راهی برای امتحان مردم
خداوند هرگز به ظلمی كه ظالمان در حق مؤمنان روا میدارند، راضی نیست و آن را نه تكویناً و نه تشریعاً اراده نكرده است. تكویناً اراده نكرده چون ظلم ظالمان به اختیار و حریت خود ایشان صورت میگیرد و خداوند در فعل اختیاری هیچ انسانی، خواست تكوینی خود را تحمیل نمیكند؛ زیرا اگر چنین كند، جبر لازم میآید و خداوند، عادلتر از آن است كه كسی را مجبور به كاری كند و سپس به خاطر انجام آن، مذمت و عقوبتش فرماید.
از برخی روایات استفاده میشود كه غیبت امام مهدی(عج)، امتحانی الهی است كه خداوند به وسیلة آن، مؤمنان راستین و ثابت قدم را از مدعیان دروغین و مسلمانان سست عنصر تمییز میدهد. از جمله این روایات، روایتی است كه از امام موسی كاظم(علیه السلام) نقل شده و در آن آمده است:
چون پنجمین امام از فرزندان امام هفتمین غایب شود، الله الله در دینتان؛ مراقب باشید كسی آن را از شما زایل نسازد. ای فرزندان من! به ناچار صاحبالامر غیبتی دارد تا آنجا كه معتقدان به این امر از آن باز گردند. این محنتی است كه خدای تعالی خلقش را به واسطه آن بیازماید... .(1)
در روایتی كه از امام علی(علیه السلام) نقل شده، در این زمینه چنین آمده است:
به خدا سوگند، من و این دو فرزندم (حسن و حسین) كشته خواهیم شد و خداوند در آخرالزمان، مردی از فرزندانم را به خونخواهی ما برمیانگیزد و او مدتی غایب خواهد شد تا گمراهان جدا گردند [این غیبت به درازا میكشد] تا جایی كه افراد نادان میگویند: خداوند دیگر به آل محمد نیازی ندارد.(2)
امام حسین(علیه السلام) در روایتی ضمن پیشبینی غیبت امام مهدی(عج) تصریح میكند كه در این غیبت، گروهی از دین برمیگردند و گروهی بر دین پابرجا میمانند. این بیان امام حسین(علیه السلام) نیز میتواند شاهدی بر امتحان بودن غیبت امام دوازدهم باشد. متن روایت به این شرح است:
برای او (امام مهدی (عج)) غیبتی است كه در آن برخی از دین برمیگردند و برخی بر دین پابرجا میمانند. پس آنها آزار میبینند و به ایشان گفته میشود: «اگر راست میگویید، این وعدهای كه میدهید، كی محقق میشود.» آگاه باشید هر كس در زمان غیبت او در برابر آزار (دشمنان) و تكذیب (آنها) پایداری پیشه سازد، چون مجاهدی است كه با شمشیر در پیشگاه رسول خدا ـ درود و سلام خدا بر او باد ـ جنگیده است.(3)
در روایتی كه از امام باقر(علیه السلام) نقل شده است، آن حضرت در حضور جمعی از یاران خود كه ظاهراً در مورد ظهور دولت حق و قیام امامی كه به سختیهای شیعه پایان میدهد، گفتوگو میكردند، میفرماید:
شما به چه میاندیشید؟ به خدا سوگند، هرگز آنچه چشم به راه آنید، محقق نمیشود تا اینكه شما غربال شوید. به خدا سوگند، آنچه به آن امید بستهاید، رخ نخواهد داد تا اینكه شما آزمایش شوید. به خدا سوگند، آنچه در انتظار تحقق آن هستید، واقع نمیشود تا اینكه شما از هم جدا شوید. به خدا قسم، آنچه دل در گرو آن دارید، تحقق نخواهد یافت مگر پس از ناامیدی شما. به خدا قسم، آنچه چشم انتظار آن هستید، رخ نمیدهد، تا اینكه آنان كه مستعد تیرهبختیاند، تیرهبخت و آنان كه مستعد نیكبختیاند، نیكبخت شوند.(4)
گفتنی است نعمانی نیز به هنگام بررسی روایات مربوط به غیبت امام زمان(عج)، پس از تعریف غیبت كبرا، فلسفة این غیبت را امتحان و آزمایش مردم میداند و برای این موضوع به آیهای از قرآن نیز استشهاد میكند:
