قابی از زندگی ایرج زند
متولد1329- تاریخ فوت 1385
ایرج زند از جمله هنرمندان معاصر ایرانی است که در دو رشته نقاشی و مجسمه سازی سرشناس است. مقاله پیش رو به شرح مختصری از زنگدی و آرای وی می پردازد.
ایرج کریمخان زند (به اختصار ایرج زند)، نقاش و هنرمند پیشرو در رشته مجسمهسازی است.
او در سال 1329 در تهران متولد شد. وی پس از اتمام تحصیلات دانشگاهی در سال 1346 از دانشکده هنرهای زیبا فارغ التحصیل گردید و در سال 1354 به قصد تحصیل و کار هنری تهران را به مقصد پاریس ترک کرد و در همین سال و در همین شهر به دانشکده هنرهای زیبا "بوزار" (در مدرسه نقاشیdes beaux) راه یافت و تقریبا در 10 سالی که در اروپا اقامت داشت، علاوه بر مطالعات مستمر و گسترده در زمینههای مختلف هنری نمایشگاههای متعددی برپا کرد.
زند در سال 63 به ایران بازگشت تا در تحولات جاری و جنگ نقشی داشته باشد و طی 20 سال گذشته آثارش را در بیش از 150 نمایشگاه انفرادی و بیش از 35 نمایشگاه گروهی در ایران، فرانسه، آلمان، کویت و پرتغال آثار مجسمه و نقاشیاش را به نمایش گذاشت.
مجسمههای بزرگ شهری او در تهران و اصفهان و نیز دیوارنگارههایش، در متروی تهران، کلیسای سنتماری - فرانسه - و نمازخانه سنتپل ماندگار شدهاند.
زند همچنین از سال 1363 به تدریس در دانشگاههای هنری ایران پرداخت. او عضو هیئت مدیره انجمن هنرمندان نقاش ایران نیز بوده است.
او در سال 1329 در تهران متولد شد. وی پس از اتمام تحصیلات دانشگاهی در سال 1346 از دانشکده هنرهای زیبا فارغ التحصیل گردید و در سال 1354 به قصد تحصیل و کار هنری تهران را به مقصد پاریس ترک کرد
از جمله آثار بارز وی میتوان به مجموعه مجسمههای فلزی او اشاره کرد که حاصل برش و خمش صفحات دو بعدی و در نتیجه تبدیل آنان به احجام و فرمهای سه بعدی است.
بر خلاف بیشتر گونههای دیگر مجسمه، آثار زند از تمامی جهات دیداری قابل برداشت و دارای هویتاند.
وی در آخرین نمایشگاه خود از پلکسی گلاس به جای صفحات فولادی نیز استفاده کرده بود.
این نقاش و مجسمهساز از شاگردان مستقیم محسن وزیری مقدم از هنرمندان مدرنیسم قدیمی ایران در دورههای هنرستان و دانشگاه تهران بود.
او با گمان ابتلا به یک بیماری ساده تنفسی یا گوارشی در بیمارستان بستری شد، اما بیماری وی سرطان روده و معده تشخیص داده شد.
وی که از نظر منتقدان هنری توانست راهی نو پیش روی مجسمه سازی ایران باز کند و با خلق تیغه های رقصان، مجمسه سازی را از کاری سخت، توان فرسا و پرهزینه به کاری کم هزینه با بیشترین تصور خلاق بدل نماید، همیشه به این امر شهرت داشت که مجسمه هایش جان دارند.
آثار «ایرج زند» جوهر شرقی دارند و به زبانی نو و جهانشمول آراسته اند. او که از درون نقاشی هایش به مجسمه سازی رسید به ندرت به فضای انتزاع پای نهاد. او می گفت:«من نمی توانم انتزاعی کار کنم چون زندگی، خانه و اجتماع را دارم. من هنوز دغدغه های خودم را دارم و روزی که دغدغه هایم برطرف شود شاید به انتزاع روی آورم».
آثار او را به غایت ساده، خلاقه محض، پایبند به فرم، منسجم، پخته، منبعث از واقعیات بیرونی، الهام گرفته از موسیقی، شعر، ادبیات و زنده ارزیابی کرده اند.
