تبیان، دستیار زندگی
یک موجود لطیف روحانی و ربانی است، که نوعی ارتباط با قلب جسمانی انسان دارد. این موجود لطیف به نام های: قلب، نفس، روح و انسان نامیده می شود و هرگونه درک و شناحت به وسیله آن انجام می شود و خطاب های الهی به سوی آن متوجّه است و عتاب و خطاب نیز بر آن متعلق است.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
قلب چیست

قلب چیست

معنای قلب

قلب به یکی از دو معنای زیر به کار می رود:

1.قطعه گوشت مخصوص صنوبری شکل است که در قسمت چپ سینه به ودیعت نهاده شده و میانش تهی است و در آن خون سیاهی جریان دارد که منبع روح و مرکز روان است. این معنای قلب، در همه حیوانات حتّی مردگان موجود است و هرگز مورد بحث ما نیست.

2. یک موجود لطیف روحانی و ربانی است، که نوعی ارتباط با قلب جسمانی انسان دارد. این موجود لطیف به نام های: قلب، نفس، روح و انسان نامیده می شود و هرگونه درک و شناحت به وسیله آن انجام می شود و خطاب های الهی به سوی آن متوجّه است و عتاب و خطاب نیز بر آن متعلق است.

در قرآن و اخبار هر جا واژه "قلب" به کار رفته، منظور از آن، قلب به معنای دوم است و گاهی از آن به دلی که در سینه جای دارد تعبیر می شود، چنان که در قرآن می خوانیم:

«فَإِنَّها لا تَعْمَى الْأَبْصارُ وَ لكِنْ تَعْمَى الْقُلُوبُ الَّتی‏ فِی الصُّدُورِ» (که دیدگان کور نمی باشند، بلکه دل هایی که در سینه ها جای دارند کور می باشند؛ حج: 46)

این تعبیر از دل به دلیل علاقه و ارتباط خاص آن به قلب جسمانی است. اگرچه قلب به معنای دوم با همه اندام های بدن ارتباط دارد و آن ها را به کار می اندازد، ولی اولین ارتباط آن با قلب جسمانی است که آنجا جایگاه و مملکت آن است و به واسطه آن با دیگر اندام ها ارتباط برقرار می کند.

قلب به دلیل صفا و جلایی که دارد همانند یک آیینه صاف و شفاف می تواند انوار و تجلیّات الهی را به سوی خود جذب کند، ولی در اثر عوامل خارجی که بر خلاف روحانیّت و نورانیّت ذاتی اش می تواند بر آن عارض شود، استعداد پذیرش تجلیّات ربّانی را از دست می دهد و قابلیت پذیرش آلودگی ها و تباهی ها و محرومیت ها در آن پدید می آید.

استعداد پذیرش انوار الهی در قلب به حدی است که می تواند در اثر تابش انوار الهی به جایی برسد که حقایق بسیاری برای او کشف شود و دقایق بی شماری برای او منکشف گردد. رسول گرامی اسلام (صلّی الله علیه و آله و سلّم) به چنین قلبی اشاره می کند و می فرماید:

"إِذَا أَرَادَ اللَّهُ بِعَبْدٍ خَیْراً جَعَلَ لَهُ وَاعِظاً مِنْ قَلْبِه" (هنگامی که خداوند برای بنده ای نیکی بخواهد، برای او واعظی از قلب او قرار می دهد؛ بحار الأنوار، ج ‏70 : 327)

امام باقر (علیه السلام) می فرماید:

" الْقُلُوبُ ثَلَاثَةٌ: قَلْبٌ مَنْكُوسٌ لَا یَعِی شَیْئاً مِنَ الْخَیْرِ وَ هُوَ قَلْبُ الْكَافِرِ وَ قَلْبٌ فِیهِ نُكْتَةٌ سَوْدَاءُ فَالْخَیْرُ وَ الشَّرُّ فِیهِ یختلجان فَأَیُّهُمَا كَانَتْ مِنْهُ غَلَبَ عَلَیْهِ وَ قَلْبٌ مَفْتُوحٌ فِیهِ مَصَابِیحُ تَزْهَرُ وَ لَا یُطْفَأُ نُورُهُ إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَةِ وَ هُوَ قَلْبُ الْمُؤْمِن"   

دلها بر سه گونه است:

1- دلی که برگشته و واژگونه است و چیزی از خیر در آن داخل نمی شود و آن قلب کافر است.

