تبیان، دستیار زندگی
در شمار شیوه‌های شهید ثانی در استدلال به آیات قرآنی می‌توان به شیوه استدلال ضمنی به آیات قرآن و کاربست آنها در اثبات مدعا و مطلب مورد نظر اشاره کرد.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
استدلال ضمنی به آیات قرآن

استدلال به آیات قرآن

استدلال ضمنی به آیات قرآن

در شمار شیوه‌های شهید ثانی در استدلال به آیات قرآنی می‌توان به شیوه استدلال ضمنی به آیات قرآن و کاربست آنها در اثبات مدعا و مطلب مورد نظر اشاره کرد. در این شیوه بیانی، شهید، آیات قرآن را در خلال سخنان خویش و به عنوان بخشی از ساختار جمله می‌آورد و بدین طریق به گونه غیر مستقیم، در عین آنکه مراد و مفهوم آیه را به مخاطب القا می‌کند، پشتوانه استدلالی و قرآنی خود را یاد آور می‌شود، بی آنکه تصریح و یا اشاره آشکار به استدلال کردن به آن آیه قرآنی داشته باشد. نمونه‌های زیر بیانگر همین شیوه بیانی و استدلالی است:

1- در رساله مبدأ و معاد می‌نویسد:

«فان العمر قصیر و العلم کثیر و الناقد بصیر و ان کثیر من العلوم و المباحث بین العلماء(کَسَرَابٍ بِقِیعَهٍ یَحْسَبُهُ الظَّمْآنُ مَاء)(نور/39) اذ اکثرهم ینطقون عن الهوی و یتکلمون بالآراء و لهذا کل ما نسجته آراء قوم، نسخته اهواء طائفه اخری(کُلَّمَا دَخَلَتْ أُمَّهٌ لَعَنَتْ أُخْتَهَا)(اعراف/ 38).»

«بی تردید، عمر انسان کوتاه، دانش‌ها افزون و حسابرس بصیر است. بسیاری از دانش‌ها و بحث‌هایی که در میان عالمان امروز رواج دارد، «همچون سرابی است در بیابان که شخص تشنه آن را آب می‌پندارد»، چه اینکه بیشتر این عالمان از روی هوا و خواسته‌های خود سخن می‌گویند و از همین روی آنچه را که گروهی می‌بافند، گروه دیگر با دلخواه خود باز می‌کنند؛ «هر قومی، ‌قومی‌ دیگر (از همکیشان خود را) لعنت می‌کنند.»

در این فراز کوتاه، کاربست دو آیه از قرآن را در خلال کلمات شهید مشاهده می‌کنیم؛ نخست در نکوهش و سست بنیادی علوم، دانش‌ها و مباحث مطرح در میان عالمان زمان و دو دیگر، تعارض بیهوده و مشاجرات بی ثمر عالمان دینی در نقض و ابرام مطالب یکدیگر.

2- شهید پس از طرح این موضوع که اجتهاد واجب عینی است و یا واجب کفایی و اگر در یک زمان چند مجتهد وجود داشت، می‌توان در هر مسئله‌ای به فتوای یکی از آنان عمل کرد یا خیر؟ می‌آورد:

«لا یصح القول بان ننقل فتواهم جمیعاً بحیث یتخیر الناقل فی اخذ ما شاء منها و طرح ما شاء کما یفعله اهل عصرنا(یُحِلُّونَهُ عَامًا وَیُحَرِّمُونَهُ عَامًا)(توبه/37).»

«درست نیست که گفته شود اگر در یک زمان چند مجتهد وجود داشته باشد، می‌توانیم فتوای تمامی‌ آنان را نقل کنیم و هر فتوایی را که خواستیم ملاک عمل قرار دهیم، آن گونه که مردمان زمان ما انجام می‌دهند «(ماه حرام را) سالی حلال و سال دیگر همان را حرام قرار می‌دهند.»

3- در اثبات ناروای قضاوت مقلدان و عالمان غیر مجتهد، شهید پس از آنکه به اجماع تمام فقهای مسلمان استناد می‌کند، می‌افزاید:

«فالقول فی هذه المسأله الاجماعیه و الحکم لاهل التقلید، حکم واضح بغیر ما انزل الله سبحانه و عین عنوان الجرأه علیه فکیف یعملون بفتواهم مره و یخالفونها اخری و الکل موجود فی کتاب واحد(أَفَتُؤْمِنُونَ بِبَعْضِ الْکِتَابِ وَتَکْفُرُونَ بِبَعْض)(بقره/5).»

«روا دانستن قضاوت برای مقلدان - حال آنکه به اجماع مسلمانان چنین چیزی روا نیست- آشکارا حکم به غیر ما انزل الله و عین جرأت بر خداوند است. چگونه اینها گاه به فتوای مجتهدین مسلمان عمل و گاه با آن مخالفت می‌کنند (و قضاوت غیر مجتهد را درست می‌شمارند). حال آنکه خاستگاه فتوای این مراجع در همه حال کتاب خداوند است، چنین کاری مصداق آیه شریفه‌ای است که می‌گوید: «آیا شما به پاره‌ای از آموزه‌های قرآن ایمان می‌آورید و به پاره‌ای دیگر کفر می‌ورزید؟»


منبع: سایت پژوهش های قرآنی

تهیه و تنظیم: فریادرس گروه حوزه علمیه