جوهره اخلاق
منیة المرید فی أدب المفید و المستفید
این کتاب ارزشمند تألیف زینالدّین بنعلی بناحمد عاملی معروف به شهید ثانی (م 965 ق.) است. بیگمان، این اثر مهمترین نگاشتهی شیعی در باب داب تعلیم و تربیت دینی است و بهلحاظ ویژگیهای منحصر بهفردی که دارد از زمان تألیف تاکنون مورد توجّه فراوان طالبان علوم دینی و جویندگان دانش قرار گرفته است و بزرگان زیادی ن را ستودهاند.
شهید ثانی در مقدّمهی خود بر این کتاب، به انگیزهاش از تألیف ن اشاره کرده و تصریح میکند:
«کمال انسان در کسب علم است، لیکن همهی علوم باعث کمال و قرب به خداوند نمیشوند. همچنین، تحصیل علم به هرگونهای که باشد سبب حصول نتایج ن نمیگردد، بلکه تحصیل ن، شرایط و ضوابط خاصّی دارد که طالب علم، مکلّف به رعایت ن و همچنین انجام داب و وظایف مربوط بدان میباشد.»او می افزاید:
بنا به گفتهی شهید ثانی، منیة المرید در اصل، خلاصهی کتاب [از دست رفتهی] دیگری از خود اوست با عنوان " منار القاصدین فی أسرار معالم الدّین" که وی در تمامی احکام و داب مربوط به دانشاندوزی را بیان کرده است.
شهید، نگارش این کتاب را در سال 954 قمری - یعنی حدود یازده سال پیش از شهادتش - به پایان رسانده است. بنابراین، او زمانی این کتاب را تألیف کرده که خود سالها نزد علمای شیعهی جبل عامل به تحصیل علم پرداخته و همچنین از محضر دانشمندان بزرگ اهل سنّت در دمشق و مصر بهرهمند شده است و پس از ن با پشتوانهی عمیق علمی و تجربی، و گاهی از روشهای مختلف علماندوزی به نگارش ن اثر دست یازیده است.
زینالدّین منیة المرید را در یک مقدّمه، چهار باب، یک خاتمه و یک تتمّه تدوین کرده است. او در مقدّمهی کتاب به ذکر کلّیاتی همچون فضیلت عالم و متعلّم وعلمموزی پرداخته است و در چهار باب بعدی، مباحث اصلی خود را در خصوص داب تعلیم و تربیت اسلامی بیان میکند. عناوین این ابواب، خود، بهخوبی گویای محتوای اصلی نها خواهد بود:
1) الباب الأوّل: داب المعلّم و المتعلّم.
2) الباب الثّانی: داب الفتوی و المُفتی و المُستفتی.
3) الباب الثّالث: المناظرة و شروطها و دابها و فاتها.
4) الباب الرّابع: داب الکتابة و الکُتُب و ما یتعلّق بها.
وی در خاتمه به بیان سه مطلب میپردازد:
در مطلب اوّل، به اقسام علوم شرعی اشاره کرده، نها را در چهار قسم بر میشمارد: 1) علم الکلام؛ 2) علم الکتاب العزیز؛ 3) علم الأحادیث النّبویة؛ 4) علم الأحکام الشّرعیة.
در مطلب دوم، احکام مربوط به علوم شرعی را بازگو میکند، و در واقع، حکم شرعی تحصیل رشتههای مختلف علمی را مشخّص میکند.
در مطلب سوم، به ترتیبِ یادگیری علوم شرعی برای متعلّم اشاره میکند.
یکی از مطالب جالب توجّهی که شهید در این خاتمه بدان پرداخته است، جایگاه علم کلام در میان دیگر علوم شرعی است. رویکرد وی به علم کلام و موزش ن در خاتمهی منیة المرید بهطور کامل با رویکرد وی به این موضوع در دیگر ثارش متفاوت است.
او در رسالهی مختصر کلامی خود با نام "الإقتصاد و الإرشاد" علم کلام را دورترین، دشوارترین و خطرناکترین طریقه برای شناخت خداوند متعال میداند.
در جای دیگری از این رساله، او علم کلام را علمی میشمرد که نه موضوع مشخّصی دارد و نه محمول معینی، و محتوای ن هم عبارت است از مسایل متفرّقهی ریاضی، طبیعی، الهی و غیر ن، که ایمان، هیچ توقّفی بر دانستن نها ندارد. شهید، پس از نقل احادیثی در مذمّت پرداختن به مباحث کلامی، تأکید میکند که هیچ دلیل عقلی یا نقلی بر وجوب یا استحباب یادگیری علم کلام وجود ندارد.
با اینحال، وی در منیة المرید، علم کلام را یکی از علوم شرعی اصلی و بلکه اساس علوم شرعی دانسته است که شناخت خدا و رسول او از طریق ن میسّر میشود. او در ادامه به یات و روایات دالّ بر فضیلت موزش علم کلام و ترغیب بدان اشاره کرده و حتّی در مقام تعیین حکم شرعی یادگیری علم کلام اظهار میدارد که دانستن اصول اعتقادی واجب عینی است، امّا موزش دقائق و جزئیات علم کلام، به قصد حفاظت از دین و دفع شبهات مخالفین واجب کفایی است.
در هر صورت، بررسی تفصیلی رویکرد شهید ثانی به علم کلام، مسألهی مهمّی است که در اینجا میسّر نیست و خود فرصت دیگری طلب میکند.
