تبیان، دستیار زندگی
در چند هفته اخیر شبکه یک سیما پخش سریال جدیدی با نام «شوق پرواز» را آغاز کرده است. این سریال زندگی یکی از قهرمان‌های دفاع مقدس را به تصویر کشیده است.
عکس نویسنده
عکس نویسنده
نویسنده : محمد صابری
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

خارج از دایره اغراق


در چند هفته اخیر شبکه یک سیما پخش سریالی با نام «شوق پرواز» را آغاز کرده که زندگی یکی از قهرمان‌های دفاع مقدس را به تصویر کشیده است.


شوق پرواز

«شهید عباس بابایی» اسطوره‌ای است که در هفت هفته گذشته، شاهد نمایش بخش‌های مختلفی از زندگی او در قالب سریالی داستانی از زاویه نگاه یدالله صمدی بوده‌ایم. عباس بابایی در نیمه مرداد سال 1366 به شهادت رسید. از زمان شهادت عباس بابایی 24 سال گذشته است؛ یعنی اولین نسل از افرادی که پس از شهادت او به دنیا آمده‌اند، امروز در سن 24 سالگی، دوران مدرسه و درس را پشت سر گذاشته‌اند، دانشگاه رفته‌اند و امروز مشغول زندگی روزمره خود هستند.

خطر کردن در برابر «واسطه‌»ها

نسل جوانی که در آخرین سال‌های جنگ و پس از آن پا به عرصه زندگی گذاشته، عباس بابایی و هم نسلان او را ندیده است. این نسل درک روشنی از دفاع مقدس، امام خمینی(ره)، شرایط کشور در دوران دفاع مقدس و... ندارند و هرچه از این دوران دانسته، به «واسطه» بوده‌است. کتاب، فیلم، سریال و... برخی از این واسطه‌ها هستند و البته نباید از برخی واسطه‌های ناسالم همچون «شبکه‌های ماهواره‌ای» که تلاش کرده‌اند تا تصویری وارونه از این دوران ارائه کنند هم غافل بود. قرائن و شواهد فراوانی وجود دارد که نشان می‌دهد نسل جوان امروز با آنچه که در قالب فیلم و سریال  از «دفاع مقدس» ارائه می‌شود، میانه چندان خوبی ندارد. کافی است به فروش اندک فیلم‌های دفاع مقدس نگاه کنید تا متوجه این واقعیت شوید. حالا با در نظر گرفتن مجموع این موارد می‌توان نتیجه گرفت سرمایه‌گذاری برای ساخت سریالی با چنین مضمونی تا چه اندازه پُرخطر است و اساسا «گروه تلویزیونی شاهد بنیاد شهید و امور ایثارگران» به عنوان سازنده این سریال، تا چه اندازه دست به ریسک زده‌است. ساخت فیلم و سریال تفاوتی مهم با دیگر فعالیت های تبلیغی دارد. ممکن است انتشار کتاب و مجله، برگزاری همایش و فعالیت هایی از این دست در نوع خود مفید و جذاب باشد اما در دنیای امروز هیچ فعالیتی به اندازه «ساخت فیلم و سریال» نمی‌تواند در ترویج موضوعی مانند «ایثار و شهادت» موثر باشد اما خطر از جایی آغاز می‌شود که فعالیت در این قالب، به نتیجه خوبی منجر نشود؛ آن وقت هم اثری کم جان و ضعیف ساخته شده و هم از قبل ساخت چنین اثر ضعیفی، به جایگاه و مقام شهداء آسیب وارد شده است.

حضور در مراسم تعزیه، کمک به اطرافیان، روحیه عدالت طلبی و دهها نکته جزیی دیگر که در سریال به آن اشاره شده است، این اثر را از «شعار زدگی» دور کرده و صمیمیت را جایگزین «اغراق» کرده است.

