تبیان، دستیار زندگی
در میان اسناد ساواک، نخستین سند از تبعید امام خمینی به ترکیه که به تاریخ 12 آبان 1343 منتشر شده، رئیس ستاد فرماندهی نیروی هوایی رژیم شاهنشاهی به بیان جزئیات پرواز پرداخته است.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

دوسند منتشرنشده از تبعید امام خمینی به ترکیه


در میان اسناد ساواک، نخستین سند از تبعید امام خمینی به ترکیه که به تاریخ 12 آبان 1343 منتشر شده، رئیس ستاد فرماندهی نیروی هوایی رژیم شاهنشاهی به بیان جزئیات پرواز پرداخته است.

در این نامه که از رئیس ستاد فرماندهی نیروی هوایی ارتش به رئیس ساواک با طبقه‌بندی سری و خیلی خیلی فوری نوشته شده، از انتقال امام خمینی به آنکارا با یک فروند هواپیمای 130ست، خبر داده شده است.

سند

همچنین در سند دیگری که تاریخ صدور آن 16 آبان 1343 است، مأمور اعزامی ساواک در گزارش "خیلی فوری" خود به تهران که خطاب به رئیس ساواک نوشته، اولین سخن امام خمینی در راه تبعید را بیان می‌کند.

این مأمور اعزامی ساواک که سرهنگ افضلی است، در نامه خود می‌نویسد:

«در اجرای امر ساعت 8 صبح چهارشنبه 13 آبان به اتفاق شخص مورد نظر وسیله هواپیما بطرف آنکارا پرواز نموده اولین صحبت ایشان خطاب به اینجانب در هواپیما این بود که من برای دفاع از وطنم تبعید شدم. پس از سه ساعت و سی دقیقه در فرودگاه آنکارا پیاده شدیم. در سالن فرودگاه یکی از مأمورین امنیتی ترکیه جلو آمد و پس از بیان نام اینجانب و معرفی خود به‌نام مأمور ابتدا به زبان ترکی سپس آلمانی صحبت نمود. در فاصله کوتاهی به اتفاق شخص موردنظر و مأمور معرفی شده با اتومبیل و پس از طی 35 کیلومتر به آنکارا رسیده مستقیما به هتل بلوار پالاس طبقه چهارم اتاق 514 که قبلاً آماده شده بود مستقر شدیم. پس از 24 ساعت توقف، چون محل استقرار مشکوک به‌نظر می‌رسید، بوسیله مأمورین ابتدا محل دیگری انتخاب شد، سپس در ساعت 2 بعدازظهر پنج‌شنبه 14 آبان به‌وقت آنکارا با مراقبت کامل به‌وسیله دو نفر مأمور ترک به محل جدید طبقه 8 واقع در خیابانی که اسم آن را نمی‌دانم، منتقل گردیده که وسایل استراحت کاملاً مهیا می‌باشد و نسبت به مکان اول دارای حفاظت بیشتری است.

روحیه شخص مورد نظر نسبت به روز اول بهتر است و در محل جدید برنامه روزانه‌اش بیشتر استراحت و تلاوت قرآن و ادای نماز و صرف غذا است و گاه‌گاهی هم کلمات ترکی را منتشر می‌نماید ولی نباید وی را تنها گذاشت، به‌علت کنجکاوی مخبران جراید ترکیه و خبر منتشره از رادیو ایران و انتشار خبر دیگری در روزنامه مورخ 5 نوامبر به‌نام YENI GAZETE ترکیه در نظر است تا چند روز دیگر به بورسا یکی از شهرهای ترکیه که در سیصد و شصت کیلومتری غرب آنکار می‌باشد، منتقل گردد.

