تبیان، دستیار زندگی
و همین قدر بس است در مذمت صفت‌یأس، که: آدمی را از محبت‌خدا که سر همه فضایل و بالاترین آنهاست‌باز می‌دارد، زیرا که تا کسی به دیگری امیدوار نباشد او رادوست نمی‌دارد.و همچنین این صفت‌باعث‌بازماندن از طاعت و عبادت می‌شود،زیرا که باعث‌بر عمل، نشاط خاطر و امیدو
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

اصل و ریشه ی جهنم را بشناسید !


انسان مؤمن همانطور که چشم طمع خود را از دیگران برمی‌دارد و از آنها نا امید است، باید به رحمت الهی امیدوار باشد. اما بسیاری از انسان ها وقتی در محضر الهی هم قرار می‌گیرند چون خدا را نمی‌شناسند و نمی‌دانند خدای مهربان چقدر بندگانش را دوست می‌دارد، حرف های زشت و نامربوطی می‌زنند. مثلا می‌گویند خدای متعال به ما توجه نمی‌کند و یا دعای ما را مستنجاب نمی‌کند.


امید

امید به خدا و انجام وظیفه

امیدواری به رحمت الهی باید با انجام وظیفه توأم باشد. اگر کسی عمدا خدا را معصیت کرد و بعد از آن به رحمت خدا امیدوار بود، در واقع دچار غرور و فریب شده است ؛ زیرا گمان می‌کند خدای متعال گناهان او را می‌بخشد در حالی که خداوند انسان های گناه کار را مجازات می‌کند و این فریبی است که گریبانگیر این شخص شده است.

پس انسان امیدوار به رحمت الهی همواره اهل عمل است و مانند دانش آموزی می‌ماند که هم خوب درس می‌خواند و هم امید دارد معلم به او کمک نماید.

یأس و نا امیدی ؛ گناهی کبیره

این صفت از جمله مهلکات عظیمه بلکه گناهان‌کبیره است و در کتاب کریم نهی صریح از آن شده، چنانچه می‌فرماید:  «یا عبادی الذین اسرفوا علی انفسهم لا تقنطوا من رحمة الله» 

یعنی: «ای بندگان من‌که بر خود ستم و اسراف کرده‌اید! از رحمت‌خدا نا امید نشوید» .

و باز می‌فرماید: «و من یقنط من رحمة ربه الا الضالون».

یعنی: «کیست که ناامید ازرحمت‌خدا شود، مگر گمراهان و اهل ضلالت» .

بلکه از بعضی آیات معلوم می‌شود که یاس از رحمت‌خدا موجب کفر است،چنانکه می‌فرماید:

«لا ییاس من روح الله الا القوم الکافرون»

یعنی: «مأیوس نمی‌شود از رحمت‌خدامگر کفار» .

همین قدر بس است در مذمت صفت‌یأس، که: آدمی را از محبت‌خدا که سر همه فضایل و بالاترین آنهاست‌باز می‌دارد، زیرا که تا کسی به دیگری امیدوار نباشد او رادوست نمی‌دارد.و همچنین این صفت‌باعث‌بازماندن از طاعت و عبادت می‌شود،زیرا که باعث‌بر عمل، نشاط خاطر و امیدواری به مکافات آن است

و روایت است که: «مردی از بسیاری گناهان، این قدر خائف شده بود که از آمرزش‌خود ناامید بود.حضرت امیر المؤمنین - علیه السلام - به او فرمودند: ای مرد! مأیوسی تواز رحمت‌خدا بدتر است از گناهانی که کرده‌ای. و روزی حضرت رسول - صلی الله علیه و آله - فرمودند که: «اگر بدانید آنچه را من‌می‌دانم، کم خواهید خندید و بسیار خواهید گریست.و به بیابانها و صحراها بیرون‌خواهید رفت. و بر سینه‌های خود خواهید زد.و پناه به پروردگار خود خواهید برد.پس‌جبرئیل - علیه السلام - نازل شد و گفت: پروردگارت می‌فرماید که: بندگان مرا از من نا امید مکن . و روایت است که: «مردی بود در بنی اسرائیل که مردم را از رحمت‌خدا نا امید می‌کرد و ایشان را بسیار می‌ترسانید.

ناامیدی

در روزقیامت‌خدا به او خواهد فرمود که: امروزمن تو را از رحمت‌خود مأیوس می‌کنم، همچنان که تو بندگان مرا از من ناامیدمی‌ساختی.