لیلی گلستان در مورد وی می گوید: ایرج زند بهترین مجسمه ساز نسل خودش است و او راهی نو پیش روی مجسمهسازی ایران گشود. او اهل های و هوی نبود آرام ، بی سرو صدا بدون غرو لند و پیوسته كارش را انجام می داد و معتقد بود در دراز مدت آنچه را باید، همه می بینند هیچگاه سنگ منم به سینه نمی زد كه این روزها خیلی زیاد شده، همه «من» شده اند. این برای هركس بد است و برای هنرمند سم است. اولین شاخصه یك هنرمند واقعی، وقار، متانت و ظرفیت بالای اوست كه به گمانم و به گواه هـمه آنها كه زنــد را می شناختند او در عالی ترین وجهش این خصوصیات را داشت.
طبق اعلام، همسر ایرج زند از میان آخرین دستنوشتههای این هنرمند معاصر بهدست آورده بود.
"... نه، میدانم همهاش بهانه است، او جان مرا میخواهد؛ عشق و شفقت هم بهانه است، او حضور مرا میخواهد؛ حضور كامل مرا میخواهد صدای آب رودخانه، سبزی درختان، لطف بهار هم بهانه است؛ او حضور مداوم مرا میخواهد؛ ترانه و تصویر همهاش بهانه است، تا جان مرا تا قطره آخر بمكد و بیخویشی در رگهایم جاری كند.
مجسمههای بزرگ شهری او در تهران و اصفهان و نیز دیوارنگارههایش، در متروی تهران، کلیسای سنتماری - فرانسه - و نمازخانه سنتپل ماندگار شدهاند.
نه، او روح مرا میخواهد تا بینیازم كند تا خود خلق شوم، بارور شوم و بارها خلق شوم."
ایرج زند نقاش و مجسمهساز چپدست و تجربهگرایی بود که همیشه در مسیر شخصی خود حرکت کرد، دارای شوریدگی خاصی بود که در آثارش و شیوه اجرای آنها کاملا مشهود است.
یکی از ظرافتهای ویژه زند در ساخت مجسمههایش تبدیل اشکال دوبعدی به احجام ایستاده و برجستهای است که در ذات خود، دوبعدی هستند. اشکال حکشده و برشخورده او بر سطح فلز با تغییر شکل و خمشدن خطوط در جهات مختلف تبدیل به یک حجم سه بعدی شدهاند. از دیگر نکات حائز اهمیت در مجسمهسازی، نگاه ششوجهی هنرمند است به مجسمه. احجام بهوجودآمده از فرایند آخر شکلدادن را میتوان از شش جهت یک مجسمه دارای هویت یافت؛ بر خلاف بعضی از آثار مجسمه که تنها از یک یا دو جهت قابل نگاهکردن هستند.
آخرین نمایشگاه او در پاییز 85 جلوه دیگری از حجمهای او بودند که این بار با پلکسیگلاس اجرا شده بود و همین بخارهای رزین در پلکسی بود که سینه ایرج را آزرد و راهی بیمارستانش کرد.
دو هفته پیش از مرگش، ایرج زند با گمان یک بیماری ساده تنفسی یا گوارشی در بیمارستان پارس بستری شد و پس از چند روز، دکترها تشخیص سرطان روده و معده را دادند.
ایرج زند در 56سالگی در روز 23آذر 1385 از دنیا رفت و در قطعه88 بهشت زهرا همانجا که نام قطعه هنرمندان را بر خود دارد دفن شد.
متن زیر بر طبق اعلام همسر ایرج زند از آخرین دستنوشتههای این هنرمند معاصر است.
"... نه، میدانم همهاش بهانه است، او جان مرا میخواهد؛ عشق و شفقت هم بهانه است، او حضور مرا میخواهد؛ حضور كامل مرا میخواهد صدای آب رودخانه، سبزی درختان، لطف بهار هم بهانه است؛ او حضور مداوم مرا میخواهد؛ ترانه و تصویر همهاش بهانه است، تا جان مرا تا قطره آخر بمكد و بیخویشی در رگهایم جاری كند.
نه، او روح مرا میخواهد تا بینیازم كند تا خود خلق شوم، بارور شوم و بارها خلق شوم."
فراوری :یاسمن پیشوایی بخش هنری تبیان
منابع:
همشهری آنلاین
کتاب سیاه
خبرگزاری دانشجویان ایران – تهران
خبرگزاری فارس
ماه مهر
یزد فردا
دانشنامه ویکی پدیا