به روایت نسل امروز

شوق پرواز به چند دلیل از چنین آسیبی دور است. دلیل اول «انتخاب درست زاویه دید روایت» است. این سریال روایتی امروزی از زندگی «عباس بابایی» دلاور و قهرمان است. روایتی که پدید آورندگان آن با هوشمندی فراوان اقتضاهای زمانی اواخر دهه هشتاد و اوایل دهه نود را در آن لحاظ کرده‌اند. شاید اگر این سریال قرار بود در سال 1367 ساخته شود، فضای کلی داستان به گونه دیگری بود. احتمالا در آن صورت در کنار لحن حماسی سریال، شاهد فضاهایی بودیم که در آن عباس بابایی همیشه و از همان کودکی در حال نماز خواندن بود تا بر جنبه‌های معنوی و شعاری کار تاکید شود اما آنچه امروز شاهد آن هستیم، تصویری ساده و بی‌آلایش از چگونگی شکل‌گیری شخصیت یک اسطوره از نگاه دختری به نام لیلی است که قرابت فکری چندانی با شهید بابایی ندارد و همان نسلی را نمایندگی می‌کند که در ابتدای مطلب به عنوان نسل جدید به آنها اشاره شد. مخاطب از نگاه لیلی شکل‌گیری و رشد عباس بابایی را دنبال می‌کند و با این واقعیت مواجه می‌شود که عباس هم مانند کودکان «کودکی» کرده و در جوانی «عاشق» شده‌است.

شوق پرواز

این مسیری است که اغلب انسان‌ها در زندگی خود طی می‌کنند. نمایش درست و صحیح طی کردن چنین مسیری برای سریالی تلویزیونی که می‌خواهد با مخاطبی عام ارتباط برقرار کند، بسیار مهم و ضروری است تا به مخاطب بگوید که «تصور نکنید قهرمان‌ها زندگی عجیب و غریبی داشته‌اند؛ آنها آدم‌هایی ساده بودند که با انتخاب های خود به قله موفقیت رسیدند». مخاطبان فراوانی را می‌شناسم که به دلیل آنکه تصاویر شخصیت‌ها و قهرمان‌های فیلم‌های دفاع مقدس، با زندگی واقعی آنها تفاوت فراوانی داشته، به دیدن چنین کارهایی تمایل نشان نداده‌اند و به همین دلیل تلاش سازندگان این سریال برای ایجاد رنگ و بویی ساده اما واقعی در این اثر قابل توجه است.

به دور از شعارزدگی

در کنار این روایت، شوق پرواز به چند نکته کلیدی و مهم توجه کرده تا زمینه‌های رشد شخصیت او را مورد توجه قرار دهد. حضور در مراسم تعزیه، کمک به اطرافیان، روحیه عدالت طلبی و دهها نکته جزیی دیگر که در سریال به آن اشاره شده است، این اثر را از «شعار زدگی» دور کرده و صمیمیت را جایگزین «اغراق» کرده است. طراحی صحنه و لباس، چهره‌پردازی و سایر جزئیات در این سریال تا آنجا مورد توجه قرار گرفته که مخاطب را به حس و حال کلی قصه نزدیک کند.

شوق پرواز

در بازی بازیگران نیز یک سادگی دیده می‌شود. کافی است در نظر داشته باشید که «شهاب حسینی» در مقام بازیگر در فیلم ها و سریال های زیادی در نقش اول حضور داشته است. او «قهرمان بودن» و «ضد قهرمان بودن» را در فیلم‌های مختلفی تجربه کرده است. بارها «مرد عاشق پیشه» شده و در فیلمی مانند «جدایی نادر از سیمین»،  تجربه‌ای تکان دهنده به مخاطب عرضه کرده است اما تا بحال در چند فیلم بازیگری تا این حد توانا را در نقشی تا این اندازه ساده دیده‌اید؟ سریال «شوق پرواز» حتی از لهجه قزوینی هم صرف نظر کرده تا فضای داستان را به واسطه عنصری مانند لهجه به جمع یا گروه خاصی از کشورمان محدود نکند. این سادگی و بی‌پیرایه‌گی، در زمانه‌ای که «اغراق» عنصر مهم و سرنوشت ساز فیلم‌ها و سریال‌هاست و اساسا علت ساخت سریال‌های تاریخی به رُخ کشیدن توانایی‌های جلوه‌های ویژه و گریم سازندگان آنهاست، عنصری مهم و جذاب است. شوق پرواز ثابت می‌کند می‌توان به دور از اغراق‌ها و بزرگ نمایی‌های بیهوده، مسیری درست و سالم را پیش پای سازندگان چنین سریال‌هایی قرار داد تا آثاری هنرمندانه از زندگی قهرمان‌های دفاع مقدس عرضه کنند.

فضه میرباقری

بخش سینما و تلویزیون تبیان