تبیان، دستیار زندگی

علامه ای در عصر ما

این فقیه و دانشور معاصر نیز پس از طی مراحل تحصیلی ، تکمیلی و حوزه و مدرس قرآن و بسیاری از علوم زمانه برای بیان مطالب حقایق عرفانی به زبان شعر نیز رو آوردند.
عکس نویسنده
عکس نویسنده
نویسنده : مینا بای
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

علامه ای در عصر ما


این فقیه و دانشور  معاصر  نیز پس از طی مراحل تحصیلی  ، تکمیلی و حوزه و مدرس قرآن و بسیاری از علوم زمانه برای بیان مطالب حقایق عرفانی  به زبان شعر نیز رو آوردند.

شبهای بلند بی عبادت چه کنم؟ 
 طبعم به گناه کرده عادت چه کنم؟
گویند کریمیست که می بخشاید 
 گیرم که ببخشد از خجالت چه کنم؟
علامه حسن زاده آملی

 

این  شیوه  سرایش شعر  قطعا از فرد عادی و عامی نیست ، شعر عارفی است که می خواهد  از چاه دنیا ، مادیت ، منیت ،خود خواهی به جایگاه عرش الهی و بهشت برین و  عزت خدا جویی ،خدا خواهی،  خدا طلبی برسد.  شعر شبهای بلند بی عبادت  چه کنم توسط  روحانی  مجتهد ، استاد حوزه  و دانشگاه ، فیلسوف، ریاضی دان، استاد نجوم  و اخلاق، حکمت،فلسفه ، علم حدیث و مسلط  به زبان عربی و فرانسه  « علامه حسن زاده آملی »است.  

استاد علامه  حسن زاده ؛  در کنار تحصیلات حوزوی  خود ، کتابهای فراوانی و مقالات بی شماری دارند و شاگردان متعددی از محضر ایشان در طول سنوات گذشته ، کسب فیض  نمودند.

 این فقیه و دانشور  معاصر  نیز پس از طی مراحل تحصیلی  ، تکمیلی و حوزه و مدرس قرآن و بسیاری از علوم زمانه برای بیان مطالب حقایق عرفانی  به زبان شعر نیز رو آوردند. علامه حسن زاده  علاوه بر تعداد کثیری کتب نیز دیوان اشعاری نیز بس شیوا و عرفانی  دارند.

علامه حسن زاده » از محضر بسیاری از علمای  به نام کسب فیض و معارف نموده اند از جمله : استاد ابوالحسن شعرانی  و  حضرت علامه طباطبایی و ایت الله سید قاضی تبریزی و ایت الله ابوالحسن اصفهانی و استاد مهدی الهی قمشه ای و.

قطعا مجموعه دانش و علمی که علامه حسن زاده آملی  دارند، در چند سطر و نوشتار نمی گنجد،  ما نیز قصد نداریم ، در این خصوص بحث کنیم ، محور بحث به نگرش  شیوه شعر ایشان است که اساسا مضامین و مفاهیم شعری در حوزه تفکراتی ایشان  الهی و عرفانی است که می خواهد خواب شدگان و غفلت زدگان را هوشیار کند.  .

در این دیر کهن ای دل نباشد جای شیونها

 
 

که صاحب دیر خود داند رسوم پروریدنها

                       

استاد با توجه به اینکه سیطره خوبی به زبان عربی و فلسفه ، حکمت ، علوم کلامی و حوزوی دارند ،در اشعارشان از درون مایه این علوم زمانه  استفاده نمودند، برخی اشعار و ابیات از مفاهیم و مضامین حکمت و فلسفه  سرشار است. 

استاد حسن زاده در  الهی نامه خود  عابدانه و خاشعانه و خالصانه با خدا به راز و نیاز می پردازد، نگارش مفاهیم و مضامین در الهی نامه  به شیوه نثر دوران عرفای قرن دوم تا ششم هجری است و مخاطب را از عصر آهن ،فولاد،سیمان و کلان شهرهای بزرگ  به زندگی ساده و بی پیرایه انبیاء و اولیاء می برد و بسیار ساده ، روان و راحت به صحبت کردن با خالق می پردازد.

به نظر می رسد ، مشکل عمده همه انسانهای  هزاره سوم ، این است که نحوه صبحت نمودن با خدا را به درستی نمی دانند!  و انگاری قفلی بر زبان آنان زدند  و مشگل می توانند با خالق ارتباط برقرار نمایند و از این نظر استاد علامه علیرغم جایگاه علمی  و کلامی بسیار راحت و روان به زبان ساده با خدا به نجوا می پردازد ، انگار گویی خدا بقدری  دیدنی است  و بقدری دست یافتنی است که   بدون   تعارف ، تمجید و تملق  درد  دل می کنند، هنر مردان خدا این است که خدا را صرفا برای روز مبادا نمی خواهند. آنان او  را همیشه تمنا می کنند و تعلق خاطر دارند ،فرق ما آدمیان در این است که ما کسب روزی مادی را عامل آرامش و انبساط روح وجسم می دانیم  و آنان کسب روزی معنوی را عامل اصلی تلقی می کنند.

الهى واى بر من اگر دانشم رهزنم شود و كتابم حجابم.

الهى چون تو حاضرى چه جویم و چون تو ناظرى چه گویم.

الهى چگونه گویم نشناختمت كه شناختمت و چگونه گویم شناختمت كه نشناختمت.

 

 ایشان یک روحانی ، فیلسوف ، ریاضی دان ، استاد نجوم ، حکمت ، حدیث، و روایت می باشند و سیطره خوبی به زبان عربی و فرانسه نیز دارند.