سند

اما براساس تاریخ‌نگاری حجت‌الاسلام سید حمید روحانی، روز 13 آبان 1343 امام خمینی متعاقب نطق كوبنده‌ای كه 9 روز پیش از آن علیه لایحه كاپیتولاسیون ایراد كردند، بازداشت و به تركیه تبعید شدند. در لحظات اولیه بامداد روز 13 آبان 1343 صدها كماندو و چترباز مسلح حكومت شاه منزل امام را در قم محاصره كرده از بام و دیوارها وارد منزل شدند و برای بازداشت امام به جستجوی خانه پرداختند. امام كه در آن لحظه در یكی از اتاقهای اندرونی به نماز و دعا مشغول بود از سر و صداها و جست و خیزها دریافت كه به منزل وی یورش آورده‌اند. او بیدرنگ لباس بر تن كرد. اما پیش از آنكه كلید درب اتاق را بیاورند، مأموران تلاش كردند با لگد درب را شكسته و وارد اتاق ایشان شوند. امام بانگ زد «وحشیگری در نیاورید الآن در را باز می‌كنم» مأموران بی‌اعتنا به این هشدار در را شكستند و وارد اتاق شدند. امام مهر امضای خود را به بانو خمینی سپرد و فرمود شما را به خدا می‌سپارم.

مأموران مسلحی كه سراسر كوچه را اشغال كرده بودند 400 نفر بودند. آنان امام را به داخل یك اتومبیل فولكس انتقال دادند و تا سر خیابان بردند و از آنجا ایشان را به یك شورلت كه در سرخیابان ایستاده بود، منتقل كردند. وقتی امام از فولكس به شورلت منتقل می‌شد با مشاهده صدها نظامی رو به فرمانده آنان كرد و با لبخند گفت «این همه قوا لازم نبود».

اتومبیل شورلت مسیر 140 كیلومتری قم به تهران را در 90 دقیقه طی كرد. در این مسیر اتومبیل فقط یك بار به خواست امام برای انجام فریضه نماز صبح ایشان كنار جاده توقف كرد. پس از آن مستقیماً رهسپار فرودگاه مهرآباد تهران شد. در باند فرودگاه یك فروند هواپیمای سی ـ‌130 با موتورهای روشن آماده پرواز بود. یكی از مأموران امنیتی در فرودگاه گذرنامه امام را به دست ایشان داد و گفت: جنابعالی اكنون به تركیه می‌روید و خانواده شما نیز به زودی به شما ملحق خواهند گردید. امام با هدایت سرهنگ افضلی كه قرار بود ایشان را تا تركیه همراهی كند، از پلكان هواپیما بالا رفتند و در جای مخصوصی كه برای ایشان در نظر گرفته شده بود نشستند. سرهنگ افضلی نیز در كنار امام نشست. هواپیما علاوه بر این دو، 7 خدمه نیز داشت كه عبارت بودند از:

1ـ سرگرد محمد‌علی اروندی

2ـ سروان جواد حسینی

3ـ ستوان یار سوم امین‌الله طلوع بدیعی

4ـ ستوان یكم احمد خزری

5ـ ستوان یكم نصیر بكلی

6ـ استوار عبدالله محمد‌تقی

7ـ گروهبان دوم عباس خالدی

وقتی هواپیما به هوا برخاست هنوز خورشید طلوع نكرده بود. به دنبال اوج‌گیری هواپیما امام به سرهنگ افضلی كه در كنارش نشسته بود رو كرد و گفت:

«آیا شما می‌دانید كه من به جرم دفاع از حیثیت ارتش و استقلال وطنم تبعید می‌شوم؟»

(نزدیك به این مضمون) گویا امام می‌دانست كه ساواك سرگرم تنظیم اطلاعیه‌ای است مبنی بر اینكه:

«... چون رویه‌ی آقای خمینی و تحریكات مشارالیه بر علیه منافع ملت و امنیت و استقلال و تمامیت ارضی ایران بود، لذا در تاریخ 13 آبان ماه از ایران تبعید گردید.»

روحیه شخص مورد نظر نسبت به روز اول بهتر است و در محل جدید برنامه روزانه‌اش بیشتر استراحت و تلاوت قرآن و ادای نماز و صرف غذا است و گاه‌گاهی هم کلمات ترکی را منتشر می‌نماید

امام مخصوصاً بر كلمه‌ی «استقلال» تكیه می‌كند و به سرهنگ افضلی می‌گوید:

«من به جرم دفاع از استقلال وطنم تبعید می‌شوم.» آقای سرهنگ افضلی كه گویا انتظار روبرو شدن با چنین سؤالی را نداشت، بی‌اختیار جابجا شد و با صدایی گرفته پاسخ داد: «تا روزی كه به امریكا احتیاج داریم ناچاریم یك سری آوانسهایی به آنها بدهیم.»!

