خرافه های خنده دار
بسیاری از انسانها، بدون آگاهی و ناخودآگاه در بسیاری از عقاید و موهومات خرافه پرستی دخیل هستند.
طی دهههای اخیر اعتقاد به خانه ارواح، سحر و جادو و جن و پری بهشدت افزایش یافته است.آمارها نشان میدهد که بخش قابلتوجهی از مردم، افرادی خرافاتی هستند؛ اما بهراستی خرافه چیست و چرا مردم به آن جذب میشوند؟
قرآن کریم، از خرافات با عنوان اساطیر یاد کرده است. اساطیر به معنای اباطیل و سخنان بیهودهای است که هیچ پایه و اساسی ندارند و مراد از اساطیر نوشتههای باطل، حکایتهای دروغ و افسانههای بیاساس است. خرافه، خرافات به معنی اعتقاد غیرمنطقی به تأثیر امور ماورای طبیعت و خلاف عقل، علم و تجارب شهودی در امور طبیعی است. خرافه، به عبارت دیگر، هر نوع اندیشه باطل و خلاف واقع است. معمولاً در خرافه، رویدادها و حوادثی که با هم ارتباط منطقی ندارند، به یکدیگر ربط داده میشوند و یا علت و معلول یکدیگر دانسته میشوند. خرافات به خصوص در زمان انحطاط جامعه و حکومت رشد می کندتا هم بار مشکلات به نیروهای ماورایی نسبت داده شود و هم اینکه مردم به جای تلاش، دست به دامان نیروهای ماورایی شوند.
منشأ خرافات
واقعیت این است که مردم به سختی دست از افکار خرافی برمیدارند و سرسختانه به آنها چسبیدهاند؛ به همین جهت احتمال میرود خرافات، ریشه در درون شخصیت افراد داشته باشد. اسپینوزا درباره خرافات و عدمقطعیت مینویسد: اگر آدمیان قواعد مشخصی برای اداره امور زندگی خود در اختیار داشتند یا بخت همیشه با آنها یار بود، هرگز به خرافات روی نمیآوردند. اما چون اغلب به مشکلات برمیخورند که قواعد موجود پاسخگوی آنها نیست، بین ترس و امید سرگردان شده و سخت زودباور میشوند.
حال به بحث درباره علل ایجاد خرافات میپردازیم:
از نظر قرآن: خداوند در آیه168 سوره بقره به همه مردم (اعم از مسلمانها و غیرمسلمانها) فرموده و میگوید: ... و از گامهای شیطان پیروی نکنید که او دشمن آشکار شماست.
از نظر روانشناسان: خرافات در مواقع حساس و لحظههای عدماطمینان و اعتماد بر آینده بهوجود میآید؛ مثلاً در ارتباط با مسائلی چون تولد ، مرگ ، مرض و ... تا از این طریق از اضطراب و تشویش رها شده تسکین خاطری یابند.
اقسام خرافات
گروهی اعتقاد دارند که در تاریخ فرهنگ بشری، خرافهپرستی، تاکنون جلوههای متنوع و فراوانی داشته و از حد شمار خارج است. شاید بتوان آنها را از لحاظ اقبال فردی و جمعی اشخاص یا از لحاظ زیانهایی که بهطور انفرادی یا اجتماعی برای بشر داشتهاند، به 3 نوع ذیل تقسیم کرد:
خرافاتی که جنبه فردی و عوام پسندانه دارد: اینگونه خرافات، عقایدی واهی را در بر میگیرد که افراد یا اقلیتهای خاص در یک جامعه به آن معتقد هستند و طبعاً زیان آنها، ضمن آنکه مستقیماً بهخود آن اشخاص خرافهپرست میرسد، بهطور غیرمستقیم دامن اجتماع آنها را نیز میگیرد.
