تبیان، دستیار زندگی
تقواعبارت است از سر برانجام خدا نهادن واز آنچه او نهى كرده است است دورى گزیدن . براین اساس است كه همه نیكیها را در بر دارد.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
تقوا چیست

تقوا چیست

 مفهوم تقوا

تقوا: عبارت است از سر برانجام خدا نهادن واز آنچه او نهى كرده است است دورى گزیدن . براین اساس است كه همه نیكیها را در بر دارد.

ازامام صادق[ ع] پرسیده شد: تقوا چیست ؟ایشان فرمودند: ان لایفقدك حیث امرك و لایراك حیث نهاك. هرجا خداوند تو را فرمان داده است حضور داشته باشى و در جائى كه نهیت كرده دیده نشوى .

بر تو باد برادرم (خدا تو را توفیق دهد) به مراعات این وصیت جامع زینت دادن زندگى و رفتار خود براساس آن .

از عمر كوتاه خود در دنیا كه سرمایه زندگى آن سرا و مایه خوشبختى جاودان و كرامت همیشگى است به نیكى بهره گیر.

شگفتا! با این سرمایه ناچیز به چه سود بزرگى مى توان دست یافت .

آنان كه دراین معامله كوتاهى كرده واز سرمایه عمرشان بهره نگرفته اند بهنگام دیدن جایگاه بلند سابقین جلوداران در كسب فضیلت ها و مقام والاى واصلان بحث و نتایج تلاش كوشندگان در عبادت سخت پشیمان شده و بر كوتاهى كردن خود افسوس مى خورند و حال آن كه فرصت از دست رفته و جبران آن ناممكن است .اگر بدانى كه بهادى سعادت جاودانى آخرت چه چیزاست واز سوى دیگر درباره قدر وارزش آن سعادت و رستگارى بى پایان بیندیشى هرگز به خوداجازه نمى دهى با غفلت و سستى و تنبلى آن خوشبختى جاودانه از كفت برود و به حسرت فقدان آن دچار شوى . با دقت دراین نكته حقایق زیادى برایت روشن خواهد شد. مى دانیم كه به چنگ آوردن سعادت جاودانى آخرت تنها دراین عمراندك دنیا میسوراست است . عمرى كه تازه آنان كه آرزوى طولانى شدنش را دارند امید ندارند به صد سال برسد. دراین عمراندك مگر چقدر آن صرف اعمالى مى شود كه بهاى زندگى جاودانى است ؟

یك محاسبه ساده پاسخ این سوال را روشن مى كند: بخش مهمى از آن بناچار صرف خواب واستراحت مى شود. بخش دیگر آن صرف ضروریات زندگى از قبیل كار و تحصیل معاش نظافت و ... مى شود. ما بقى عمر كه صرف این امور نمى شود (مشروط براین كه درست مواظبت شود تا هرز نرود و در گناه مصرف نشود) ثمن و بهاى خوشبختى جاویداست .

حیات جاویدى كه بقاء بدون فناء لذت بدون مشقت خوشحالى بدون ناراحتى بى نیازى بدون فقر كمال بى نقصان بى ذلت و ... است بالاخره هر چه مطلوب و مرغوب است بگونه اى كه به هیچ وجه از آن اندكى كم نگردد واز نامحدودیتش كاسته نشود. به این مقال براى روشن شدن حقیقت امر توجه كنید:اگر فضاى این جهان مادى ازاعماق زمین تا آسمان پراز مورچه هاى ریزه كه گفته اند: و زن صدتاى آنها به اندازه یك دانه جواست باشد و پرنده اى در هر صد صال بلكه در هر چند صد سال یكى از آنها را بخورد تا آنها تمام شود از نامحدود چیزى كاسته نشوداساسا نمى شود بین محدود و نامحدود مقایسه كرد.

بنابراین سزاواراست دراین مدت كوتاه عمر كه با هر نفسى از آن گنج هایى بدست مى آید و رسیدن به سعادت آن سرا جز در همین ایام كوتاه امكان پذیر نیست آستین همت را بالا زده و تمام توان خود را در جهت كسب سعادت جاودان بكارگیرى . چقدر زشت است سستى و كوتاهى در بدست آوردن آن براى كسى كه اعتقاد به وجود آخرت دارد اعتقادى كه از اركان ایمان است و هیچ مكلفى را گریزى از عقیده به آن نیست زیرا وجود جهان دیگرازامورى است كه آیات و روایات بسیارى درباره آن وارد شده است .

