تبیان، دستیار زندگی
نکته هایی از آیت الله بهجت درباره عید غدیر و امیر المؤمنین علیه السلام
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

هر روز پای منبر امیرالمؤمنین

آیت الله بهجت ره

نکته هایی از آیت الله بهجت درباره عید غدیر و امیر المؤمنین علیه السلام

به نام خدا

معرفت کم ما نسبت به قدر غدیر و صاحب غدیر، موجب کم بهرگی از برکاتش شده است، وگرنه وضع شخصی و اجتماعی ما مسلمانها، بلکه ما زمینیان، خیلی متفاوت بود. در حدیث مفصلی از امام رضا علیه السلام که قصر باشکوهی در فردوس اعلی و برنامه های اهل آسمان را در روز عید غدیر توصیف فرموده است، می خوانیم:

قَالَ الرِّضَا (علیه السلام): حَدَّثَنِی أَبِی عَنْ أَبِیهِ قَالَ: إِنَّ یَوْمَ الْغَدِیرِ فِی السَّمَاءِ أَشْهَرُ مِنْهُ فِی الْأَرْض‏ (1)؛ پدرم به نقل از پدرش (امام صادق علیهما السلام) نقل کرد که فرمود :روز غدیر در آسمان مشهورتر از زمین است .

خوب است با نگاهی به سیره اهل بیت علیهم السلام و توصیه های ایشان، ببینیم در این روز چه برنامه هایی در حوزه فردی، در خانواده و در اجتماں مناسب است.

اینک در کلام آیت الله بهجت رحمه الله، نکته هایی را برای معرفت به این روز و صاحب آن می خوانیم:

برنامه ای برای شب عید:

«در شب عید غدیر و شب های مثل آن... باید فضیلت این شبها و روزها و صاحب آنها و مطاعن دشمنان ایشان و احادیث وارده در زمینه ولایت، با اقامه دلیل و برهان ذکر شود تا موجب تقویت عقاید مذهبی مستمعین گردد، نه این که این گونه مجالس، به خنده و لهو و لعب گذرانده شود.» (2)

امیر حقیقی ما

« امیرالمؤمنینِ حقیقى و الهى را كنار گذاشتیم و نااهلان را بر خود امیر قرار دادیم. در روایتى خیلى عجیب كه راوى آن هم ابوبكر است آمده است كه رسول اكرم ـ صلّى‏ اللّه ‏علیه‏ وآله‏ وسلّم ـ درباره‏ على ـ علیه ‏السّلام ـ فرمود:

مَنْزَلَةِ عَلِىٍّ مِنِّى مَنْزِلَتِى مِنْ رَبِّى.(3)» مقام و منزلت على ـ علیه‏السّلام ـ نسبت به من، مانند مقام و منزلت من نسبت به پروردگار است. (4)

«اگر مسأله امام شناسی بالا رود، خداشناسی هم بالا می رود، زیرا چه آیتی بالاتر از امام (علیه السلام)؟! امام آیینه ای است که حقیقت تمام عالم را نشان می دهد.» (5)

پای منبر امیرالمؤمنینِ برویم

« چرا ما شیعیان هر روز به پای منبر امیرالمؤمنین و ائمه هدی و رسول الله (علیهم السلام) نمی رویم و به حِکَم، آداب و معارفی که الی ما شاء الله در اخبار آنها نهفته است، گوش فرا نمی دهیم؟ » (6)

«یک دست شما قرآن، و دست دیگر عترت باشد! عترت، معارفش در مثل نهج البلاغه است؛ اعمالش در مثل صحیفه سجّادیّه است، اعمال تکلیفیّه اش در مثل همین رساله های عملیّه است.» (7)

از اهل بیت دوریم

« به هر اندازه از بیانات اهل بیت (علیهم السلام) دور باشیم، از خود ایشان دوریم. » (8)

«هر بلایی که به ما می رسد، در اثر دوری از اهل بیت (علیهم السلام) و روایات مأثوره از ایشان است. (9)

اشكال مضحک به سند حدیث غدیر

آیت الله بهجت می فرماید:

«اهل تسنّن مى گویند:

چون حدیث غدیر(...مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِىٌ مَوْلاهُ...) را بخارى نقل نكرده، پس ثابت نیست! پاسخ ما این است كه: مُسْلِم در صحیح خود آن را نقل كرده و افراد دیگر از عامّه نیز در كتابهاى خود آن را نقل نموده اند.(10)

چگونه روایات را مى بینیم و نمى بینیم و جمع بین نقیضین مى كنیم؟! مگر در عمل به روایت در میان خودتان شرط است كه حتما باید مسلم و بخارى هر دو نقل كنند؟!