«و غیبت دوم آن است كه سفیران و افرادی كه واسطه [میان مردم و آن حضرت] بودند، برداشته شدند برای امری كه خداوند آن را اراده فرموده بود و نیز به خاطر تدبیری كه خدا در میان مردم مقرر فرموده بود و همچنین برای واقع شدن آزمایش و امتحان و زیر و رو و غربال شدن كسانی كه ادعای این امر [تشیع] را میكنند. همچنانكه خدای عزّ و جلّ فرموده است: «و خدا بر آن نیست كه مؤمنان را به این [حالی] كه شما بر آن هستید، واگذارد تا آنكه پلید را از پاك جدا كند و خدا بر آن نیست كه شما را از غیب آگاه گرداند...»(5) و هماكنون آن زمان فرا رسیده است. خداوند در آن ما را از پایداران بر حق و از جمله كسانی كه در غربال فتنه خارج نمیشوند، قرار دهد.»(6)
برخی از دانشوران شیعه معتقدند روایاتی كه در آنها از امتحان مردم در زمان غیبت سخن گفته شده است، تنها جنبة خبری داشته و تنها بر سختیها و دشواریهایی كه در زمان غیبت برای شیعیان پیش میآید، دلالت میكنند؛ زیرا اگر بپذیریم كه خداوند خواسته است با غیبت امام(عج)، مردم را امتحان كند، لازمة آن پذیرش ستمی است كه در زمان غیبت از سوی ستمكاران بر مؤمنان میرود:
اخباری كه بر امتحان شیعه در زمان غیبت و دشواری كار برایشان و آزمایش صبر آنان بر غیبت، دلالت میكنند، تنها از سختیهایی [كه برای] شیعیان [پیش میآید] خبر میدهند، نه اینكه خداوند متعال امام(عج) را غایب كرده تا اینكه مردم را امتحان كند. چگونه خداوند چنین چیزی را اراده كند، در حالی كه لازمه آن، ظلم و معصیتی است كه از جانب ستمكاران بر مؤمنان میرود و خدای متعال این را نمیخواهد، بلكه سبب غیبت همان ترسی است كه گفتهایم.(7)
برخی از اهل تحقیق، این اشكال شیخ طوسی را رد كرده و در پاسخ آن نوشتهاند:
خداوند هرگز به ظلمی كه ظالمان در حق مؤمنان روا میدارند، راضی نیست و آن را نه تكویناً و نه تشریعاً اراده نكرده است. تكویناً اراده نكرده چون ظلم ظالمان به اختیار و حریت خود ایشان صورت میگیرد و خداوند در فعل اختیاری هیچ انسانی، خواست تكوینی خود را تحمیل نمیكند؛ زیرا اگر چنین كند، جبر لازم میآید و خداوند، عادلتر از آن است كه كسی را مجبور به كاری كند و سپس به خاطر انجام آن، مذمت و عقوبتش فرماید. از طرفی، خواست تشریعی خداوند نیز درست خلاف ظلم آنهاست؛ چون ارادة تشریعی عبارت است از امر و نهی الهی و خداوند ظالمان را از ارتكاب ظلم نهی فرموده است. پس خداوند هیچ ارادهای (نه تكوینی و نه تشریعی) در مورد ظلم و ستم ظالمان بر مؤمنان ندارد. اما از آنجا كه خداوند، انسانهای مختار را آزمایش میكند، لازمة اختیار داشتن آنها این است كه «بتوانند» ظلم كنند و اگر خدای متعال مانع ظلم ظالمان نشود، مخالف عدل و حكمت خویش عمل نكرده است. پس جلوگیری نكردن از وقوع ظلم ـ به خاطر امتحان یا هر حكمت دیگر ـ به معنای ارادة آن از ناحیة خداوند نمیباشد.(8)
پینوشتها:
1. كمال الدین و تمام النعمه، ج1، باب 34، صص 359 و 360، ح 1.
2. كتاب الغیبة (نعمانی)، ص 141، باب 10، ح 1.
3. كمال الدین و تمام النعمة، ج 1، باب 30، ص 317، ح 3؛ بحارالأنوار، ج 51، ص 133.
4. الكافی، ج 1، ص 370 و 371، ح 6؛ كتاب الغیبة (نعمانی)، صص 208 و 209، ح 16 (با اندكی تفاوت).
5. سوره آل عمران (3)، آیه 179.
6. كتاب الغیبة (نعمانی)، باب 10، ص 174.
7. كتاب الغیبة (شیخ طوسی)، ص 335.
8. سید محمد بنیهاشمی، راز پنهانی و رمز پیدایی، چاپ اول: تهران، نیك معارف، 1384، صص236و237.
بخش مهدویت تبیان
منبع:
ماهنامه موعود شماره 88 - ابراهیم شفیعی سروستانی