بنا به گفتهی او، علاوه بر منابع حدیثیای همچون « کافی» کلینی، « أمالی»، «خصال» و «توحید» شیخ صدوق و «تفسیر منسوب به امام حسن عسکری 7»، شهید بهطور مستقیم از مخذ دیگری نیز بهره برده است که عبارتند از:
شرح المهذّب نَوَوی، إحیاء علوم الدّین غزّالی، التّفسیر الکبیر فخر رازی، فتح الباقی بشرح ألفیة العراقی زکریا بنمحمّد انصاری شافعی، تذکرة السّامع و المتکلّم ابنجماعة.
در میان ثار پیشگفته، تأثیرپذیری منیة المرید از تذکرة السّامع و المتکلّم ابنجماعة بهروشنی مشهود است. این تأثیرپذیری بهحدّی است که بهعقیدهی برخی «دربارهی منیة المرید شهید ثانی باید گفت که نهتنها نویسندهی بلند وازهی شیعی، استخوانبندی، فصلبندی و بیشترین بخش محتوای کتابش را از تذکرة السامع بدرالدّین بنجماعهی شافعی اقتباس کرده است، بلکه در بسیاری از جاها، متن و عبارت کتاب او را گاه با اندکی دگرگونی و گاهی بهطور کامل و درست و بیهیچ دگرگونی، در نگاشتهی خود ورده است. چنین کاری در نگاشتههای بعضی از پیشینیان نیز سابقه داشته است. در واقع، این دانشمند و پژوهشگر شیعی، پس از نکه کتاب همتای شافعی خود را سودمند و گیرا یافته است، بر ن شده تا با اندکی دگرگونی و حذف نام و نشان نویسنده و دیگر راویان اهل تسنّن از یک سو، و راستن ن به احادیث و گفتار پیشوایان بزرگ شیعه و افزودن فصلی به نام فتوا دهنده و فتواگیرنده از دیگر سو، کتاب را به متن جامعهی علمی تشیع وارد سازد؛ همان کاری که ملّا محسن فیض کاشانی (م 1091 ه. /1680 م.) با احیاء علومالدّین ابوحامد غزّالی شافعی (م 505 ه. / 1111 م.) در کتاب ارزشمند «المحجة البیضاء فی تهذیب الإحیاء» بهگونهای دقیق، علمی و بهویژه با رعایت امانتداری انجام داده و گهگاه به نقد، بررسی، خردهگیری و پاسخگویی هم پرداخته است.»
در واقع باید گفت، شهید ثانی اکثر مطالب خود را در باب اول و چهارم این کتاب بدون اینکه نامی از مؤلّف تذکرة السّامع ببرد، از این کتاب برگرفته است. گذشته از پارهای تغییرات و افزودن باب دوم (داب الفتوی و المُفتی و المُستفتی) – که جای ن در کتاب ابنجماعه خالی است- و اضافه کردن احادیث شیعی، کتاب منیة المرید یک رونویسی از کتاب تذکرة السّامع است.
علاوه بر منابع یاد شده، بهطور حتم شهید ثانی از مخذ دیگری نیز استفاده کرده است. در تحقیق اخیری که استیوارت در این خصوص انجام داده است، شکار شده که شهید ثانی در تألیف منیة المرید بیش از هر منبع دیگری، از نگاشتهی یکی از معاصران سنّیمذهب خود به نام ابوالبرکات بدرالدّین محمّد غزّی عامری دمشقی (984-904 ق.) بهره برده است.
به عقیدهی استیوارت، کتاب غزّی با عنوان «الدّرّ النّضید فی أدب المفید و المستفید»مهمترین مأخذ شهید ثانی در تألیف «منیة المرید فی أدب المفید و المستفید» بوده است. او با تطبیق و مقایسهی محتوای این دو کتاب نشان میدهد که تأثیرپذیری منیة المرید از الدّرّ النّضید به اندازهای است که میتوان فراهم وردهی شهید ثانی را تحریری دوباره از الدّرّ النّضید دانست؛ تنها با این تفاوت که برخی از احادیث شیعی به ن اضافه شده است.
در کنار تأثیرپذیری منیة المرید از دیگر کتب، باید به تأثیرگذاری عمیق این کتاب بر کتابهای نگارشیافته پس از ن در این زمینه نیز اشاره کرد. برای نمونه، فیض کاشانی در المحجّة البیضاء در مواضع متعدّدی به نقل مطلب از منیة المرید پرداخته است. همچنین، این اثر مورد توثیق علّامه مجلسی ; قرار گرفته و وی از ن بهعنوان یکی از مصادر بحارالأنوار نام برده است.
اگرچه تاکنون پیرامون این کتاب پژوهشهای متعدّدی صورت گرفته است، روشن شدن دیگر ابعاد مهمّ این اثر ارزشمند، محتاج تحقیقات بیشتری است.
منیة المرید تا بهحال چندین بار ترجمه شده و بارها با ویرایشهای مختلف به چاپ رسیده است. بهترین این ویرایشها چاپ اخیر ن است که با تصحیح و تحقیق فاضل گرانقدر قای رضا مختاری فراهم شده است.
منبع: سایت تخصصی فصلنامه اخلاق
تهیه و تنظیم: فریادرس گروه حوزه علمیه