کی داده ،کی گرفته؟!
همان قدرت زنانه درزن که توانسته در طول تاریخ، شخصیت خود را حفظ کند وبه دنبال مرد نرود و مرد را به عنوان خواستگار به آستان خود بکاشند، مردان را به رقابت و جنگ با یکدیگر درباره خود وادارد ، حیا وعفاف را شعار خود قرار دهد، بدن خود را ا زچشم مردم مستور نگهدارد وخود را موجودی اسرارآمیز جلوه دهد،الهام بخش مرد وخالق عشق او باشد، هنر آموز وشجاعت بخش ونبوغ آفرین او واقع شود و...همان قدرت می توانسته مرد را وادار کند که هنگام ازدواج عطیه ای به نام "مهریه" تقدیم اوکند.
خانواده هسته مركزی اجتماع است و نخستین اجتماعی است كه شخص در آن گام می نهد و آداب زندگی و اصول و رسوم اجتماعی را فرا می گیرد لذا آمیخته با مسائل اجتماعی و اخلاقی و مذهبی است و بیشتر قواعد آن مربوط به نظم عمومی و اخلاق حسنه است . ازجمله این حقوق "مهریه" می باشد.
فلسفه مهریه
مهر، ازآنجا پیداشده که قانون خلقت درروابط دو جنس، بعهده هر یک ازآنها نقش جداگانه ای گذاشته است. مهر از احساسات رقیق وعطوفت آمیز مرد ناشی شده نه از احساسات خشن ومالکانه او و آنچه از ناحیه زن دراین امر دخالت داشته،حس خودداری مخصوص او بوده نه ضعف وبیاراده بودن او. مهر، تدبیری است از ناحیه قانون خلقت برای بالابردن ارزش زن وقرار دادن اودرسطحی عالیتر. مهر به زن شخصیت می دهد و ارزش معنوی مهربرای زن بیش از ارزش مادی آن است.
پدید آمدن مهر، تدبیر ماهرانه ای است که درمتن خلقت وآفرینش برای تعدیل روابط زن ومرد وپیوند آنها به یکدیگر به کار رفته است. مهر ازآنجا پیدا شده که نقش هر یک از زن ومرد درمسأله عشق مغایر نقش دیگری است، عرفا این قانون را به سراسرهستی سرایت می دهند ومی گویند قانون عشق وجذب وانجذاب بر سراسر موجودات ومخلوقات حکومت می کند.
نوع احساسات زن ومرد نسبت به یکدیگر یک گونه نیست،قانون خلقت،جمال وغرورو بینیازی را درزن، ونیازمندی وطلب وعشق وتغزل را در مرد قرار داده است.ضعف زن درمقابل نیرومندی بدنی به همین وسیله تعدیل شده است وهمین جهت موجب شده که همواره مرد از زن خواستگای کرده است.
مهر، با حیا وعفاف زن یک ریشه دارد چرا که زن با الهام فطری دریافته است که عزت واحترام او به این است که خود را رایگان دراختیار مرد قرار ندهد وبه اصطلاح شیرین بفروشد.
زن درمرد تأثیر فراوان داشته،تأثیر زن درمرد از تأثیر مرد درزن بیشتر بوده است، مرد، بسیاری از هنرنمائی ها، شجاعتها ودلاوری ها ونبوغ ها و شخصیت های خود را مدیون زن وخودداری های ظریفانه زن است، مدیون حیا وعفاف زن است، مدیون شیرین فروشی زن است.
مهر، ماده ای است از یک آئین نامهکلی که طرح آن درمتن خلقت ریخته شده وبا دست فطرت تهیه شده است.قرآن کریم، مهر را به حالت فطری آن برگردانیده است وبا لطافت وظرافت بی نظیری می گوید : "وآتوا النساء صدقاتهن نحله" (1) یعنی کابین زنان را که به خود آنها تعلق دارد(نه به پدران یا برادران آنها) و عطیه وپیشکشی است از جانب شما به آنها،بخودشان بدهید. قرآن کریم در این یک جمله کوتاه به سه نکته اساسی اشاره کرده است:
نکته اول این که با نام صدقه(ضم دال) یادکرده است نه با نام مهر. صدقه از ماده صدق است وبدان جهت به مهر،صداق یا صدقه گفته می شود که نشانه راستین بودن علاقه مرد است.
نکته دوم این که با ملحق کردن ضمیر "هن" به این کلمه می خواهد بفرماید که مهریه به خود زن تعلق دارد نه پدر ومادر.مهر، مزد بزرگ کردن وشیردادن و نان دادن به او نیست.
نکته سوم این که با کلمه نحله کاملاً تصریح می کند که مهر، هیچ عنوانی جز عنوان تقدیمی و پیشکشی وعطیه وهدیه ندارد.
مهریه نتیجه تدبیر ماهرانهاى است که در متن آفرینش براى تعدیل و حفظ حقوق در روابط زن و مرد و پیوند آنها به کار رفته است. مهریه هماهنگى با طبیعت است، از این رو که نشانه و زمینه آن است که عشق از ناحیه مرد آغاز شده و زن پاسخگوى عشق او است و مرد به احترام او هدیهاى نثارش مىکند، از این رو، نباید این قانون که یک ماده از اساسنامه زندگى است و به دست طراح طبیعت تدوین شده، به نام تساوى حقوق زن و مرد ملغى گردد
. آنچه قرآن در باب مهریه گفته، رسم معمول جاهلیت نبود، قرآن رسم جاهلیت را به رغم میل مردان آن زمان عوض کرد، در حالى که مىتوانست مهریه را به طور کل منسوخ گرداند."(2)مهریه بر خلاف آنچه بعضى از غربىها تصور کردهاند، بهاى فروش زن نیست، بلکه هدیهاى از جانب شوهر به زن براى نشان دادن محبت به او است.
