از مدرسه موشها تا بنتن (1)
آسیبشناسی سینمای كودك با حضور محمدعلی طالبی، وحید نیكخواه آزاد و پوران درخشنده
اما کودکان امروز و حتی کودکان دهه70 به بعد نمیتوانند چنین خاطرههای خوشی ساز سینمای ایران داشته باشند؛ اتفاقی که برای رسیدن به چراییاش بر آن شدیم تا با چند نفر از اهالی سینمای کودک صحبت کنیم تا برایمان از دردها و مشکلاتی که سر راهشان قرار دارد، بگویند؛ افرادی که برخی از آنها از روی دلشکستگی یا دلزدگی حتی حاضر به پاسخگویی به سؤالات ما هم نشدند! اما محمدعلی طالبی، وحید نیکخواهآزاد و پوران درخشنده از جمله فیلمسازان کودک و نوجوان هستند که با وجود همه مشکلاتی که در این عرصه دارند حاضر شدند دقایقی با ما باشند و برایمان از مشکلات سینمای کودک و نوجوان بگویند.
سینمای کودک سالهاست که از دوران اوجش فاصله گرفته و در زمینه تولید و اکران دچار مشکلات عدیدهای شده است؛ مشکلاتی که همه مدیران وعده حل کردن آنها را دادهاند ولی در نهایت تغییری در وضعیت این سینما ایجاد نشده است. فکر میکنید چرا طلسم ناکامیهای این سینما نمیشکند؟
طالبی: هر پدیدهای در دورههای مختلف دارای افت و خیزهایی است و سینمای کودک هم از این قاعده مستثنی نیست. این افت و خیزها به دلایل مختلف اتفاق افتادهاند. از آنجایی که سینمای ایران تا حد زیادی به بخش دولتی وابسته است با تغییری که در مدیریتها ایجاد میشد، تغییراتی هم در وضعیت این سینما به وجود میآمد. از طرفی تغییراتی که در کل جامعه به وجود آمد و درخواستی که برای سینمای بزرگسال شد که در آن مسائل جوانان را مورد بررسی قرار میداد و مخاطبانی که بیشتر علاقهمند به این نوع فیلمها بودند و از سویی دیگر کم کاری فیلمسازان (که دلیلش هم عدم استقبال مردم از فیلمهایشان بود) و کسانی که در این دوره کار میکردند در آن تاریخ، این سینما را با افتهایی روبهرو کرد.
ولی به هر حال با تغییراتی که اتفاق افتاده و اینکه نیاز به این نوع از سینما در جامعه ما زیاد شده، ظاهرا تلاشهایی در حال شکلگیری است که این نوع از سینما دوباره احیا شود.
نیکخواهآزاد: مشکلات متعددی وجود دارد. در درجه اول من مشکل را از مدیریت فرهنگی حاکم بر سینما میدانم. منظورم مدیریت فرهنگی و اجرایی است. بهدلیل اینکه این سیاستگذاریها در ایران به دست آنهاست و آنها هستند که نقشه راه را مشخص میکنند و جاده را هموار یا ناهموار میسازند. مدیریت فرهنگی و اجرایی سینما در ارتباط با سینمای کودک چند مشکل دارد. یکی اینکه بهنظر میرسد در عمل نه در شعار، اهمیت این سینما را درک نمیکند و به ضرورت آن پی نبرده است. دوم اینکه فکر میکند اگر قرار است مشکلات این سینما حل شود، این اتفاق باید به دست دولت بیفتد در حالی که مشکلات سینمای کودک وقتی حل میشود که بخش خصوصی پایش را وسط بگذارد. یعنی افرادی که سرمایهشان را صرف ساخت فیلمی میکنند و پس از آن تلاش میکنند تا پولشان را دوباره به دست بیاورند. بخش دولتی از آنجا که برای پر کردن ویترین سینمای کودک و برطرف کردن نیازهای آن از وارد کردن بخش خصوصی ناکام مانده، سعی دارد با تزریق پول و تولید فیلم این ویترین را پرنگه دارد که این امر عمدتا خود را در جشنواره نشان میدهد.
