همیشه امیر
صدای کیست چنین دلپذیر می آید؟ | |
کدام چشمه، به این گرمسیر می آید؟ | |
صدای کیست که این گونه روشن و گیراست؟ | |
که بود و کیست که از این مسیر می آید؟ | |
چه گفته است، مگر جبرئیل با احمد؟ | |
صدای کاتب و کلک دبیر می آید | |
خبر به روشنی روز، در فضا پیچید | |
خبر دهید؛ کسی دستگیر می آید | |
کسی بزرگتر از آسمان و هر چه در اوست | |
به دستگیری طفل صغیر می آید | |
علی به جای محمد، به انتخاب خدا | |
خبر دهید؛ بشیری نذیر می آید | |
کسی به سختی سوهان؛ به سختی صخره | |
کسی به نرمی موج حریر می آید | |
کسی که مثل کسی نیست؛ مثل او، تنهاست | |
کسی شبیه خودش، بینظیر می آید | |
خبر دهید که دریا، به چشمه خواهد ریخت | |
خبر دهید به یاران، «غدیر» می آید | |
به سالکان طریق شرافت و شمشیر | |
خبر دهید که از راه، پیر می آید | |
خبر دهید به یاران، دوباره از بیشه | |
صدای روشن یک شرزه شیر می آید | |
«خم غدیر» به دوش از کرانهها، مردی | |
به آبیاری خاک کویر می آید | |
کسی دوباره به پای یتیم می سوزد | |
کسی دوباره سراغ فقیر می آید | |
کسی حماسه تر از این حماسههای سبک | |
کسی که مرگ، به چشمش حقیر می آید | |
«غدیر» آمد و من خواب دیدهام، دیشب | |
کسی سراغ من گوشهگیر می آید | |
کسی به کلبهی شاعر، به کلبهی درویش | |
به دیدهبوسی «عید غدیر» می آید | |
شبیه چشمه، کسی جاری و تپنده، کسی | |
شبیه آینه، روشنضمیر می آید | |
علی همیشه بزرگ است، در تمام فصول | |
امیر عشق، همیشه امیر می آید | |
به سربلندی او، هر که معترف نشود | |
به هر کجا که رود، سر به زیر می آید | |
شبیه آیهی قرآن، نمیتوان آورد | |
کجا شبیه به این مرد، گیر می آید؟ | |
مگر ندیدهای آن اتفاق روشن را | |
به این محله، خبرها، چه دیر می آید؟! | |
بیا که منکر مولا، اگر چه آزاد است | |
به عرصه گاه قیامت، اسیر می آید | |
بیا که منکر مولا، اگر چه پخته ولی | |
هنوز از دهنش، بوی شیر می آید | |
علی همیشه بزرگ است، در تمام فصول | |
امیر عشق، همیشه امیر می آید |
مرتضی امیری اسفندقه بخش ادبیات تبیان