تبیان، دستیار زندگی
هر مکتب سیاسی را که ادعای عرضه عالی ترین بینش فکری، منش و روش زندگی و تعیین تکلیف سیاسی برای انسان را دارد ضرورتا باید انسان را معنی کند و به سئوالاتی که درباره ابعاد وجودی او مطرح است پاسخ گوید.
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

کرامت انسان در نظام ولایت فقیه

کرامت انسان درنظام ولایت فقیه

هر مکتب سیاسی را که ادعای عرضه عالی ترین بینش فکری، منش و روش زندگی و تعیین تکلیف سیاسی برای انسان را دارد ضرورتا باید انسان را معنی کند و به سئوالاتی که درباره ابعاد وجودی او مطرح است پاسخ گوید.

به نظر می رسد بحث مکاتب سیاسی در مورد شناخت انسان مهم ترین و مبنایی ترین بحث آنها باشد تا مسئله انسان روشن نشود هیچ یک از مسائل دیگری که مربوط به انسان است به نتیجه نخواهد رسید.

تا مشخص نشود مکاتب و فلسفه های سیاسی “انسان”‌ را چگونه تفسیر می کنند و به سئوالاتی چون “انسان چگونه آفریده شده است؟”‌ ، “هدف حیات انسان چیست؟”‌ ، ”‌مراتب رشد و کمال و سعادت انسان چیست؟”‌ و ده ها سئوال دیگر پاسخ ندهند، سخن از نظام حقوقی، اقتصادی، فرهنگی و مهم تر از همه حکومتی و سیاسی بی فایده خواهد بود.

این پرسش ها محملی برای ورود اندیشمندان حوزوی برای تبیین فلسفه سیاسی نظام ولایت فقیه است.

چرا که دین اسلام برای انسان ارزش و جایگاه مهم و بلندی را ترسیم نموده و هدف غایی خود را هدایت انسان و راه سعادت بشر معرفی كرده است.

اسلام به برسی عمیق ترین زوایای وجودی انسان می پردازد. و برای آن اصول پایدار تنظیم می كند از منظر قرآن كریم شناخت انسان  و حل معمّاها و رازهای نهفته او از اهمّیت ویژه ای برخوردار است و نكته مهم در فهم جهانبیی و مكتب اسلام فهم صحیح و جامع از انسان است این انسان شناسی از ابعاد مختلف وجود انسان حكایت می كند و نقش هر بعد از ماهیت انسان را در سعادت او حفظ می كند و ساختار و هماهنگی میان ابعاد مختلف را حفظ می كند و هیچ یك را فدای دیگری نمی كنند از دیدگاه اسلام انسان موجودی بی سرو ته مطرح نمی شود كه نه گذشته او معلوم نیست و نه از آینده آن بی خبر بلكه شخصیت انسان در مبدأ و معاد مطرح می شود و در این صورت است كه معنا پیدا می كند.

نظام جمهوری اسلامی ایران مبتنی بر نظریه ولایت فقیه به رهبری زعیم عالیقدر حضرت امام خمینی (رحمه الله علیه) دریچه ای جدید به روی متفکران سیاسی، با تفسیر جدید و عملی از حکومت دینی در عصر جدید گشود.

این حکومت همچون دیگر نظام های سیاسی دارای مبانی فلسفی و علمی خاص است که بواسطه آن مقدمات و مبانی، می توان نظام جدیدی را بر آموزه های دینی ارائه و به عرصه ظهور رساند.

نظام سیاسی جمهوری اسلامی بعنوان حکومت دینی در عصر مدرن دارای یک منظومه اندیشه های سیاسی است که در این منظومه برخی به عنوان مبانی و مقدمات فلسفی و حقوقی و برخی به طور مستقیم به اداره جامعه مرتبط است.

امام خمینی (ره) رهبر و تئوری پرداز بزرگ حکومت دینی و جمهوری اسلامی مبتنی بر ولایت فقیه خود بر اساس اندیشه های ناب اسلامی و با الگو گیری از آیات و روایت دینی، به نتیجه ایجاد حکومت بر پایه دین برای احقاق حقوق مردم و اجرای احکام و عقاید اسلامی در سطح جامعه شدند.

بر پژوهش گران و محققان لازم است تا اصول فکری و مبانی فلسفه سیاسی این حکیم الهی را تبیین و ارائه دهند.

در سالیان جمهوری اسلامی ایران بحث های علمی و کارشناسانه ای در مبانی و پایه های فلسفی و حقوقی اداره جامعه و نقش انسان و کرامت او در قانون گذاری و رفتارهای سیاسی حاکمان مطرح بوده است و هر طیف با نگرش خاص خود به کرامت انسان به تحلیل مسائل پرداخته اند.

یكی از مباحث مطرح در حکومت دینی رعایت کرامت ذاتی و کرامت ارزشی در مقام قانون گذاری و رفتارهای سیاسی و قضایی نظام جمهوری اسلامی بوده است.

پرسش مهم این است که قانون و حكومت بر پایه كدام یك از انواع دو گانه کرامت انسان بنا شده است. ثمره این بحث در نگاه هر طیف به رعایت حقوق طبیعی انسانها و میزان دخالت دولت در امور خصوصی و عمومی مردم و نوع رفتار سیاسی حاکمان است.

از میان اظهارات اندیشمندان مسلمان، چهار نظریه را می توان از آراء و روند آنها استخراج كرد ملاك ومعیار این تقسیم بندی در این است كه متفكران به چه میزان برای كرامت ذاتی و ارزشی در جعل قانون و رعایت آن در حكومت اعتبار قائل هستند و در صورت تعارض میان لوازم این دو نظریه اصل بر رعایت كدام كرامت است كه نمونه آن در تعارض میان قانون حقوق بشر مصوبه كشورهای اروپایی با برخی از احكام شرعی همچون اصل حكومت دینی، قصاص، ارتداد، ارث، دیه و حجاب زنان و ... ظاهر می شود.

نظریه اول: كرامت ذاتی در حوزه اجتماعی و حقوقی است و كرامت ارزشی در حوزه فردی و اخروی است یعنی كرامت ذاتی اصل و پایه در روابط انسان با جامعه و افراد دیگر است و كرامت تشریعی در رابطه انسان با خداست و نباید ارزشهای عبادی و عقیدتی افراد در حوزه جامعه و حکومت تسری داد.

نظریه دوم: میان این دو كرامت تقابلی نیست بلكه كرامت تشریعی افزوده به آن كرامت ذاتی است. و در صورت تعارض میان كرامت ذاتی و كرامت ارزشی اصل بر كرامت ذاتی است و باید از قوانین ارزشی رفع ید كرد مانند تعارض میان قانون حقوق بشر با برخی از احكام شرعی.

نظریه سوم: كرامت ذاتی اقتضاء است كه با كرامت تشریعی فعلیت می یابد و با فساد و جرم تحت شعاع قرار می گیرد.

نظریه چهارم: جمع سالم و رعایت كرامت ذاتی و ارزشی در قانون و حکومت.

ما در ادمه به تبیین نظریه امام خمینی و مقام معظم رهبری می پردازیم.


تهیه و تولید : سید مهدی موسوی ، گروه حوزه علمیه تبیان