فیلمهایی که بخش دولتی برای آنها هزینه میکند اصلا به انگیزه اینکه پول ساختشان بازگردد، ساخته نمیشوند. به همین خاطر میبینیم که در طول این سالها شاید 90درصد فیلمهایی که در جشنواره فیلم کودک به نمایش درآمدهاند، هیچگاه به اکران عمومی نرسیدهاند. نکته سوم هم این است که عزمی وجود ندارد تا مشکلات سینمای کودک حل شود. دلیلش هم این است که مدیران دولتیای که هرچند سال یکبار عوض میشوند، افرادی نیستند که تخصص این کار را داشته باشند و متأسفانه از نیروهای متخصص هم کمک نمیگیرند. من و دیگر افرادی که سالهاست در این حیطه فعالیت میکنیم، شاید در طول سال 10مصاحبه با نشریات و رسانههای مختلف در این زمینه داشته باشیم؛ اما در طول چند سال، یکبار هم پیش نمیآید که از جانب مسئولان فرهنگی و اجرایی سینما دعوت شویم تا به آنها مشورت بدهیم. باز هم تأکید میکنم که با تزریق پول در مقاطعی و ساختن چند فیلم، مشکل سینمای کودک و نوجوان حل نمیشود؛ چون این سازوکاری طبیعی نیست. سازوکار طبیعی بازگشت بخش خصوصی به سینماست که با مدیریتهای مرسوم در سینما، بهنظر نمیرسد کار سادهای باشد و با توجه به تجربیات سالهای دور و نزدیک، بعید میدانم مدیران عزیز- حتی اگر به ضرورت موضوع واقف باشند- در انجام آن موفق شوند.
درخشنده: هر سال هنگام برگزاری جشنواره کودک سؤالاتی از این قبیل از ما میشود و ما به آنها پاسخ میدهیم ولی متأسفانه در عمل هیچ اتفاقی نمیافتد و هر سال بدتر از سال قبل میشود. نمیدانم چه اتفاقی میخواهد برای این سینما بیفتد فقط فکر میکنم که خود دستاندرکاران شاید بتوانند حرکتی را آغاز کنند تا شرایط این سینما بهبود یابد. صحبت کردن دیگر در مورد این مسئله نمیتواند کارساز باشد و باید وارد عمل شویم. من و 2تن دیگر از فیلمسازان تصمیم گرفتهایم که اگر بشود سینمایی را برای اکران فیلم کودک بگیریم و در آن تلاشهایی در این زمینه داشته باشیم. با روندی که سینمای کودک در این سالها طی میکند ما اصلا نمیتوانیم به آینده آن امیدوار باشیم.
در دهه60 بخش خصوصی در حوزه تولید فیلم کودک فعال بود و برخی از پرفروشترین فیلمها را فیلمهای کودک تشکیل میدادند. چه اتفاقی باعث شد اقبال مخاطب نسبت به فیلم کودک کم شود که در نتیجهاش بخش خصوصی هم رغبتی به ساخت این فیلمها نداشته باشد؟
طالبی: فقط یک مورد نیست. در دهه60 به خاطر شرایط خاصی که در جامعه ما وجود داشت و بهدلیل اینکه فیلمسازان کودک کمتر درگیر ممیزی میشدند بیشتر افراد به سمت این نوع سینما رفتند. از سوی دیگر جشنوارههای خارجی با استقبالی که از فیلمهای کودک ما میکردند، باعث شده بودند که در آن زمان این نوع از سینما رشد داشته باشد. توجه مسئولان دولتی و حمایتهایشان هم از دیگر عواملی بود که در آن زمان در رونق این نوع از سینما مؤثر واقع شد. من خاطرم هست در دهه70 یک نوع از علاقهمندی جوانان به سینمایی به وجود آمد که مسائل مربوط به آنها را مطرح میکرد و فیلمهایی که بیشتر در مورد دخترها و پسرها بود مورد استقبال قرار میگرفت. همین اتفاق باعث شد تا تهیهکنندگان به سمت ساخت این قبیل فیلمها بروند و حتی فیلمسازان هم به سمت آن نوع سینما رفتند.