بى شك دنبال این سعادت نرفتن و در تهیه مقدمات آن كوتاهى كردن برخاسته از ضعف ایمان به آخرت است و گر نه عقل ناقص به انسان حكم مى كند كه براى رسیدن به این سعادت عظیم آستین همت بالا زند چه رسد به عقل كامل .

بدان ! ضبط اوقات عمر و بارورى لحظه هاى آن براى رسیدن به خوشبختى و سعادت جاودانه جز با مراعات پاسدارى محاسبه و مراقبه نفس ممكن نیست .

در صورت سستى و كوتاهى نفس درانجام وظایف باید آن را تنبیه كرد به آنگونه كه در مسائل مادى كه سود آن ناچیز واز دست رفتن آن چندان زیانى ندارد با طرف معامله خود برخورد مى كنى .

همچنانكه یك تاجر از شریك خود كمك مى گیرد و سرمایه خویش را براى تجارت به او مى سپارد و پس از آن مراقبت و حسابگرى از آن تاجر را سرلوحه كار خویش كرده و در صورت كوتاهى یا زیان او را سرزنش مى كند عقل هم كه تاجر راه آخرت است بایداز[ نفس] دراین تجارت كمك بگیرد تجارتى كه سود آن تزكیه نفس است و تنها با پیراستن جان از بدیها و آراستن آن به نیكیها صورت مى گیرد. چنانكه خداوند در قرآن مى فرماید:[ قداقلح من زكیها و قد خاب من دسیها] آن كه جان خود را تزكیه كرد فلاح یابد و آن كه به هوا آلوده گشت نابود گردد. بله خرد باید دراین تجارت سترگ از نفس كمك بگیرد واز آن در آنچه مایه رفعت و كمال اوست بهره گیرد همانگونه كه تاجراز شریك و غلام خود كمك مى گیرد.

بى شك همانگونه كه تاجر شریك را به منزله دشمنى در جدال مى بیند و در طى چندمرحله با او برخورد مى كند: (قرارداد نظارت محاسبه سرزنش و مجازات در صورت كوتاهى ) عقل انسان نیز باید نخست با نفس قرارداد ببندد و وظایفى را بعده او بگذارد و برانجام آن وظایف پیمان ببندد و راه رستگارى و فلاح را به او نشان دهد و پس از آن از نظارت و مراقبت بر نفس خویش غفلت نكند زیرا كسى كه نفس خویش را بخود وانهد ارمغانى جز خیانت و تباهى سرمایه ازاو نخواهد دید همانطور كه غلام خائن وقتى مال را به او بسپارى واو را بخود واگذارى چنین كند.

در مرحله بعد لازم است كه ازاو حساب كشد وانجام وظایف و عمل به قراردادها راازاو بخواهد. چون سوداین تجارت بهشت برین و رسیدن به سدره المنتهى كه مقام انبیاء و شهداست مى باشد. و زیان آن (پناه بخدا) عذاب جهنم و همزبانى با فرعونها و بدبختهاست چون آن سرا را دو مقام بیش نیست : بهشت و یا جهنم . بهشت براى تقوا پیشگان آماده شده و جهنم براى آنان كه در بهره ورى ازاستعداد واوقات خویش كوتاهى كرده اند پس دقت و وسوسه در حساب كشى دراین زمینه بسیار مهمتراز دقت در سود بهره هاى دنیائى است زیرا سود كوتاه مدت دنیا در قبال نعمت هاى جاودانه عقبى بسیار ناچیزاست .

در سود بى دوام خیرى نیست بلكه شر زودگذر بهتراز سود گذراست . چه سختیهاى زودگذر شادمانى در پى دارد و سودگذرا تاسف و حسرت بدنبال دارد.

نزد من سخت ترین اندوه خوشى اى است كه صاحب آن یقین بزوالش دارد.

بنابراین بر مومن دوراندیش است كه از حسابگرى و سخت گیرى بر حركات سكنات و لغزشهاى نفس غفلت نورزد زیرا هر نفسى از نفسها عمر گوهر گرانبها و بى همتائى است كه مى توان به آن گنجى از گنجهاى بى پایان آن سرا را خرید.

