تبیان، دستیار زندگی
با این که کشور ما کشور جوانی است اما ببینید در کشوری که ده هزار خواننده احتمالی دارد، تیراژ کتاب ها بیشتر از دو هزار تا نیست. مگر در مورد شرایط استثنایی.
عکس نویسنده
عکس نویسنده
نویسنده : زهره سمیعی
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

نویسنده و خواننده تربیت نکرده ایم

مصاحبه ی اختصاصی تبیان با شهرام اقبال زاده


با این که کشور ما کشور جوانی است اما ببینید در کشوری که ده هزار خواننده احتمالی دارد، تیراژ کتاب ها بیشتر از دو هزار تا نیست. مگر در مورد شرایط استثنایی.


نویسنده و خواننده تربیت نکرده ایم

شهرام اقبال زاده نویسنده و مترجمی است که بیشتر حوزه فعالیتش را ادبیات کودک تشکیل می‌دهد. یک داستان که حالا مال ماست و ایدئولوژی در ادبیات کودک از جمله کتاب‌های اوست .

چرا انتظار داریم خوانندگان به کتاب خوانی رو بیاورند؟

ما در کشوری زندگی می کنیم که مدعی هستیم بهترین انقلاب فرهنگی جهان را داشته ایم. فرهنگ شاخصه هایی دارد که توسعه فرهنگی یکی از شاخصه های مهم آن است. خوشبختانه این مسئله کمی است.  تیراژ کتاب ها و تعداد آنها قابل شمارش است و این را می شود به راحتی بررسی کرد و به نسبت جمعیت سنجید. اما متاسفانه سرانه مطالعه پایین است. در چین شرایطی به نظر من بهترین رمان جهان هم در ایران منتشر شود از استقبال خوبی بر خوردار نخواهد شد.

ولی در همین شرایط رمان های عامه پسند بسیار خوانده می شوند.

خب رمان های عامه پسند بخشی از نیازهای جامعه را بر طرف می کند. اما کتاب هایی که در مقوله ادبیات خلاقه مطرح هستند ازاستقبال خوبی بر خوردار نیستند. باید دید چه عاملی باعث می شود که این رمان ها و کتاب ها مخاطب خودش را پیدا نکند. تیراژ کتاب ها از دو هزار نسخه به هزار نسخه نزول پیدا کرده است و همین تعداد هم در طول یک سال یا حتی دو سال فروخته نمی شود.

در همین دو سال گذشته دا یکی از پر فروش ترین کتاب سال بود.

"دا" یک استثناء است. دا کتابی است که یک زن عامی  بدون این که بخواهد مدعی داستان نویسی باشد بر مبنای مسائل فرهنگی و سیاسی و اجتماعی پیرامون خودش  صادقانه بیان می کند، هر چند یک جاهایی هم جهت گیری های خاصی در متن وجود دارد و البته نباید فراموش کرد که حمایت دولتی هم دلیل دیگر موفقیت کتاب است. یک موقع است که یک کتاب بر اساس مولفه های درونی خودش اثر گذار می شود و یک موقع عوامل بیرونی هم به کمک آن می آید.

مسائل فرهنگی متاسفانه در راس محور هرم نیازهای اجتماعی است و ما نتوانسته ایم نیازهای فرهنگی را در اولویت قرار دهیم و کتاب را در سبد خانواده به عنوان یک کالای ضروری جا دهیم. همیشه اولین چیزی که قرار است از زندگی ما حذف شود کتاب است.

مسائل فرهنگی متاسفانه در راس محور هرم نیازهای اجتماعی است و ما نتوانسته ایم نیازهای فرهنگی را در اولویت قرار دهیم و کتاب را در سبد خانواده به عنوان یک کالای ضروری جا دهیم. همیشه اولین چیزی که قرار است از زندگی ما حذف شود کتاب است

ادبیات داستانی باید چه ویژگی هایی داشته باشد تا مخاطب دوست داشته باشد آن را بخواند؟

ادبیات داستانی از نظر ساختاری، مولفه های درونی اثر، گشایش و تعلیق، شخصیت پردازی و پی رنگ، گره افکنی و گره گشایی، باید به گونه ای باشد که خواننده را به دنبال خود بکشاند و ذهن و ناخودآگاه خواننده را همراه کند. اگر این ویژگی ها را نداشته باشد نمی تواند به موفقیت لازم دست پیدا کند. نویسنده خواه نا خواه درهنگام نوشتن به مخاطب مستتر در متن توجه می کند. مهم نیست این توجه آگاهانه باشد اما مخاطب فرضی در متن وجود دارد و نویسنده باید به خواست و سلیقه مخاطب خود توجه داشته باشد و زبان متنش را چنان گیرا به کار بگیرد که خواننده را همراه کند.

شهرام اقبال‌زاده

ممکن است رمانی نوشته شود که مخاطب های پر شمارتری، اعم از مخاطب عام و خاص را هدف گیری کند؟

به نظر من ممکن است. می شود رمانی نوشت که هم مخاطب خاص را درگیر کند و هم خواننده عام را و حد میانه ای از این دو باشد. در میان رمان های نخبه گرا زویا پیرزاد توانسته است به این حد وسط برسد و به حد رمان های عامه پسند نزول نکرده. رمان های او، هم مخاطب خاص و نخبه را هدف گیری می کند هم مخاطب عام را جذب به خود می کند و هر کس به حدی که لازم دارد از آن بهره می برد.

چطور می توانیم جوان امروزی را دوباره به جهان ادبیات بکشانیم؟

خود خواننده چطور شکل می‌گیرد؟ جامعه شناسی ادبی و روانشناسی اجتماعی  می گوید سیاست های عمومی و آموزشی جامعه باید خواننده را تربیت کند. یعنی ما باید شرایط را طوری بچینیم که خواننده تولید شود. اما متاسفانه این روند عکس شده است و نتوانسته ایم به این منظور برسیم و روز به روز از خواننده ها کم می شود. با این که کشور ما کشور جوانی است اما ببینید در کشوری که ده هزار خواننده احتمالی دارد، تیراژ کتاب ها بیشتر از دو هزار تا نیست. مگر در مورد شرایط استثنایی.

فکر نمی کنید حضور رسانه های دیگر جای ادبیات کتابی را گرفته است و خواننده بیشتر دوست دارد از طریق رسانه های دیگر به نیازهای روحی خود پاسخ بدهد؟

دنیای ما دنیای چند رسانه ای است. رسانه های الکترونیک، اینترنت، کامپیوتر، سینما و تلویزیون همه در یک شرایط نرمال باید مکمل همدیگر باشند. این رسانه ها نه تنها از خواننده کم نمی کند بلکه از طریق اینترنت، کتاب بیشتر هم در دسترس خواننده قرار می گیرد و نکته دیگراین که مسائل معیشتی را نباید نادیده گرفت. مسائل فرهنگی متاسفانه در راس محور هرم نیازهای اجتماعی است و ما نتوانسته ایم نیازهای فرهنگی را در اولویت قرار دهیم و کتاب را در سبد خانواده به عنوان یک کالای ضروری جا دهیم. همیشه اولین چیزی که قرار است از زندگی ما حذف شود کتاب است. از سوی دیگر باید دقت داشته باشیم که تربیت نویسنده هم از مسائل مهم است. در حوزه داستان نویسی نویسندگان خوبی تربیت نشده اند که باید به این مهم هم توجه شود.

فاطمه شفیعی

بخش کتاب و کتابخوانی تبیان