نیکخواه آزاد: موضوع شاید برعکس باشد. یعنی این طور نیست که فکر کنیم آن فیلمها همچنان ساخته میشوند و مخاطب رغبتی نسبت به دیدنشان نشان نمیدهد. علت اینکه مخاطب رغبت نشان نمیدهد، این است که فیلمهایی از آن دست دیگر ساخته نمیشود. دلیل حرفم هم این است که در همین سالهای رکود هم فیلمهایی مثل کلاه قرمزی، خواهران غریب، یکی بود، یکی نبود و علی و دنی حتی وقتی در شرایط نامناسبی اکران شدهاند، موفق بودهاند. با این حال وضعیت کلی نسبت به آن زمان بسیار تغییر کرده. سینما در آن سالها رقیب زیادی نداشت؛ اما اکنون بازار رقابت خیلی گرم شده. اجازه بدهید مثالی بزنم. تا دهه60 ویدئو در کشور ما ممنوع بود اما امروز نه تنها بازار ویدئوی خانگی لااقل از نظر کمی بسیار گرم است و فیلمهای جذاب خارجی برای کودکان به وفور در دسترس است، ماهواره، اینترنت، بازیهای کامپیوتری و... بهعنوان رقبای قوی پا به میدان گذاشتهاند. همه اینها دست به دست هم داده تا به تعبیر سید محمد بهشتی، مغازه چند دهنه سینما به یک دکان زیرپله تبدیل شده و آن فروشگاه چند دهنه پر شده از کالاهای رقیب که هم خوش آب و رنگترند و هم سهلالوصولتر و ارزانتر. برای مقابله با این مشکل تنها راهی که داریم این است که مدیریت فرهنگی و اجرایی سینمای کودک با یک نقشه جامع برای حل مشکل پا به میدان بگذارد. مسئولین باید از همه ظرفیتها بهره ببرند و از همه نهادهای ذیربط مثل آموزش و پرورش، صدا و سیما، شهرداری، کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان و... کمک بگیرند. نباید به این دل خوش کنیم که در سال، 15-14فیلم ساخته میشود که در جشنواره به نمایش در میآید. تا زمانی که این فیلمها بهطور گسترده در سراسر کشور به نمایش در نیایند، نمیتوانیم ادعا کنیم که سینمای کودک و نوجوان زنده است.
درخشنده: بهدلیل اینکه در دهه60 اگر فیلمی در این زمینه ساخته میشد جایگاه پخش و اکرانش هم جایگاه خیلی ویژهای بود؛ یعنی این طور نبود که به خاطر اینکه فیلم متعلق به سینمای کودک است تنها چند سینما آن هم به شکل یکی دو سانس در روز، سالن نمایش در اختیارش بگذارند و با هدف راهاندازی سینمای کودک از این مقوله حمایت میشد. در آن زمان بازیگر سالاری نبود که فیلمها به صرف اینکه چند بازیگر سوپراستار دارند در سانسهای مختلف به نمایش درآیند. سینما در آن دوره این نگاه را نداشت و خیلی شریفتر از اینها بود به همین دلیل هم سینمای کودک در اوج خودش قرار داشت و بیشترین سینماها در اختیارش گذاشته میشدند و طبیعتا جدی گرفته میشد. اما وقتی این سینما در دورهای، جدی گرفته نمیشود، به جایی هم نمیرسد و در شرایطی قرار میگیرد که به تک سانس هم قناعت میکند. در دهه60 اگر فیلمهایی از این دست تولید میشد شرایط مناسب اکران هم برایش وجود داشت و اصلا شاید بتوان گفت سینمای کودک را در آن سالها بیشتر از ژانرهای دیگر جدی میگرفتند.