سپرى كردن این نفسها و لحظه هاى عمر بدون به چنگ آوردن سود زیان دهشت انگیزى است كه هیچ عاقلى به آن تن ندهد.

دراین راستا بایسته است كه مومن به خدا و آخرت از پگاه پس از فراغت ازانجام فریضه صبح همچون یك تاجر تا پایان روز با نفس خود برخورد كند. ساعتى با نفس خود خلوت كرده واو را چنین مخاطب قرار دهد: هان اى نفس ! مرا جز همین لحظه اى زندگى زودگذر سرمایه اى نیست . هر نفسى كه بگذرد بخشى از سرمایه جان من نابود شده و من از تجارت و سود ناامید خواهم شد.

بدان !امروز روز جدیدى است كه خدا با لطف و كرم خود به من مهلت داده است واجل مرا به تاخیرانداخته است .اگر جانم را مى گرفت آرزو مى كردم براى حتى یك روز به دنیا بر گردم و به جبران خسارتها وانجام كارهاى شایسته موفق شوم .

چنین پندار كه مرده اى و دوباره به دنیا بازگشته اى پس بترس واندیشه كن از تضییع اوقات واز دست دادن لحظه هاى این روز چه هر نفسى از نفسهاى تو گنجى است بى پایان . آگاه باش اى نفس شب و روز را بیست و چهار ساعت است . در حدیث آمده است :

[در قیامت در برابر هر شبانه روز عمرانسان بیست و چهار صندوق لاك مهر شده دراختیارش قرار مى گیرد و جلواو یك بیك گشوده مى گردد. یكى را مى گشایند پراز نوراست زیرااین ساعتى است كه در آن ساعت در دنیا اعمال نیك انجام داده است . با دیدن این انوار كه پلكان قرب به فرمانرواى جبار روز قیامت یعنى خداى متعال است چنان بشارت خوشحالى و شادمانى به او روى مى آورد كه اگراین شادمانى و بشارت را براهل جهنم توزیع كنند بگونه اى واله و شیداى این نور مى گردند كه درد و رنج آتش جهنم را درك نمى كنند. چون صندوق دیگرى را گشایند سیاه و تاریك باشد و بوى گند و آن پخش گردد و تاریكى آن را فراگیر شود این ساعتى است كه در دنیا فرمان خدا راانجام نداده است . در اینجا چنان وحشت و ترس براو رسد كه اگر براهل بهشت تقسیم كنند عیش آنها را مكدر و شادیشان را به اندوه مبدل كند .

صندوق دیگرى را گشایند. تهى نه در آن مایه خوشبختى و خشنودى است و نه مایه تیرگى و ظلمت این انعكاس ساعتهائى است كه در آن بغیر ضرورت خوابیده است و یا در غفلت گذرانده و یا به امور مباح دنیا مشغول بوده است .

دراین حال بر بهره نگرفتن ازاین ساعت حسرت و پشیمانى بر وى روى آورد همچون ندامت و غم كسى كه فرصت بدست آوردن سود كلانى را داشت ولى براثر سهل انگارى واهمال كارى از آن سود عظیم محروم شده است واو را جز حسرت و تاسف چاره اى نیست .اینچنین كلیه صندوقهاى اوقات عمر بشر براو عرضه گردد]

پس باید نفس را مورد خطاب قرار دهد و بگوید: دراین چند روز جدید تلاش كن كه صندوقهاى اوقات عمر را آباد كنى و لحظه لحظه هاى آن را بارور سازى . مبادا ساعت هاى عمرت از گنجهائى كه اسباب قرب و نزدیكى به خداونداست خالى باشد. به كسالت استراحت و ولنگارى روى نیاور زیرااز رسیدن به مقامات الهى باز مانى و با حسرت و ندامت طولانى همدم گردى .اگر در بهشت هم مقام كنى بر محرومیت از مقامهاى بالاتر حسرت خورى . گر چه درداین حسرت فروتراز درد آتش است ولى باز هم توان تحمیل آن را ندارى .


منبع: سایت كنگره بین المللی شهیدین

تهیه و تنظیم: فریادرس گروه حوزه علمیه