خرافاتی که جنبه اجتماعی دارد: مقصود از خرافات اجتماعی، افکار موهوم و علایق و احساسات غیرمنطقی است که اکثریت جامعه به آنها معتقد و پایبند میشوند و گاه آنگونه از آنها هواداری میکنند که برای حفظ و بقایشان حاضرند جان و مال خویش را فدا سازند.
دلایل علاقه به خرافات
هنگامی که خرافه را به درستی درک کنیم، آگاه میشویم که هرگز به حقیقت منجر نخواهد شد. دکتر شریفی در این باره می گوید: به لحاظ علمی خرافه گرایی به ذهن کنجکاو بشر که همواره درصدد یافتن پاسخ سوالات و مجهولات خود بوده است، برمی گردد انسان گاهی سعی کرده با یافتن پاسخی غیرمنطقی، خود را قانع کند که علت معلول ها را یافته است. اندک اندک این پاسخ ها به یک باور جمعی تبدیل و تبدیل به اموری شده که بدون توجیه و دلیل منطقی از سوی همگان پذیرفته شده است.
باور داشتن به هر سخن غیرمنطقی، در بهترین حالت یک اشتباه است، اما در بدترین حالت به اعمال و انتخابهایی منجر میشود که نتایج بدی را برای فرد به بار میآورد و درنهایت ویرانی درونی فرد را درپی خواهد داشت. تقریبا غیرقابل باور است که افراد بتوانند به کارهایی که انجام میدهند، اعتقاد حقیقی و درونی داشته باشند. چه چیزی سبب میشود تا افراد خرافه را بر حقیقت ترجیح دهند؟ این چه انگیزهای است که افراد در همه جای دنیا ترجیح میدهند سخنانی را باور کنند که واقعا غیرقابل باور هستند؟
آن چیزی که مردم میخواهند، رهایی از نتایج است. آنها بهدنبال میانبری برای بهدستآوردن موفقیت، ثروت، خوشحالی یا هر چیز دیگری هستند که خیالات و آرزوهای آنها، آن را میخواهد. عقل این راه را به آنها نشان نمیدهد. عقل تنها آنها را قادر میسازد تا حقیقت را درک کرده و براساس آن عمل کنند. اما مردم، حقیقت را نمیخواهند. حقیقت، آنها را به خاطر تنفر از واقعیت، سرزنش کرده و محکوم میکند. مردم از حقیقت متنفر هستند.
در قلب تمام اعتقادات خرافی که گاهی اوقات آشکار است، اما اغلب اوقات پنهان، قولی وجود دارد که میگوید چیزی بیش از حقیقت وجود دارد، چیزی برتر از حقیقت، چیزی که نیاز به حقیقت را از بین میبرد؛ رازی که افرادی را که آن را میدانند قادر میسازد تا از حقیقت محض فراتر روند، آن را رد کرده و در نهایت رهایش کنند. خرافه عصایی جادویی است که چیزی را ظاهر میکند که در واقعیت نمیتواند وجود داشته باشد؛ خرافه، کارتی ماوراءالطبیعی است که فرد را یک شبه و خیالی برنده میلیونی میکند.
علل بسیاری از پدیده ها در طبیعت و سوالاتی که به ذهن انسان رسیده و جست وجویی که برای یافتن پاسخ آغاز کرده در حقیقت چراغ علم را روشن کرده و بشر را به پیشرفت و توسعه امروزی رسانده ست. اما خرافات به اموری مربوط می شود که در زمان های مختلف به شیوه های گوناگونی قابل تفسیر و تعبیر است.به عنوان مثال از عطسه زدن که یک پدیده بسیار ساده است در فرهنگ ما تعبیرهای مختلفی می شود که صبر آمدن یکی از آن هاست. وقتی کسی عطسه می زند می گویند صبر آمد و بهتر است کاری را که آغاز کردی ادامه ندهی.
