تبیان، دستیار زندگی
اتل متل یه قصه رفتم به باغ پسته پسته ی ریزه میزه رو شاخه ها نشسته تا اون بالا دیدمش ...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

ریزه میزه

ریزه میزه

اتل متل یه قصه

رفتم به باغ پسته

پسته ی ریزه میزه

رو شاخه ها نشسته

 

تا اون بالا دیدمش

پریدم و چیدمش

قرمز و سبز و سفید

داشت تو چشام می خندید

قفلشو زود وا کردم

مغزشو پیدا کردم

پسته ی نازی نازی

کارخونه ی خون سازی

خوشمزه بود، چپو شد

تو شکمم ولو شد

بخش کودک و نوجوان تبیان


منبع:سروش خردسالان

مطالب مرتبط:

یه دختر و یه ساعت

دلم می خواد شعر بخونم

مامانم می گفت

هاجستم و واجستم

یه سبد میوه

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.