تبیان، دستیار زندگی
هنگامی که اساس خانواده به هم می ریزد و کانون جوشان مهر و محبت به جایگاهی برای گروکشی و انتقام گیری از یکدیگر تبدیل می گردد، یا زمانی که مرگ گریبان یکی از والدین را می گیرد، مهمترین چالش پیش روی خانواده سرنوشت کودکان می باشد; کودکان را به چه کسی باید سپرد؟
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

کنکاشی پیرامون قانون حضانت


هنگامی که اساس خانواده به هم می ریزد و کانون جوشان مهر و محبت به جایگاهی برای گروکشی و انتقام گیری از یکدیگر تبدیل می گردد، یا زمانی که مرگ گریبان یکی از والدین را می گیرد، مهمترین چالش پیش روی خانواده سرنوشت کودکان می باشد; کودکان را به چه کسی باید سپرد؟ شرایط سرپرست چیست؟
حضانت

شکی نیست که قانون مدنی ایران بویژه در بخش احوال شخصیه از فقه امامیه الهام گرفته است و تردیدی وجود ندارد که علوم اهل بیت علیهم السلام با تلاشهای پی گیر و مجدانه فقهای شیعه همچون چراغی پر فروغ در میان نظامهای حقوقی جهان نور افشانی می کند . با این حال، در اثر روند زمان و پیدایش فن آوری و موضوعات جدید که سست شدن بنیان خانواده ها و سرانجام جدایی بین زن و مرد را به دنبال داشته است، مساله سرپرستی کودکان اهمیت ویژه ایی پیدا می کند . در این مقاله، سعی شده است تا «حضانت » در نظام حقوقی ایران و اسلام مورد بررسی قرار گیرد و احیانا اشکالاتی که در زمینه مقررات مربوط به حضانت از جمله مقررات موجود در باب دوم از کتاب هشتم قانون مدنی به چشم می خورد استخراج گردد .

مفهوم لغوی حضانت

حضانت به فتح و كسر حاء از «حِضن» گرفته شده است. «حِضن» در زبان عربی به مابین زیر بغل تا پهلو و جانب و كنار چیزی معنا شده است «الحِضن؛ مادون الإبط الی الكشح».

وجه تسمیه‌ی حضانت هم به این دلیل است، به عبارت دیگر حضن همان آغوش و دامن می‌باشد و چون مادر طفل را بین بازوان و آغوش خود قرار می‌دهد لذا گفته می‌شود كه حضانت نموده است و «حضَنَ الصبیّ حضناً» یعنی كودك را در آغوش گرفت.

و حضانت مصدر است و در معنای: پروردن،پرستاری كردن، تربیت كردن، به سینه چسباندن (كسی را)، ولایت بر طفل برای تربیت و تدبیر شئون او به كار رفته است

ماده‌ی 1173 ق.م: هر گاه در اثر عدم مواظبت یا انحطاط اخلاقی پدر یا مادری كه طفل تحت حضانت اوست، صحت جسمانی و تربیت اخلاقی طفل در معرض خطر باشد دادگاه می‌تواند به تقاضای اقربای طفل یا به تقاضای رئیس حوزه‌ی قضایی هر تصمیمی را كه برای حضانت فرزند مقتضی بداند اتخاذ كند

مفهوم اصطلاحی حضانت در فقه

در اصطلاح فقه حضانت عبارتست از: «ولایت و سلطنت بر طفل و مجنون با هدف تربیت كردن و آنچه كه با هدف تربیت به مصلحت طفل تعلق دارد از قبیل حفظ و نگهداری از او و قرار دادن او در تختخواب و بلند كردنش و نظافت كردنش و روغن مالیدنش و شستن لباسهایش و مانند آن». این اموری كه گفته شد فرقی ندارد كه مادر انجام دادن آنها را بر عهده بگیرد و یا كس دیگری غیر از او. اكثر فقهای شیعه در تعریف حضانت، ولایت و سلطنت بر طفل و مجنون جهت نگهداری و تربیت از او را آورده‌اند.

صاحب جواهر در این باره می‌گوید: «تعبیری كه فقها از حضانت به ولایت و سلطنت نموده‌اند، اگر منظور از این نوع ولایت، ولایتی همانند سایر ولایات باشد كه بر مادر رعایت و  انجام آن واجب است و با اسقاط كردن هم ساقط نمی‌شود و مادر هم در انجام دادن آن مستحق اجرت نیست، چیزی از ادلّه بر این امر دلالت ندارد، بلكه ادلّه تعبیر به احقیت مادر را بیان نموده‌اند و احقیت در حضانت هم مانند احقیت در رضاع است و لذا بر مادر انجام آن واجب نیست و می‌تواند آن را ساقط كند و مطالبه‌ی اجرت نماید.»

مفهوم اصطلاحی حضانت در حقوق : قانون مدنی ایران تعریفی از حضانت ارائه ننموده است اما از باب دوم در جلد دوم آن كه آمده است: «در نگهداری و تربیت اطفال» و ذكر كلمه‌ی حضانت در برخی از موارد معلوم می‌شود كه حضانت عبارت است از پرداختن به امور جسمی و معنوی (تربیت) طفل. ماده‌ی 1168 ق.م فقط حق و تكلیف پدر و مادر را بیان نموده و تعریفی از حضانت به دست نداده است. بنابراین بهتر است در مورد ماده‌ی 1168 ق.م بگوییم: «حضانت عبارت است از پرداختن به امور جسمی و معنوی (تربیت روحی و اخلاقی) طفل به قدر متعارف، مطابق مصلحت وی و آن حق و تكلیف ابوین است». بدین ترتیب در این تعریف هم حضانت طفل تعریف شده و هم مصلحت وی در نظر گرفته شده است.

