تبیان، دستیار زندگی
اینک این وظیفه ماست که در ادامه حرکت، بکوشیم تا نهضت را جهانی سازیم و پیروزی امروز را به پیروزی نهائی حضرتش متصل سازیم. وگرنه بر سر ما نیز همان خواهد آمد که بر سر دیگر حرکت ها آمد: یک به یک سنگر را ترک خواهیم کرد وسپاه را نیز. و فردا: ترسم که از این قافله
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

در میقات ظهور

امام زمان عج

به کجا چنین شتابان؟... دل من گرفته زینجا هوس سفر نداری ز غبار این بیابان...(1)

بکدام سو رو کنیم واز کدامین راه بگریزیم؟ ما که نه طاقت دوری از امام را داریم ونه لیاقت زیستن در دولت عدلش را. چگونه توانیم در رکاب حضرتش جنگید، یا بر غذای ناچیزش قناعت کرد؟

چگونه شبها نخسبیم وسر بر خاک عبادت سائیم وروزها شهادت را در سایه شمشیرش نظاره گر باشیم؟ لیک، در غبار این بیابان نیز نشاید نشستن، وباید شتابان رفتن.

خویش را صالح انگاشته ایم، ولی از صلاح بدوریم، همچنان که به گناه نزدیک. و پنداشته ایم که امتحانی نیست وای بر ما! آیا مردمان چنین پنداشته اند که اگر گفتند ایمان آوردیم بحال خود رها خواهند گشت و از آزمایش نخواهند گذشت؟(2)

به ما فرصتی داده اند، و این آزمایش ماست: به آنان فرصت دادیم تا بر گناه خود بیفزایند و آنها را عذابی رسوا ساز در پیش است.(3)

چه می اندیشیم؟ مگر نه اینکه آن گاه که حضرتش ظهور فرماید، ما را فرمان دهد که قرآن را پیروی کنیم و رسول خدا(صلى الله علیه وآله وسلم) را و جانشینش علی (علیه السلام) و جانشینش حسن (علیه السلام) را و ... پس چرا امروز این چنین نباشیم و چرا درد غربت امام را با پیمودن راه ثقلین(4) مرهم ننهیم؟ اینک این راه که با خلقت آغاز شد، با بعثت به اوج رسید، در غدیر جاودانه شد، و می رود که به دست آخرین معصوم(علیه السلام) به مقصد رسد، پیش روی ماست و ما را آموخته اند که چگونه راهیان این راه باشیم. قدر امام را ندانستیم و روی از سویش تافتیم تا چشیدیم طعم تلخ غیبت را و دیدیم تیرگی دلها را. و چه زیبا گفته اند که: نبودن او گناه ماست.(5) راستی را که گناه از ماست. مائی که می باید بسویش می رفتیم ولی ماندیم. و مگر چنین است که معلمی بدنبال شاگردانش رود تا درسشان آموزد؟

اینک این وظیفه ماست که در ادامه حرکت، بکوشیم تا نهضت را جهانی سازیم و پیروزی امروز را به پیروزی نهائی حضرتش متصل سازیم. وگرنه بر سر ما نیز همان خواهد آمد که بر سر دیگر حرکت ها آمد: یک به یک سنگر را ترک خواهیم کرد وسپاه را نیز. و فردا: ترسم که از این قافله جز قافله سالار نماند!

ساده دلان به بیراهه شدند. تن پروران به استهزاء نشستند، دشمنان زیرک از آب گل آلود ماهی گرفتند و در این میان، پاکان و صالحان بهوش ماندند و امید را دامن زدند و با تاریکیها به مبارزه برخاستند و دیدیم که چگونه به همت نایبان امام، اولین قدم را بسوی حکمت عدل او برداشتیم. اینک این وظیفه ماست که در ادامه حرکت، بکوشیم تا نهضت را جهانی سازیم و پیروزی امروز را به پیروزی نهائی حضرتش متصل سازیم. وگرنه بر سر ما نیز همان خواهد آمد که بر سر دیگر حرکت ها آمد: یک به یک سنگر را ترک خواهیم کرد وسپاه را نیز. و فردا: ترسم که از این قافله جز قافله سالار نماند! این بار بر دوش ماست. ما که به دروغ نام منتظر بر خود نهاده ایم دردمندانه نشسته و می نگریم دستهایی را که می کوشند یاد رهبر زمانمان را آلوده کنند و از میان برگیرند و تفکر اصیل شیعی ما را به انحراف کشانند. و نه تنها هر نیمه شعبان، که هر روز و هر لحظه، یادآور این مسئولیت حتمی است که از یاد برده ایم. و این مائیم که دوری ظهور را سبب شده ایم. پس بخود آئیم و نزدیکی قیام را از آن کس بخواهیم که کار ظهور را در یکشب سامان تواند داد. این بدان معنی است که برای نزدیکی فرج دعا کنیم. آن گاه که دل به قیام مومن شد، دست و پا نیز آن کنند که باید. از این راه، در پنهانی امام نیز جامعه ای خواهیم داشت چون هنگام ظهور: برای تعجیل فرج دعا کنید که این خود فرج شماست.(6)

لیک این همه را امید باید، تا بدانیم که کارمان بیهوده نیست. حقی است و باطلی، و چیرگی حق بر باطل مسلم است، اگر چه در واپسین روز هستی زمین باشد: اگر تنها یک روز از عمر زمین مانده باشد، خداوند آن روز را چندان دراز گرداند تا مردی از خانواده مرا که همنام و هم کینه من است برانگیزد و زمین را بدست او از عدل و داد آکنده سازد، آن چنان که از ظلم و جور پر شده باشد.(7)

و تا آن روز باید محک ها خورد و غربالها شد، تا تنها وارثان راستین زمین بجای مانند. و انتظار مهلتی است تا به جمع این وارثان بپیوندیم. انتظار، نه به آن معناست که با نام امام قائم بپاخیزیم و بمانیم تا دستی از غیب برون آید و کاری بکند، که در انتظار، شکنجه و درد از غربت امام نیز هست و گرفتن دست فریب خوردگان نیز هست و دگرگونی و قیام نیز. که تا خود تغییر نکنیم خدایمان دگرگونه نخواهد ساخت. تا که ساعت ظهور فرارسد و خویش را با دست پر منتظری یابیم که در میقات ظهور به میعاد نور آمده است تا: جاء الحق را نظاره گر باشد، و زهق الباطل را.

وانتظروا الفرج صباحا و مساوا.... (8)

پی نوشت ها:

(1) محمد رضا شفیعی کدکنی، در کوچه باغهای نیشابور.

(2) (احسب الناس ان یترکوا ان یقولوا آمنا وهم لا یفتنون) (سوره عنکبوت آیه 2).

(3) سوره بقره، آیه 178.

(4) اشاره به حدیث نبوی: انی تارک فیکم الثقلین کتاب الله وعترتی....

(5) عدمه منا. خواجه نصیرالدین طوسی، شرح تجرید قوشچی، ص 376، بنقل از در فجر ساحل.

(6) (کمال الدین ج 485:2): فاکثروا الدعاء بتعجیل الفرج فان ذلک فرجکم.

(7) (ینابیع الموده / 426): لو لم یبق من الدهر الا یوم واحده لطول الله ذلک الیوم حتی یبعث الله رجل من عترتی اسمه اسمی وکنیته کنیتی. یملا به الارض قسطا وعدلا کما ملئت ظلما وجورا.

(8) هر صبح وشام، انتظار فرج را بکشید، غیبت نعمانی ص 81.

بخش مهدویت تبیان


منبع: کتاب انقلابگر پیروز - مسعود شریعت پناه

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.