرم ، می گذاردت کنار.»
با این جمله شوکی وارد شده بود که باز کورش به کمک حسین آمد و گفت:« خدا را شکر که با این رکورد شکنی ، مشکل حل شد و این حرف و حدیث ها از بین رفت.» و رضازاده ادامه داد:« راستش من همیشه دوست داشتم که یک ایرانی رکوردم را بشکند. الان قوی ترین مردان جهان در همه رده ها بهترین هستند. »
قسمت بعدی، گیری بود که شفیع به وزن رضازاده داد و گفت:« حاجی خوب لاغر کردی.» و باز کورش پاسخ داد:« خب این وزن به درد زندگی اش نمی خورد و باید کم می کرد. آن موقع باید رکورد دنیا را می زد و به این وزن نیاز داشت.» و حسین خودش گفت:« ولی خداییش وزن کم کردن خیلی سخت است.» بعد دوباره شفیع گفت:« یک خاطره از حسین بگویم ، یکبار آمده بود برنامه ما شب بود. از خانه خاله اش آمده بود و آنجا 6 تا کاسه آش رشته خورده بود و بعد گفت گرسنه است. بچه ها را فرستادیم از رستوران بسته ، برایش غذا بگیرند.»
فاتح حسینی
بخش ورزشی تبیان