روزهای نحس و نحوست ایام
اخباری که درباره نحوست و سعادت ایام وارد شده، بیش از این دلالت ندارد که این سعادت و نحوست به خاطر حوادث دینی است که بر حسب ذوق دینی و یا بر حسب تأثیر نفوس یا در فلان روز ایجاد حسن کرده و یا باعث قبح و زشتی آن شده، و اما این که خود آن روز و یا آن قطعه از زمان، متصّف به میمنت و یا نحوست شود و تکویناً خواص دیگری داشته باشد که سایر زمانها آن خواص را نداشته باشد، از آن روایات برنمی آید و هر روایتی که بر خلاف آن چه گفتیم ظهور داشته باشد، باید حمل بر تقیه کرد و یا به کلی طرح[= بی اعتبار] نمود".[ ترجمه المیزان، ج19، ص 144]
نحوست در قرآن
ماده (ن)(ح)(س) سه بار در قرآن آمده :
إِنَّا أَرْسَلْنَا عَلَیْهِمْ رِیحًا صَرْصَرًا فِی یَوْمِ نَحْسٍ مُسْتَمِرٍّ (19قمر)
ما تندباد وحشتناک و سردی را در یک روز شوم مستمر بر آنان فرستادیم
فَأَرْسَلْنَا عَلَیْهِمْ رِیحًا صَرْصَرًا فِی أَیَّامٍ نَحِسَاتٍ لِنُذِیقَهُمْ عَذَابَ الْخِزْیِ فِی الْحَیَاةِ الدُّنْیَا
وَلَعَذَابُ الْخِرَةِ أَخْزَیٰ وَهُمْ لَا یُنْصَرُونَ
(16فصلت)سرانجام تندبادی شدید و هولانگیز و سرد و سخت در روزهایی شوم و پرغبار بر آنها فرستادیم تا عذاب خوارکننده را در زندگی دنیا به آنها بچشانیم؛ و عذاب آخرت از آن هم خوارکنندهتر است، و (از هیچ طرف) یاری نمیشوند!
یُرْسَلُ عَلَیْکُمَا شُوَاظٌ مِنْ نَارٍ وَنُحَاسٌ فَلَا تَنْتَصِرَانِ (35رحمن)
بر شما شعله هایی از آتش بی دود و دود آتش آلود فرستاده خواهد شد، در نتیجه نمی توانید یکدیگر را [برای دفع عذاب] یاری دهید!
نحس: أصل النحس أن یحمر الأفق فیصیر کالنحاس. أی لهب بلا دخان، فصار ذلک مثلا للشؤم. (مفردات راغب)
اصل نحس به معنای قرمزی افق و شبیه نـُـحاس (مس یا سرب مذاب) یا آتش بدون دود است. که برای شومی مثل شده است.
خب گذشته از آیه سوم ، دو آیه اول مربوط به هلاکت قوم عاد با «ریح» و «صرصر» است. منظور از «ایام نحسات» هم 7شب و 8 روزی است که باد عذاب بر آنها وزید : سَخَّرَهَا عَلَیْهِمْ سَبْعَ لَیَالٍ وَثَمَانِیَةَ أَیَّامٍ حُسُومًا [7حاقة]
در باب اینکه یا کلمه «مستمر» در آیه مورد بحث ، صفت روز است یا نحس، بحث هایی شده است.
ظاهر آن است که شومی و مبارکی روزها در اثر اتفاقاتی است که در آنها میافتد. مثلا میگوییم روز بیست و هفتم رجب روز مبارکی است چون که بعثت خاتم الانبیاء «صلی الله علیه و اله» در آن بوده و یا بیست و هشتم ماه صفر، شوم است که آن حضرت از دنیا رفته، و گرنه وقت من حیث وقت، و زمان من حیث زمان به شومی و برکت توصیف نمیشود و یا اینکه فرموده «لیلةالقدر خیر من الف شهر» از آن جهت است که قرآن در آن نازل شده و تقدیرات سالانه در آن شب است و یا عبادت آن بهتر از هزار ماه است.
روزهای نحس قوم عاد
گروهی معتقدند روزهای سال بر دو گونه است : روزهای نحس و شوم ، و روزهای سعد و برکت ، و به آیات فوق استدلال کردهاند ، آنها میگویند : تاثیر مرموز و ناشناختهای در روزها و شبها وجود دارد که آثار آن را احساس میکنیم ، اماعلل آن برای ما مبهم است.
در حالی که بعضی دیگر ایام نحسات را در آیات مورد بحث به معنی روزهای پر گرد و غبار تفسیر کردهاند.
و قوم عاد گرفتار چنین تند بادی شدند ، به گونهای که یکدیگر را با چشم نمیدیدند ، چنانکه از آیه 24 سوره احقاف نیز استفاده میشود ، میفرماید : هنگامی که تند باد به سوی آنها حرکت کرد آنچنان تاریک و پر غبار بود که آنها گمان کردند ابری پر باران به سوی آنها می آید ، ولی به آنها گفته شد این همان عذابی است که در باره آن عجله داشتید ، این تند بادی است که در آن عذاب دردناکی نهفته است.