آیا اگر مسلم به تنهایى روایتى را نقل كند، كفایت نمى كند؟!

انصاف بدهید! چرا براى اثبات حدیث غدیر به نقل مسلم اكتفا نمى كنید ولى براى رد آن به عدم نقل بخارى تمسك مى كنید؟!

ما آثار حقّ كُشى را بعد از رحلت رسول اللّه ـ صلّى اللّه علیه وآله وسلّم ـ هر روز مى بینیم، وگرنه این همه جنگ و ظلم و تعدّى نسبت به پیروان مكتب اهل بیت ـ علیهم السّلام ـ چیست؟ هر روز حسین و یزیدى وجود دارد.» (11)

چندین روایت ناب از اهل تسنّن درباره‏ خلافت امیرمؤمنان علیه‏ السّلام

آیت الله بهجت می فرماید:

عده اى از روایاتى كه عامّه در فضل حضرت امیر ـ علیه السّلام ـ نقل كرده اند در درجه ى اوّل و اعلى قرار دارد، نظیر:

« أَنْتَ مِنّى بِمَنْزِلَةِ هارُونَ مِنْ مُوسى إِلاّ أَنَّهُ لا نَبِىَّ بَعْدى. »(12) از جمله ى استثنا: « إِلاّ أَنَّهُ لا نَبِىَّ بَعْدى » استفاده مى شود كه در مستثنى مِنْه همه چیز مندرج است.

مگر این كه اهل تسنن بگویند: این سخن باز استثنا دارد و آن این است كه: «إِلاّ أَنَّ أَبابَكْرٍ أَفْضَلُ مِنْهُ!» جز این كه ابوبكر از او افضل است! در هر حال، متن حدیث را نقل مى كنند و چه قدر كودكانه به آن جواب مى دهند.

و نیز روایت طیر مشوىّ: « أَللّهُمَّ! آتِنى بِأَحَبِّ خَلْقِكَ إِلَیْكَ یَأْكُلُ مَعِى مِنْ هذَا الطَّیْرِ فَجاءَ عَلِىٌّ. » (13)؛ خداوند، محبوبترین اشخاص در نزد خود را حاضر كن تا این پرنده را همراه با من بخورد... ناگاه على ـ علیه السّلام ـ فرا رسید.

و نیز روایت: « أَنَا مَدینَةُ الْعِلْمِ وَ عَلِىٌّ بابُها. » (14) من شهر علم هستم و على ـ علیه السّلام ـ درِ آن است.

هم چنین این روایت كه صاحب صواعق محرقه آن را از كتب خودشان نقل مى كند و سند آن را هم به ابى بكر مى رساند كه حضرت رسول ـ صلّى اللّه علیه وآله وسلّم ـ فرمود: «مَنْزِلَةُ عَلِىٍّ مِنِّى مِثْلُ مَنْزِلَتى مِنْ رِبّى.» (15) مقام و منزلت على ـ علیه السّلام ـ نسبت به من، همانند منزلت من نسبت به پروردگارم مى باشد.

و نیز این حدیث از پیامبر اكرم ـ صلّى اللّه علیه وآله وسلّم ـ در روز غدیر خم: « أَلَسْتُ أَوْلى بِكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ؟ قالُوا: بَلى. قالَ ـ صلّى اللّه علیه وآله وسلّم ـ: مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ، فَهذا عَلِىٌّ مَوْلاهُ. أَللّهُمَّ والِ مَنْ والاهُ، وَ عادِ مَنْ عاداهُ...» (16) آیا من نسبت به جان شما سزاوارتر نیستم؟ عرض كردند: بله. فرمود: هر كس من به او ولایت دارم و مولاى اویم، این على ـ علیه السّلام ـ مولاى او است. خداوندا، هر كس كه او را مولاى خود بداند و دوستدارش باشد، دوستش بدار، و هر كس با او دشمنى ورزد دشمنش باش.

اتفاقا همین معنا را نیز كه على ـ علیه السّلام ـ جانشین بعد از من است، در كتاب هاى اهل تسنّن از رسول اكرم صلّى اللّه علیه وآله وسلّم نقل شده است: « لایَنْبَغى أَنْ أَذْهَبَ إِلاّ وَ أَنْتَ خَلِیفَتى... أَنْتَ وَلِیّى فِى كُلِّ مُؤْمِنٍ بَعْدى. » (17)

همه را نقل مى كنند و درباره روایت اخیر، مى گویند: لَوْ أَرادَ الْخِلافَة، لَقالَ: عَلِىٌّ خَلیفَتى مِنْ بَعْدى اگر مقصود رسول اكرم خلافت بود، قطعا مى فرمود: «على خلیفه و جانشین من است.»