2- دلی که نقطه سیاهی در آن است و خیر و شر در آن وارد می شود تا یکی از آن ها بر دیگری غلبه کند.

3- دلی که باز است و چراغ فروزانی در آن است که تا قیامت خاموش نمی شود؛ الكافی، ج ‏2 : 423)

در این روایت تعبیر "تا روز قیامت خاموش نمی شود" بسیار جالب است و ویژگی قلب به معنای دوم را بیان می کند که با روز قیامت نور آن خاموش نمی شود و بعد از پوسیدن بدن نیز نورانیت این قلب ادامه دارد، ولی قلب به معنای اول (قلب صنوبری) همزمان با بدن انسان می پوسد و از بین می رود.

زراره از امام باقر (علیه السلام) روایت می کند که فرمود:

"مَا مِنْ عَبْدٍ إِلَّا وَ فِی قَلْبِهِ نُكْتَةٌ بَیْضَاءُ فَإِذَا أَذْنَبَ ذَنْباً خَرَجَ فِی تلک النُّكْتَةِ نُكْتَةٌ سَوْدَاءُ فَإِنْ تَابَ ذَهَبَ ذَلِكَ السَّوَادُ وَ إِنْ تَمَادَى فِی الذُّنُوبِ زَادَ ذَلِكَ السَّوَادُ حَتَّى یُغَطِّیَ الْبَیَاضَ فَإِذَا غَطَّى الْبَیَاضَ لَمْ یَرْجِعْ صَاحِبُهُ إِلَى خَیْرٍ أَبَداً وَ هُوَ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ  «كَلَّا بَلْ رانَ عَلى‏ قُلُوبِهِمْ ما كانُوا یَكْسِبُون»‏ "

)هیچ بنده ای نیست جز این که در دل او نقطه سفیدی هست. هنگامی که گناهی از او سر بزند در میان نقطه سفید، نقطه سیاهی پدید می آید. اگر توبه کند آن نقطه سیاه از بین می رود و اگر در گناهان غوطه ور شود با هر گناهی بر نقطه سیاه افزوده می شود تا همه نقطه سفید را بپوشاند. هنگامی که نقطه سیاه بر نقطه سفید غلبه کند هرگز صاحب آن قلب به سوی خیر باز نمی گردد. این است معنای آیه شریفه که می فرماید: آنچه انجام دادند بر دل هایشان زنگ زد ؛ الكافی، ج‏ 2 : 273)

در جای دیگر می فرماید:

«إِنَّ الَّذینَ اتَّقَوْا إِذا مَسَّهُمْ طائِفٌ مِنَ الشَّیْطانِ تَذَكَّرُوا فَإِذا هُمْ مُبْصِرُونَ» ( آنان که تقوا پیشه کردند هنگامی که وسوسه ای از جانب شیطان به آن ها رسد، متذکر شوند، پس آنگاه بینا شوند؛ الأعراف: 201 )

در این آیه بیان شده است که جلا و نورانیّت قلب، با یاد خدا حاصل می شود و پرهیزگاران یاد خدا کنندگانند و تقوا دری است به سوی یاد خدا و یاد خدا دری است به سوی کشف حقایق و کشف حقایق دری است به سوی رستگاری اکبر.

بدان که دل مانند قلعه ای محکم است و شیطان چون دشمن مهاجم که تلاش مستمر می کند وارد قلعه شده و آن را تصاحب کند. حفظ و حراست از این قلعه جز با نگهبانی از درهای ورودی آن امکان پذیر نیست، لذا برای حفاظت از قلعه باید همه درهای ورودی و راه های نفوذی آن به خوبی شناخته شود.

چیزی که همه راه های نفوذ شیطان به قلعه دل را می بندد، توجه به خدا و روی آوردن به درگاه حضرت احدیت است. باید با خود بیندیشی که در برابر حضرت پروردگار ایستاده ای، اگر تو او را نمی بینی، او تو را می بیند، چنان که در احادیث وارد شده است.