به خواست خداوند در باره ایام سعد و نحس بحث مشروح تری در ذیل آیه 19 سوره قمر خواهد آمد.(تفسیر نمونه : سوره فصلت یات 29 – 1 )
بنابراین راجع به قوم عاد که قرآن «اَیّامٍ نَحِسات» یا «فی یَومِ نَحسٍ» فرموده برای آنست که قوم عاد در آن روزها هلاک شدند و نحوست در اثر عذاب بود نه در زمان من حیث زمان.
نحوست در روایات
در روایات اسلامی به نحس و سعد ایام برخورد میکنیم، مثلاً چهار شنبه هر هفته و چهار شنبه آخر ماه به عنوان ایام نحسن ذکر شده و روز اوّل ماه روز سعد و مبارکی معرفی گردیده است. البته در پارهای از این روایات علت نحوست آمده و آن حوادث ناگواری است که اتفاق افتاده است، مانند رحلت رسول خدا (صلی الله علیه و له) و شهادت سید الشهدا و انداختن ابراهیم در آتش و غیره که همه در روز دو شنبه واقع شده است.
علامه طباطبایی (ره) پس از نقل روایات میگوید:"اخباری که درباره نحوست و سعادت ایام وارد شده، بیش از این دلالت ندارد که این سعادت و نحوست به خاطر حوادث دینی است که بر حسب ذوق دینی و یا بر حسب تأثیر نفوس یا در فلان روز ایجاد حسن کرده و یا باعث قبح و زشتی آن شده، و اما این که خود آن روز و یا آن قطعه از زمان، متصّف به میمنت و یا نحوست شود و تکویناً خواص دیگری داشته باشد که سایر زمانها آن خواص را نداشته باشد، از آن روایات برنمی آید و هر روایتی که بر خلاف آن چه گفتیم ظهور داشته باشد، باید حمل بر تقیه کرد و یا به کلی طرح[= بی اعتبار] نمود".[ ترجمه المیزان، ج19، ص 144]
روایتی که یکی از یاران امام هادی (علیه السلام) نقل کرده، مؤیدّ این مطلب است:
روزی خواستم خدمت امام هادی (علیه السلام) برسم که در آن روز در مسیر راه انگشتم مجروح شد و سواری از کنارم گذشت و به شانة من صدمه زد و در وسط جمعیت گرفتار شدم و لباس را پاره کردند. گفتم:خدا مرا از شرّ تو ای روز حفظ کند. عجب روز شومی هستی!امام (علیه السلام) فرمود: "با این که با ما ارتباط داری، چنین میگویی و روز را که گناهی ندارد، گناه کار میشمری؟"
آن مرد عرض میکند:از شنیدن این سخن به هوش آمدم و به خطای خود پی بردم. عرض کردم:ای مولای من، از این خطا استغفار میکنم. حضرت فرمود: "روزها چه گناهی دارند که شما آنها را شوم میدانید و حال آن که کیفر اعمال شما در این روزها دامانتان را میگیرد؟" .
راوی میگوید:عرض کردم:من همیشه از خدا استغفار میکنم، امام فرمود: "این برای تو فایدهای ندارد. خداوند شما را به مذمت کردن چیزی که نکوهش ندارد مجازات میکند. یا نمیدانی که خداوند ثواب و عذاب میدهد و جزای اعمال را در این سرا و سرای دیگر خواهد داد؟" سپس فرمود: "دیگر این عمل را تکرار مکن و برای روزها در برابر حکم خداوند تأثیری قرار مده".[ بحارالانوار، ج56، ص 2]
پس طبق این روایت، روزها نحس ندارند بلکه نتایج اعمال ما آن روز یا شب را به خوب یابد بودن متصّف میکند.
دوایی برای رفع نحوست
اما روایاتی که برای رفع نحوست اعمال یا دعاها یا اذکار خاصی بیان کردهاند، مثل آن چه از امام صادق (علیه السلام) نقل شده که:کسی که اولّ صبح صدقه دهد، خداوند نحوست در آن روز را از او دفع سازد".[ همان، ج56، ص 31]
یا فرموده اند: "اگر روز چهار شنبه سفر میکنی، صدقه بده و آیت الکرسی بخوان".[ همان، ص 28]
علامه طباطبایی چنین توجیه کردهاند:"این روایات در مقام نجات دادن مردم از شرّ تفأل است. میخواهد بفرماید:اگر قوّت قلبت به این حد است که اعتنایی به نحوست ایام نکنی، که چه بهتر و اگر چنین قّوت قلبی نداری، دست به دامن خدا شو و قرآنی بخوان و دعائی بکن".[ ترجمه المیزان، ج19، ص 143]
فرآوری : زهرا اجلال
بخش قرآن نبیان
منابع :
سایت پرسمان قرآنی
سایت اندیشه قم
سایت حوزه