امام بی‌درنگ پاسخ داد: «یعنی حتی نوامیس مملكت خود را نیز در اختیار آنان قرار دهیم؟» (نزدیك به این مضمون) سرهنگ افضلی پاسخی نتوانست بدهد، لیكن با حركت سر گوئی به این پرسش پاسخ مثبت داد!

سرهنگ افضلی در گزارش خود به تهران تنها به آوردن این جمله بسنده كرده است كه: «... اولین صحبت ایشان خطاب به اینجانب در هواپیما این بود كه من برای دفاع از وطنم تبعید شدم...».

پس از این صحبت یكی از گارسون‌ها به حضور ایشان آمد و اظهار داشت كه: اجازه می‌فرمائید برای شما چای بیاوریم؟! امام خمینی رو كرد به سرهنگ افضلی كه در كنار ایشان نشسته بود و پرسید كه ایشان (اشاره به گارسون) مسلمانند؟! پیش از آنكه او چیزی بگوید گارسون مزبور به حرف آمد كه «اختیار دارید من از خانواده‌ی روحانی و ...» و پدر بزرگ خود را كه یكی از علما بوده است معرفی كرد؟ امام خمینی با آوردن چای موافقت نمود. پس از نوشیدن چای سرهنگ افضلی پیشنهاد داد كه اگر مایل باشید به داخل كابین هواپیما برویم تا از نزدیك دستگاه حركت و فرود آمدن و اوج‌گیری و ... را مشاهده كنید. قائد بزرگ با این پیشنهاد نیز موافقت كرده به اتفاق سرهنگ افضلی به داخل كابین رفتند و تا فرودگاه تركیه در كابین هواپیما نشستند و از بعضی وسایل و لوازم هواپیما دیدن كردند و پرسشهائی درباره‌ی دستگاه‌های مربوطه و نحوه‌ی عمل آنها نمودند.

من به جرم دفاع از استقلال وطنم تبعید می‌شوم.» آقای سرهنگ افضلی كه گویا انتظار روبرو شدن با چنین سؤالی را نداشت، بی‌اختیار جابجا شد و با صدایی گرفته پاسخ داد: «تا روزی كه به امریكا احتیاج داریم ناچاریم یك سری آوانسهایی به آنها بدهیم.»!

هواپیمای نظامی حامل امام پس از سه ساعت و سی‌ دقیقه پرواز، در ساعت 30/11 در فرودگاه آنكارا بر زمین نشست. در سالن فرودگاه، مأموران امنیتی تركیه كه به استقبال آمده بودند، پس از گفتگو با سرهنگ افضلی، امام را به اتفاق نامبرده سوار اتومبیل كردند و پس از طی 35 كیلومتر مسافت فرودگاه تا آنكارا، امام را مستقیماً به هتل بلوار پالاس، طبقه چهارم، اطاق شماره 514، كه قبلاً آماده شده بود، بردند.

از آنجا كه این هتل در مركز شهر قرار داشت و مخبرین داخلی و خارجی در آن كشور برای به دست آوردن صحت و سقم شایعه‌ی تبعید امام سخت كنجكاو شده بودند. امام تنها یك شب را در این هتل ماندند. سپس مأموران امنیتی تركیه، به منظور هر چه بیشتر پوشیده نگهداشتن محل سكونت امام، در ساعت 2 بعد‌از ظهر روز پنج‌شنبه 14 آبان ماه (30 جمادی‌الثانی) با مراقبت كامل و طرح پیش‌بینی شده، او را به یكی از ساختمان‌های فرعی خیابان آتاتورك به نام fotoetem منتقل كردند.

بخش تاریخ ایران و جهان تبیان


منبع: رجانیوز