در دوران طلایی سینمای کودک فیلمسازانی در این ژانر فعالیت دارند که اغلب سالهاست از این سینما فاصله گرفتهاند. فکر میکنید چه دلایلی باعث قهر فیلمسازان شاخص این ژانر شده است؟
طالبی: من فیلمسازان دیگر را نمیدانم فقط خاطرم هست آخرین فیلمی که من در این زمینه ساختم فیلمی بود به نام «تو آزادی» که برای ساختش مقداری وام گرفته بودم و تهیه کنندگی بخشی از آن هم برعهده من بود. در آن تاریخ که مربوط به 10سال پیش است در مورد پخش و اکران خیلی دچار مشکل شدم و بهرغم اینکه جوایز زیادی چه در داخل و چه در خارج از ایران به این فیلم داده شد، حمایتی از من صورت نگرفت و وقتی در آن زمان به فارابی مراجعه کردم و برای ساخت فیلم بعدیام کمک خواستم کمکی به من نشد، به همین دلیل مجبور شدم فیلم بعدیام را که در مورد یک نوجوان بود در مورد یک فرد بزرگسال بسازم. سینمای کودک و نوجوان ما بیشتر از طرف دولت مورد حمایت قرار میگیرد و بیشتر بودجهها از طرف دولت داده میشود. بنابراین خیلی مهم است که مدیرانی که روی کار میآیند بتوانند درکی از این مسئله داشته باشند و با آن ارتباط برقرار کنند و به حرفهایمان توجه داشته باشند و ما را مورد حمایت قرار دهند. ما میتوانستیم فیلمهایی بسازیم که پرمخاطب باشند و به طرف سینمایی برویم که نمونهاش در آمریکا وجود دارد؛ فیلمهایی که هم بچهها و هم بزرگسالان به تماشای آنها مینشینند. واقعیت تلخ این است که ما بخش خصوصی نداریم و هرگاه مدیر علاقهمندی روی کار آمده ما هم موفق شدهایم فیلمهایی بسازیم. فکر میکنم افراد مایل بهکار کردن در این زمینه بودند اما بهدلیل اینکه حمایت نشدند، فعالیت در این نوع سینما را کنار گذاشتند.
نیکخواه آزاد: من اسمش را قهر نمیگذارم. بالاخره آنها هم باید زندگی کنند. طبیعی است که وقتی بازار فیلم کودک پررونق باشد، هنرمندان به آن میل میکنند و وقتی کساد باشد، به عرصههای دیگر رو میکنند. اینها قهر نکردهاند بلکه فضایی برای کار کردنشان وجود ندارد. افرادی هم که در این شرایط با سینمای کودک ماندهاند، نفعشان (منظورم صرفا منفعت مالی نیست) این است که از این شهرتی که پیدا کردهاند بهعنوان فیلمساز کودک و نوجوان بهره ببرند؛ چون معلوم نیست که اگر بهجای دیگری بروند، بتوانند تا این حد موفق باشند.
درخشنده: دلیل این اتفاق از بین بردن انگیزههاست چون هر انسانی با اهدافی وارد کار میشود و تا جایی میتواند شرایط سخت را تاب بیاورد. وقتی این اتفاقات ناگوار میافتد برخی مسیرشان را تغییر میدهند و برخی که تعدادشان خیلی کم است، میمانند. وقتی کسی انگیزهاش را از دست بدهد و تلاشهایش دیده نشود طبیعتا خودش هم از خودش بدش میآید و دیگر اشتیاقی برای کار ندارد چون میبیند مسیری را طی میکند که پر از اشتباه، بیتوجهی و رنگ باختن است. این فرد با این شرایط راه به جایی نمیبرد.
ادامه دارد....
بخش سینما و تلویزویون تبیان
منبع:همشهری / مایا شرفی