و همین قدر بس است در مذمت صفت‌یأس، که: آدمی را از محبت‌خدا که سر همه فضایل و بالاترین آنهاست‌باز می‌دارد، زیرا که تا کسی به دیگری امیدوار نباشد او رادوست نمی‌دارد.و همچنین این صفت‌باعث‌بازماندن از طاعت و عبادت می‌شود،زیرا که باعث‌بر عمل، نشاط خاطر و امیدواری به مکافات آن است.

پس بر هر کسی لازم است که از این صفت به دور باشد.وعلاج آن به تحصیل ضد آن است، که صفت رجاء و امیدواری به رحمت‌خداست .

اصل و ریشه جهنّم ‌، یأس از رحمت خداوند است

یَـظ“أَیُّهَا الَّذِینَ ءَامَنُوا لَا تَتَوَلَّوْا قَوْمًا غَضِبَ اللَهُ عَلَیْهِمْ قَدْ یَئِسُوا مِنَ الاخِرَةِ کَمَا یئسَ الْکُّفَارُ مِنْ أَصْحَـٰبِ الْقُبُورِ. [1]

«ای کسانیکه ایمان آورده‌اید! دوست نگیرید گروهی را که خداوند بر ایشان غضب کرده است! آنان از آخرت مأیوس هستند همچنانکه کفّار از اهل قبور مأیوس می‌باشند.»

وَ لَا تَایْـئَسُوا مِن رَوْحِ اللَهِ إِنَّهُ لَا یَایْـئَسُ مِن رَوْحِ اللَهِ إِلَّا الْقَوْمُ الْکَـٰفِرُونَ. [2]

می‌دانیم که دار آخرت و عالم دیگر، عین رحمت إلهیّه و منبع هر جمال و کمالی است، و حیات و زندگی محض است. و رحمت خداوندی گرچه همه عوالم را فراگرفته است، ولیکن رحمت خاصّه او، اختصاص به مؤمنان و متّقیان و خوبان دارد

«(حضرت یعقوب به فرزندان خود گفت:) از رحمت و رَوْح خدا مأیوس نباشید؛ زیرا که از روح و رحمت خدا مأیوس نمی‌شوند مگر گروه کافران.»

وَ الَّذِینَ کَفَرُوا بِـَایَـٰتِ اللَهِ وَ لِقَآئِِه أُولَـٰئِِکَ یَئِسُوا مِن رَحْمَتِی وَ أُولَـٰئِکَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ. [3]

«و آنانکه به آیات و نشانه‌های توحید خداوند، و به لقاء و دیدار او کافر شده‌اند کسانی هستند که از رحمت من مأیوس می‌باشند، و از برای ایشان عذابی دردآور است.»

و از این آیات بدست می‌آید که: اصل کفر و ریشه شرک، عدم اعتماد و اتّکاء به خدا و یأس از رحمت اوست؛ بطوریکه بنده رابطه خود را با او استوار نبیند، بلکه رابطه را ننگرد و خود را مشمول الطاف و رحمات غیر متناهیه حضرت او مشاهده نکند، و به امید زیارت و لقاء و دیدار او نباشد.و از طرفی می‌دانیم که دار آخرت و عالم دیگر، عین رحمت إلهیّه و منبع هر جمال و کمالی است، و حیات و زندگی محض است. و رحمت خداوندی گرچه همه عوالم را فراگرفته است، ولیکن رحمت خاصّه او، اختصاص به مؤمنان و متّقیان و خوبان دارد.

نتیجه گیری :

1- انسان کم ظرفیت است و با از دست دادن نعمتی، از رحمت گسترده‌ی الهی مأیوس می‌شود.

2- نعمت‌های الهی فضل و رحمت خداست نه به جهت استحقاق ما.

3- ایمان ما به خداوند نباید وابسته به کامیابی‌ها و شیرینی‌های زندگی باشد.

4- یأس از رحمت خداوند مقدمه‌ی کفر و ناسپاسی می‌شود. 

پی نوشت ها :

[1] ـ آیه 13، از سوره 60: الممتحنة

[2] ـ قسمتی از آیه 87، از سوره 12: یوسف

[3] ـ آیه 23، از سوره 29: العنکبوت

فرآوری : زهرا اجلال

بخش اخلاق و عرفان اسلامی تبیان


منابع:

-1 قرائتی. محسن (1374) تفسیر نور ، ج5.

2- مقاله اکبرشعبانی  ؛ سایت حوزه

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.