کانون خانواده براساس محبت و عشق بین زن و شوهر دوام و استمرار مىیابد. هرگاه عشق و علاقه از بین برود، خانواده در معرض فروپاشى قرار مىگیرد.مهریه نمىتواند حافظ خانوادهاى سرد و بى روح باشد. اما از جهت حقوقى، گاهى مهریه که معمولاً هنگام انحلال ازدواج مطالبه و درخواست مىشود، مانع گسستن پیوند زناشویى مىگردد و تضمین براى دوام ازدواج به شمار مىآید، یا حداقل آن که نمىگذارد به واسطه یک عامل کوچک و قابل گذشت، طلاق صورت بگیرد. در صورت وقوع طلاق گاهى مالى که زن به عنوان مهریه مىگیرد، در زندگى او مؤثر است و مانع پریشانى و درماندگى مىگردد.
اگر چه در فرهنگ جامعه ما مرسوم شده که سخن از مهریه غالباً در هنگام طلاق و جدایى است، اما در دین اسلام به عنوان یک حق براى زن لحاظ شده که مىتواند ابتدا دریافت نماید و یا اگر خواست ببخشد، نه این که عامل و ابزارى براى نگه داشتن و استمرار ازدواج باشد.
مهریه برای صحیح بودن عقد در ازدواج موقت، شرط و لازم است اما برای صحیح بودن عقد در ازدواج دایم، شرط نیست بدین معنا که اگر در ازدواج دایم، مهریه ای تعیین نشد اشکالی ندارد و عقد صحیح است. البته بعدا برای تعیین مهر دختری که برایش مهریه تعیین نشده، رجوع به مهر المثل می شود یعنی مهریه ای که در عرف به دختری با شرایط او می دهند به او نیز تعلق می گیرد. گفتنی است اصطلاح مهر المثل در مقابل مهر المسمی است یعنی مهریه ای که به هنگام عقد تعیین می شود. این تعبیر کاربردهای دیگری نیز دارد مانند اجره المسمی و اجره المثل. به عنوان مثال اگر به هنگام استخدام یا کارگر یا سوار شدن بر تاکسی تعیین شود که چه میزان اجرت به کارگر یا کرایه به راننده داده شود این اجرت را اجره المسمی می گویند که باید بر اساس آن عمل کرد. اما اگر اجرت و کرایه ای تعیین نشد لازم است اجرت یا کرایه ای که در عرف برای کار انجام شده می پردازند پرداخت شود و مطالبه بیشتر از این مقدار، ناصواب است و فرد وظیفه ندارد بیشتر از میزانی که عرف تعیین می کند بپردازد.
نکاتی درمورد مهریه:
1- تعیین مهریه در عقد نكاح منقطع شرط صحت ولی در نكاح دائم این گونه نیست.
2- در تعیین مهریه واقع نگر باشیم و احتمالات منفی را نیز در نظر بگیریم.
3- بدانیم كه تعیین مهریه بالا، ایمن كننده ازدواج نخواهد بود و تعیین مهریه ناچیز هم توصیه نمیشود.
4- مهریه در سند نكاحنامه ذكر میشود و به صورت دین برعهده شوهر خواهد بود.
5- زن به مجرد ازدواج حق مطالبه مهریه را خواهد داشت ولی تقدس كانون خانواده و رعایت مصالح و توان مالی طرف قرارداد را نیز باید در نظر گرفت.
6- چنانچه مهریه در نكاحنامه ثبت شده باشد، میتوان آن را از طریق اداره اجرای ثبت اسناد و یا محاكم عمومی مطالبه نمود.
7- درصورتی كه مهریه وجه نقد باشد اداره ثبت و یا دادگاه با استفاده از شاخص ارائه شده توسط بانك مركزی نرخ آن را در روز مطالبه محاسبه خواهد كرد.
8- مهریه تا حدی كه رفع جهالت از آن شود باید برای طرفین مشخص باشد.
9- برای تأدیه تمام یا قسمتی از مهریه میتوان مدت یا اقساطی قرار داد.
شرایط مهریه:
1- مالیت داشته باشد.
2- قابل تملك و نقل و انتقال باشد.
3- معلوم و معین باشد.
4- قدرت بر تسلیم و تسلم داشته باشد.
چند نكته:
- ممكن است مهر حال یا مدت دار باشد، اگر حال باشد زوجه میتواند بلافاصله بعد از عقد آن را مطالبه كند و تا وصول آن از تمكین نیز امتناع نماید.
- به مجرد عقد، زن مالك مهر میشود و میتواند هر نوع تصرفی كه بخواهد در آن بنماید.
- اگر مهریه وجه رایج باشد، متناسب با تغییر شاخص قیمت سالانه زمان تأدیه نسبت به سال اجرای عقد كه توسط بانك مركزی جمهوری اسلامی ایران تعیین میگردد محاسبه و پرداخت خواهد شد مگر این كه زوجین در حال اجرای عقد به نحو دیگری توافق كرده باشند.
پی نوشتها:
1- سوره نساء (4) آیه 4.
2 - آیت الله مرتضى مطهرى، نظام حقوق زن در اسلام، ص 194.
زهره غفوری
بخش احکام اسلامی تبیان