استاد در سرایش اشعارش نگاه کاملا عرفانی دارند و با توجه به اینکه تحصیلات حوزوی  دارند و خود نیز در سایر علوم مهارت دارند اما در شیوه شعر صرفا در حوزه ادبیات با گرایش عرفانی توجه دارند. گاه استاد نفس لوامه خود را که همان نفس انتقاد گر باشد مورد عتاب قرارداده  و از خود باز خواست می کنند، این ادب و تواضع در اشعار عارفی که خودش در جایگاه فقیه عالیقدر تکیه بر تقوی و علوم و درس و بحث دارند جذاب است چرا که  همانند همه انسانهای عادی و عامی خودشان را فرض نمودند.

علامه از تمام موضوعات در شعر شان بهره گرفتند: موضوعات  فلسفی ، اخلاقی ،تربیتی ،کلمات عربی ، آیات قرآنی ،احادیث نبوی، کلمات عارفانه و عابدانه .

سبک شعری ایشان به شیوه ایست که تصور نمی کنید عارف یا شاعری در قرن ما و هم عصر ما بوده باشند و  این گونه  شعر گویند. سبک شعری ایشان کاملا عروضی است و به شیوه شاعران قرن دوم تا ششم و هفتم است با همان اختصاصات شعری و مفاهیم و مضامین.

شیوه شعر سرودن  علامه حسن زاده  به نوعی سهل ممتنع است یعنی هر دو مخاطب عامی و عادی  از یک سو و مخاطب اهل علم و تحقیق هر دو می توانند از اشعار ایشان بهره گیرنند.

اشعار علامه حسن زاده  همانند همه عارفان بزرگ شعر وسیله  تبلیغ پیام است و  پیام ایشان در شعرشان : تهذیب نفس و تزکیه و طهارت است و اینکه فرد با مراقبه ،تکرار و تمرین، اخلاق نیکو می تواند سجایای اخلاقی را ملکه خود کند.

با بررسی اشعار علامه حسن زاده در می یابیم که برخی اشعارشان که با ذکر تاریخ و زمان خورشیدی و قمری همراه است متعلق به چهل تا پنجاه سال پیش می باشد و این قریحه و ذوق ادبی و عرفانی سالیان سال است که همدم  و همراه ایشان بوده.

در شعری با عنوان «قم ایها المزمل»  که در قالب غزل است علامه سعی نمودند فضیلت نماز شب  و کسب معارف و مراتب آن را گوشزد نمایند و کلمه قم ایها المزمل به عنوان حروف  ردیف  در مصرع دوم این غزل تکرار می شود و قافیه مناسب با شعر انتخاب شده کلمه «قم » خودش ایهام و تبادر است و از طرفی نیز بخشی از آیه قرآن مجید است که آرایه تلیمح است ،  در یک مفهوم  قم به معنی برخاستن و به یک مفهوم شهر مقدس قم که محل سکونت ایشان  بوده ، استاد در این شعر نماز شب را نوعی سفر عرفانی می دانند و بر بیداری واقعی نیز تاکید دارد. خود کلمه بیدار نیز باز نوعی ایهام است که برای نماز شب بیدار باش یا از خواب غفلت جهل و گمراهی ای انسان بیدار باش و با فعل امر می گویند و اینکه خاصیت نماز شب این است ،که غم و دل گرفتگی را دور می سازد

وقت سفر رسیده ، یعنی سحر رسیده            
 

 

بیدار باش بیدار ، قم ایها المزمل

مستانه گریه سرکن ، غم از دلت بدرکن 
 هشیار باش ، هشیار قم ایها المزمل  

         

 استاد حسن زاده در شعر زیر که کاملا جنبه عرفانی دارد و با عنوان:  من این لذات آنی را نمی خواهم ، من این دنیا فانی را نمی خواهم بیانگر عقل اخرت بین آدمی است که آدمی اساسا به دنبال آسایش و رفاه و امنیت خاطر و سبکباری و دولت ابدی و جاودانه باعزت را می طلبد،  لذا هر چیز که فانی باشد و بقا  و دوام نداشته باشد را ذاتا دوست نمی دارد چون آدمی می داند که متعلق به سرای جاودانه ابدی است.

اما با فرود و هبوط آدمی به جهان مادی،  قطب نمای آخرت بین آدمی دچار اختلال می گردد و بایست برای اینکه این قطب نما مسیر و جهت را  درست نشان دهد آنچه تعلقات مادی است از مسیر این قطب نما کنار گذاشته شود تا تنظیم عقربه آن سمت سوی بهشت برین و خشنودی خدا را نشان دهد.  

من این دنیای فانی را نمی‏خواهم نمی‏خواهم

 
 

من این لّذات آنی را نمی‏خواهم نمی‏خواهم

به جز محبوب یکتایم نمی‏دانم نمی‏دانم

 
 

به جز آن یار جانی را نمی‏خواهم نمی‏خواهم

به جز راه وصالش را نمی‏پویم نمی‏پویم.

 
 

جز این ره کامرانی را نمی‏خواهم نمی‏خواهم

به فطرت عشق پاکش را به دل دارم به دل دارم

 
 

دگر معشوق ثانی را نمی‏خواهم نمی‏خواهم

دلم از وی نشانی را به من داده به من داده

 
 

ز دیگر کس نشانی را نمی‏خواهم نمی‏خواهم

به جز بار حضوری را نمی‏یارم نمی‏یارم

 
 

سبکبارم، گرانی را نمی‏خواهم نمی‏خواهم

به جان درد و غم او را خریدارم خریدارم

 
 

ز غیرش مهربانی را نمی‏خواهم نمی‏خواهم

 

شهرام ابهری 

بخش ادبیات تبیان