هنگامی که این معنی را با اعماق دلت درک نمودی و به آن جامه عمل پوشاندی، همه راه های نفوذ به روی شیطان پلید بسته می شود و قلب کاملاً متوجه خدای متعال می گردد و خلوص در عبادت حاصل می شود.

از رسول اکرم ( صلی الله علیه و آله و سلم ) روایت شده که فرمود:

"اِنَّ العَبدَ اِذَا اشتَغَلَ بِالصَّلاةِ جاءَهُ الشَّیطانُ وَ قالَ لَهُ: اُذکُر کَذا، اُذکُر کَذا، حَتّی یَظِلَّ الرَّجَلُ لایَدری کَم صلّی"  ( هنگامی که بنده مشغول نماز می شود، شیطان می آید و به او می گوید: به یاد آور فلان چیز را، به یادآور فلان را، تا اینکه انسان متوجه نشود که چند رکعت خوانده است؛ مکارم الاخلاق، 459)

از این حدیث استفاده می شود که تنها تلفظ ذکر الهی، انسان را از وسوسه شیطان حفظ نمی کند، بلکه لازم است قلب انسان به وسیله تقوا آراسته گردد و از صفات زشت و نکوهیده پیراسته باشد، زیرا که صفات نکوهیده تورهای شیطان و لشکر ابلیس است و ذکر مانند دیگر عبادت ها از نیرومندترین مورد نفوذ و رخنه شیاطین است.

از این رو است که خدای تبارک و تعالی می فرماید: (آنان که تقوا پیشه کردند، هنگامی که وسوسه ای از جانب شیطان به آن ها رسد، متذکر شوند، پس آنگاه بینا می گردند)

در این آیه شریفه نکته قابل ملاحظه ای وجود دارد که تذکر و یادآوری به پرهیزگاران اختصاص داده شده است. آنگاه نیک بیندیش در اذکار و عبادت های خویش، به خصوص در بهترین آن ها که نماز است، و البته شنیدن کی بود مانند دیدن.

خوب مواظب و مراقب دل خویش باش، هنگامی که مشغول نماز هستی، چگونه شیطان دلت را می رباید و به کوچه و بازار می برد و در پیرامون معاملات مردم و پاسخ مخالفان و مسائل دیگر تو را به اندیشیدن وا می دارد.

ناگاه می بینی که در بیابان ها حرکت می کنی، از مهلکه ها و مخاطره ها خودت را می رهانی، و مسائل بی اعتباری که هرگز در غیر نماز توجّهی به آن نداری، در خاطرت مجسم می شود و افکارت را پریشان می سازد و شیطان جز در نماز بر تو فشار نمی آورد و این افکار را به تو عرضه نمی دارد.

کوتاه سخن این که به مجرّد صورت نماز و تلاش برای ادای تکلیف، شیطان از تو دور نمی شود، بلکه برای راندنِ آن، رعایت اصول دیگر، از جمله اصلاح درون و پیراستن خویش از رذایل لازم است که صفات نکوهیده یاران و انصار شیطان است و بدون دفع صفات رذیله عبادت نه تنها سودی نمی بخشد، بلکه احیاناً ضرر هم می رساند.

چنان که مصرف دارو پیش از رعایت پرهیز، موجب افزایش بیماری می گردد؛ انسان نیز بعد از برطرف نمودن صفات نکوهیده، به فضایل و صفات برجسته متّصف می شود و آنگاه قابلیّت اقبال و توجه به پیشگاه حضرت احدیّت و جذب انوار الهی و فیوضات ربّانی را پیدا می کند

و با یاد خدا از هرگونه سستی و تنبلی پرهیز می کند و از هرگونه تقصیر و کوتاهی در انجام وظیفه دچار وحشت و اضطراب می شود و با یاد خدا وحشت و اضطراب را از خود دور می سازد.

خدای تبارک و تعالی می فرماید:

«أَلا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ» ( آگاه باش که تنها با یاد خدا دل ها آرام می شود؛ سوره رعد: 28)

ای عزیز! این نشانه ها را به خاطر بسپار و تلاش کن که در مسیر حق و صراط مستقیم ثابت و پا برجا بمانی.


منبع: سایت دارالارشاد

تهیه و تنظیم: فریادرس گروه حوزه علمیه