(در جواب) مى گوییم: اگر این گونه هم مى گفت كه على ـ علیه السّلام ـ خلیفه و جانشین من است، باز شما مى گفتید: بله خلیفه است منتهى تنها در كمالات؛ زیرا با درایت و اجماع منافات دارد! و یا مى گفتید: ما هم على ـ علیه السّلام ـ را خلیفه مى دانیم، منتهى خلیفه ى چهارم! و اگر پیغمبر ـ صلّى اللّه علیه وآله وسلّم ـ مى فرمود: على ـ علیه السّلام ـ خلیفه ى بلافصل است، باز مى گفتید: فصل به غیر خلفا مراد است، یعنى بلافصل اجنبى نسبت به خلفا، زیرا نسبت به خلافت شیخین اجماع قائم است! (18)


پی نوشت ها:

(1)    وسائل‏الشیعة، ج14، باب 28 باب تأكد استحباب زیارة أمیر المؤمنین، ص388؛ تهذیب‏الأحكام، ج6، باب 7- فضل زیارته علیه السلام، ص24

(2)    در محضر بهجت، ج2، ص9

(3)    ر.ك: المسترشد، ص 293؛ مناقب آل ابى طالب، ج 2، ص 60؛ بحارالانوار، ج 38، ص 298؛ میزان الاعتدال ذهبى، ج 3، ص 540؛ الكشف الحثیث، ص 229؛ لسان المیزان ابن حجر، ج 5، ص 161

(4)    پایگاه اینترنتی آیت الله العظمی بهجت

(5)    در محضر بهجت، ج1، ص41

(6)    در محضر بهجت، ج2، ص283

(7)    به سوی محبوب، ص118

(8)    نکته های ناب، ص74

(9)    در محضر بهجت، ج1، ص274

(10) ر.ك: فضائل الصحابة، ص14؛ مسند احمد، ج1، ص84، 118، 119، 152 و 331؛ و...؛ سنن ابن ماجة، ج1، ص45؛ سنن ترمذى، ج5، ص297؛ مستدرك حاكم، ج 3، ص109، 110، 134 و... براى تحقیق بیشتر ر.ك: الغدیر، ج1، ص8. تعجّب این كه خود بخارى حدیث غدیر را در كتاب التاریخ الكبیر، ج1، ص375؛ ج4، ص193؛ ج6، ص241 ذكر كرده است.

(11) پایگاه اینترنتی آیت الله العظمی بهجت

(12) صحیح مسلم، ج7، ص120 و 121؛ سنن ترمذى، ج5، ص302 ـ 304؛ مستدرك حاكم، ج2، ص337؛ ج3، ص109 و...؛ ترجمه: تو نسبت به من مشابه هارون به حضرت موسى ـ علیهماالسّلام ـ هستى، تنها با این تفاوت كه بعد از من پیامبرى نخواهد بود.

(13) مستدرك حاكم، ج3، ص130 و 132؛ مجمع الزوائد هیثمى، ج9، ص125 و 126؛ كنزالعمّال، ج13، ص166و 519 و...

(14) مستدرك حاكم، ج 3، ص 126 و 127؛ الفایق زمخشرى، ج 2، ص 16؛ المعجم الكبیر، ج 11، ص 55؛ الجامع الصغیر، ج 1، ص 415 و...

(15) ر.ك: المسترشد، ص 293؛ مناقب آل ابى طالب، ج 2، ص 60؛ بحارالانوار، ج 38، ص 298؛ میزان الاعتدال ذهبى، ج 3، ص 540؛ الكشف الحثیث، ص 229؛ لسان المیزان ابن حجر، ج 5، ص 161.

(16) ر.ك: خصائص نسائى، ص 101؛ المعجم الكبیر طبرانى، ج 5، ص 195، 212 و...

(17) روا نیست كه من از دنیا بروم و توجانشین من نباشى... تو سرپرست برگزیده ى من بر هر مؤمن بعد از من هستى.) ر.ك: مسند احمد، ج 1، ص 331؛ مستدرك حاكم، ج 3، ص 134؛ مجمع الزوائد، ج 9، ص 120؛ السنن الكبرى، ج 5، ص 113 و...

(18) پایگاه اینترنتی آیت الله العظمی بهجت

تهیه و فرآوری : رهنما ، گروه حوزه علمیه تبیان