ماده‌ی 1168 ق.م فقط حق و تكلیف پدر و مادر را بیان نموده و تعریفی از حضانت به دست نداده است. بنابراین بهتر است در مورد ماده‌ی 1168 ق.م بگوییم: حضانت عبارت است از پرداختن به امور جسمی و معنوی (تربیت روحی و اخلاقی) طفل به قدر متعارف، مطابق مصلحت وی و آن حق و تكلیف ابوین است

نویسندگان كتب حقوقی، تعاریفی از حضانت نموده‌اند كه در اینجا به بیان برخی از آنها می‌پردازیم: «حضانت یا نگهداری اطفال حق و تكلیفی است كه پدر یا مادر نسبت به طفل خود دارند».

این تعریف از جهاتی قابل اشكال است: اولاً صرفاً ماهیت حقوقی حضانت را بیان نموده است و ثانیاً مصادیق حضانت را بیان ننموده است.

برخی دیگر در تعریف حضانت گفته‌اند: «حضانت عبارت است از اقتداری كه قانون به منظور نگهداری و تربیت اطفال به پدر و مادر آنان اعطا كرده است».

از آنجایی كه بر محیط خانواده روابط بر مبنای عاطفه است اولاً بهتر است در تعریف حضانت كلمه‌ی اقتدار را كه تداعی نامطلوبی در ذهن ایجاد می‌كند بكار نبریم و ثانیاً در تعریف بالا حدود و دامنه‌ی اختیارات والدین بیان نشده است.

تعاریف دیگری در مورد حضانت آمده است من جمله: «الف: حضانت عبارتست از نگهداری مادی و معنوی توسط كسانیكه قانون مقرر داشته است ب: حفظ مادی (جسم) و تربیت اخلاقی و معنوی طفل مناسب شئون او».

«حضانت نگاه داشتن طفل و مراقبت او و تنظیم روابط او با خارج است با رعایت حق ملاقات كه برای خویشان نزدیك طفل شناخته شده است».

حضانت

به موجب این دو تعریف، حضانت مخصوص خویشان نزدیك طفل و پدر و مادر بیان شده است در حالیكه بنا بر ماده‌ی 1173 ق.م: «هر گاه در اثر عدم مواظبت یا انحطاط اخلاقی پدر یا مادری كه طفل تحت حضانت اوست، صحت جسمانی و تربیت اخلاقی طفل در معرض خطر باشد دادگاه می‌تواند به تقاضای اقربای طفل یا به تقاضای رئیس حوزه‌ی قضایی هر تصمیمی را كه برای حضانت فرزند مقتضی بداند اتخاذ كند.» و همچنین با توجه به ماده‌ی 12 قانون حمایت خانواده مصوب 15 بهمن 1353 كه اظهار داشته: «در كلیه مواردی كه گواهی عدم امكان سازش صادر می‌شود دادگاه ترتیب نگهداری اطفال و میزان نفقه‌ی ایام عده را با توجه به وضع اخلاقی و مالی طرفین و مصلحت اطفال معین می‌كند و اگر قرار شود فرزندان نزد مادر یا شخص دیگری بمانند ترتیب نگهداری و میزان هزینه آنان را مشخص می‌نماید…» ملاحظه می‌شود كه افراد دیگری غیر از پدر و مادر و خویشان نزدیك طفل نیز می‌توانند عهده‌دار امر حضانت گردند.

با مراجعه به مواد قانون مدنی مربوط به حضانت و قانون حمایت خانواده می‌توان حضانت را اینگونه تعریف كرد: «حضانت عبارت است از نمایندگی كه از طرف قانون جهت پرداختن به امور مادی (جسمی) و معنوی (تربیت روحی و اخلاقی) طفل به قدر متعارف، مطابق مصلحت وی به دارندگان حضانت اعطا شده است». با توجه به این تعریف اولاً حضانت نوعی نمایندگی است كه از طرف قانون به دارندگان حضانت داده شده است نه اینكه اقتدار و سلطه‌ای باشد كه پدر و مادر بر فرزند خود داشته باشند ثانیاً حضانت طفل مخصوص كسانی است كه قانون معین نموده است ثالثاً مصلحت طفل در نظر گرفته شده است و حضانت كننده دارای اختیار مطلق نیست یعنی باید به گونه‌ای عمل كند كه صحت جسمانی و تربیت اخلاقی و روحی طفل در معرض خطر نباشد چنانكه از مفهوم ماده‌ی 1173 ق.م این نكته به خوبی برمی‌آید. رابعاً: شیوه‌ی نگهداری طفل به قدر متعارف و متناسب با موقعیت و امكانات دارنده حضانت می‌باشد چنانكه ماده‌ی 1178ق.م در این باره می‌گوید: «ابوین مكلف هستند كه در حدود توانایی خود به تربیت اطفال خویش بر حسب مقتضی اقدام كنند و نباید آنها را مهمل بگذارند». یك جنبه‌ی تكلیفی پدر و مادر كه در این ماده بیان شده این است كه آنها اگر در تربیت طفل خویش كوتاهی كنند و از این حیث خسارتی به دیگران وارد شود، پدر و مادر مسئول جبران این خسارت هستند.

فرآوری:هانیه اخباریه

بخش حقوق تبیان


منابع: سایت حوزه/ سایت پژوهشکده باقرالعلوم/ میهن بلاگ