تبیان، دستیار زندگی
طبیعت" بهار آب و آئینه را روبرو کرد دل باغ تا سبزه را آرزو کرد تن خسته ی خاک را زیرورو کرد زمین را در اطراف باران رهانید بهار آمد و با دلم گفتگو کرد نگاهم پی خواهش سبز می رفت بهار است و پوسته ی سرد خاک پس از خوابی دیرپ...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

"بهار

، قیامت طبیعت"

بهار آب و آئینه را روبرو کرد

دل باغ تا سبزه را آرزو کرد

تن خسته ی خاک را زیرورو کرد

زمین را در اطراف باران رهانید

بهار آمد و با دلم گفتگو کرد

نگاهم پی خواهش سبز می رفت

بهار است و پوسته ی سرد خاک پس از خوابی دیرپا، پلکها را به میزبانی گلها و سبزه ها می گشاید . سخاوت آسمان، نگاه مهربان خورشید و زمزمه نرم نسیم در گوش گلها قصه شیرین رستن و بالیدن و عطرافشاندن باز می گوید.

بهار؛ رستاخیز گلهاست، فصل طرب بلبلان، رقص ساقه ترد درختان و نجوای نسیم در گوش جوانه های نوشکفته .

سر آن نداریم که به توصیف بهاری بپردازیم که پیشینیان و پسینیان به ترسیم و وصف لطافتها و زیباییهای آن پرداخته و خواهند پرداخت، سخن از نگاهی است که از این همه نقش ِ شگفت و بدیع باید بگذرد و به ژرفای آنها راه یابد.

هیچ معلوم نیست بهار امسال چندمین بهار زمین است، اما می دانیم ذهن زمین از بهار، یادها دارد وتجربه بهار در این مدار، هماره تکرار شده است و این تکرار و تحول تا روزگار بی فصل قیامت! ادامه خواهد یافت.

این آمد وشد مهم نیست، مهم این است که ما در کجای بهار ایستاده ایم و چند بهاردر ما شکفته است؟ چند بار جوانه های انقلاب بر شاخسار وجودمان لبخند زده است ؟ چند بار باران و چشمه و نسیم و ترنم بلبل، گستره ی دل را به طراوت و نشاط خوانده است و راستی چند بار پس از زمزمه ی یا مقلب القلوب و الابصار، تقلب قلب، تحول احوال وسیر به " احسن الحال" را در خویش یافته ایم؟

اگر طبیعت با همه جلوه ها و چهره هایش ، معلم انسان و کلاس عبرت گیرندگان است. از بهار- این فصل ِ بزرگ طبیعت- درسها باید گرفت و نکته ها بایدآموخت . صحنه های بهار، تأمل انگیز و آموزنده اند . اگر گفته اند کنار جویبارانش بنشینید و گذرعمر ببینید و اگر رسول خدا(ص) بهار را شبیه قیامت و قامت افراشتن گلها از متن خاک را مثل برخاستن آدمها از تنگنای گور در هنگام نفخه صور دانسته ، باید از این قیامت زمین درس گرفت.

باید از نشاط شاخه های ترد، جنب و جوش پرندگان و همه لحظه ها و صحنه ها درس گرفت. باید از جوانمرگی گلها؛ رقص کوتاه سبزه ها! و پیری زودرس شکوفه ها عبرت گرفت و راستی چه لطیف است سخن مولا علی (ع) که فرمود:" ما اکثرالعبر و اقل الاعتبار" عبرتها چه فراوان و عبرت گرفتن ها چه کم است!

از سرو بیاموزیم که همیشه باید بهاری ماند ، حتی در زمستان! که سرو این آزاده شعر و هنر، همسایه همیشگی سبزی و سرفرازی است و چه بسا درختانی که در بهار نیز حیات و شکفتن را درنمی یابند و چه بسیارند خارهایی که دربهار نیز تاب حضور گل ندارند و در جگرش نیش می نشانند.

بهار آمده است با همه خجستگی و فرخندگی، پیام آور انقلاب طبیعت و پیک خوش خبری که شکفتن ، جوشیدن و سرودن را فریاد می زند. بیاییم ما نیز در این بهار تجدید حیات کنیم و زندگی را از" سر سطر" بنویسیم  ، امسال " مشقهایمان" را خوب بنویسیم و درسهایی را که فردا باید پاسخ گفت خوبتر بخوانیم! بیایید در "پاکنویس" زندگی، کمتر " خط خوردگی" ببینیم و برای امتحان از فرصت "شب" بیشتر بهره بگیریم که تجربه " مردودی دیروز" و " مردودان دیروز" ما را بس است.