عضو پژوهشگاه تعلیم و تربیت با اشاره به ترکیب خرافه با پدیده های شومی مثل جن گیری، جادو و فال بینی می گوید: این پدیده ها طی دهه های گذشته رواج بسیاری یافت و عده ای کلاه بردار با استفاده از شیوه های مختلف از نقطه ضعف مراجعان خود برای سوءاستفاده های مالی نهایت استفاده را می کردند و قربانیان خود را فریب می دادند.در واقع وجود مسائل و مشکلات مشابه بین انسان ها کلید طلایی کلاه بردارانی است که به فال بینی و جادوگری می پردازند و از مردم اخاذی می کنند.
خرافه دوست است یا دشمن؟
دکتر فاکسمن معتقد است که گاهی خرافات و اعتقادات خرافی مایه دلخوشی انسانها هستند؛ به این معنی که فکر میکنید یک نیروی غیبی به شما کمک میکند. شاید واقعا هم همینطور باشد. پشت اعتقادات انسانها، نیروی شگرفی پنهان است.تأثیرات روانشناسی بر رفتارها و عقاید خرافی بسیار واضح و مشخص است؛ مثلا آیا تا به حال برای شما پیش آمده که احساس کنید یک لباس یا شیء خاص برای شما خوششانسی میآورد؟ در این صورت شما با پوشیدن آن لباس یا همراه داشتن آن شیء خاص افکار مثبت را در ذهن خود ارتقا میدهید و از تنش و نگرانی دور میشوید؛ اما ناگفته نماند که گاهی این طرز فکرها سد راهی برای عملکرد مناسب شماست.
محققان معتقدند که ترس از خرافات، زندگی برخی افراد را مختل میکند و باعث تنشهای بسیاری میشود؛ مثلا عدد 13و نحسی آن برای برخی افراد واقعا دردسرساز شده است. خطر خرافه، شباهتی به خطری که ناآگاهی میتواند ایجاد کند، ندارد. ناآگاهی میتواند خطرناک باشد، اما قابل اصلاح است. ولی این اصلاح در مورد خرافه صدق نمیکند. افراد ناآگاه، ناآگاهی را انتخاب نمیکنند، اما افراد خرافهپرست، از روی آگاهی و به عمد، اعتقادات خرافی را پذیرفتهاند؛ ناآگاهی آنها عمدی است.
گاهی اوقات، فرد برای پذیرفتن یک عقیده خرافی، باید به عمد اعتقادی را بهعنوان حقیقت در آغوش بکشد که به خوبی میداند خرافهای بیش نیست. این عقاید خرافی نهتنها فرد را به تباهی میکشاند، بلکه نهادینه شدن اینگونه عقاید در جامعه، میتواند آن جامعه را از لحاظ ارزشهای فرهنگی به ورطه نابودی بکشاند.
چند خرافه معروف و خندهدار دنیا
خارش کف دست:
بسیاری از افراد وقتی کف دستشان میخارد آن را نشانهای نیک از به دست آوردن پول در آیندهای نزدیک میدانند.شکستن آیینه: آیینه را انعکاس وجود میدانند و شکستن آن را آسیبِ جان! برای دور ماندن از آسیب این بدیُمنی باید تکههای آیینه شکسته را در زیر نور ماه دفن کرد!
پیدا کردن نعل اسب: نعل را نشانه خوششانسی میدانند. به خصوص اگر وقتی آن را پیدا میکنید دهنه آن رو به شما باشد. به محض پیدا کردن، آن را با دست راست بردارید آرزویی کنید و به سمت چپ خود پرتاب کنید! اگر یک نعل بر سردر خانه خود نصب کنید که دیگر شانس حسابی به شما روی آورده است.
عطسه کردن: بسیاری عقیده دارند که عطسه کردن بیرون کردن شیطان از بدن است و آن را میمون و مبارک میدانند. در خیلی از فرهنگها هنوز هم بعد از عطسه به فرد تبریک میگویند.
فرآوری : فهیمه کهتری
بخش خانواده ایرانی تبیان
منابع:
رقیه بهشتی- همشهری
ویکی پدیا
آفتاب نیوز
آفتابیران