تبیان، دستیار زندگی
یکى از چیزهایى که بر تلخى حوادث مى‏افزاید ، تصادفى پنداشتن و خارج از برنامه دانستن آنهاست . معمولاً هنگامى که حادثه ناخوشایندى رخ مى‏دهد ، آن را تصادفى و خارج از قاعده مى‏دانیم و معتقدیم نباید چنین اتفاقى مى‏افتاد ؛ اما اگر بدانیم سختى‏ها و حادثه‏ها بخشى
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

حادثه‏ها تصادفى نیستند


یکى از چیزهایى که بر تلخى حوادث مى‏افزاید ، تصادفى پنداشتن و خارج از برنامه دانستن آنهاست . معمولاً هنگامى که حادثه ناخوشایندى رخ مى‏دهد ، آن را تصادفى و خارج از قاعده مى‏دانیم و معتقدیم نباید چنین اتفاقى مى‏افتاد ؛ اما اگر بدانیم سختى‏ها و حادثه‏ها بخشى از زندگى‏اند و همه اینها تحت یک برنامه منظّم و دقیقْ قرار دارند ، آن گاه ، واکنش ما متفاوت خواهد بود .

سختی

امام على علیه‏السلام نامه‏اى به ابن عباس مى‏نویسد و در آن ، جمله‏اى بیان مى‏کند که ابن عباس مى‏گوید : «بعد از سخن پیامبر خدا صلى‏الله‏علیه‏و‏آله از هیچ سخنى به این اندازه ، بهره‏مند نشدم!». جمله حضرت ، در توصیف همین حالت یاد شده انسان است . ایشان مى‏فرماید:

أمّا بَعدُ ، فَإنَّ المَرءَ قَد یَسُرُّهُ دَرک ما لَم یَکن لِیَفوتَهُ ویَسوءُهُ فَوتُ ما لَم یَکن لِیُدرِکهُ . (1) ؛ اما بعد ، پس همانا آدمى گاهى به دست آوردن چیزى ، او را خرسند مى‏سازد که بنا نبوده به او نرسد ، و نداشتن چیزى ، او را ناراحت مى‏کند که بنا نبوده به او برسد .

به خوبى روشن است که «غیر منتظره دانستن» پدیده‏ها، موجب خرسندى یا ناخرسندى ما مى‏شوند ؛ چیزى که با واقعیّت، سازگارى ندارد. واقعیّت، این است که همه چیز بر اساس تقدیر الهى رقم مى‏خورد . تلخ و شیرین زندگى ، تحت برنامه‏اى منّظم ، هدفمند و حکیمانه قرار دارد . اگر انسان، زندگى را به جاى این‏که یکپارچه شیرین بخواهد و یا یکپارچه تلخ ببیند، تحت برنامه‏اى هوشمند و حکمیانه بداند، واکنش متفاوتى به خوشایند و ناخوشایندی زندگى ابراز مى‏کند؛ دیگر نه از آن سرمستى‏ها خبرى خواهد بود و نه از آن بى‏تابى‏هاى طاقت‏فرسا و مأیوس‏کننده. وقتى بدانیم سختى‏هاى زندگى، بر اساس مقدّرات خداوندى رخ داده که رحیم، علیم و حکیم است، بدون شک، این باور، تنیدگى و رنج مصیبت را کاهش مى‏دهد و موقعیّت ناخوشایند را تحمّل‏پذیر مى‏سازد. وقتى مسلمانان صدر اسلام، دچار بحران مى‏شدند، منافقان، خوشحال مى‏شدند و به آنان طعنه مى‏زدند .

گاهى ممکن است تصوّر کنیم وارد شدن مصیبت ، به معناى خارج شدن ما از دایره ولایت و حمایت الهى است و لذا دچار ترس و نگرانى مى‏شویم ؛ اما اگر بدانیم که خدا در همه حال ، مولاى ماست و آنچه اتّفاق افتاده ، خارج از کنترل و تصادفى نیست ، راحت‏تر مى‏توانیم سختى را تحمّل کنیم

خداوند متعال براى تسکین آنان، آنها را به مسئله تقدیر الهى توجّه مى‏دهد و خطاب به رسول خدا صلى‏الله‏علیه‏و‏آله وسلم مى‏فرماید:

قُل لَّن یُصِیبَنَآ إِلاَّ مَا کتَبَ اللَّهُ لَنَا هُوَ مَوْلَـلـنَا وَعَلَى اللَّهِ فَلْیَ تَوَکلِ الْمُؤْمِنُونَ (2) ؛ بگو هیچ حادثه‏اى براى ما رخ نمى‏دهد ، مگر آنچه خداوند براى ما نوشته است ؛ او مولاى ماست ، و مؤمنان باید بر خدا توکل کنند .

گاهى ممکن است تصوّر کنیم وارد شدن مصیبت ، به معناى خارج شدن ما از دایره ولایت و حمایت الهى است و لذا دچار ترس و نگرانى مى‏شویم ؛ اما اگر بدانیم که خدا در همه حال ، مولاى ماست و آنچه اتّفاق افتاده ، خارج از کنترل و تصادفى نیست ، راحت‏تر مى‏توانیم سختى را تحمّل کنیم . این «توانایى»، بستگى به آن «دانایى» دارد.

در آیه دیگرى آمده است :

«مَآ أَصَابَ مِن مُّصِیبَةٍ إِلاَّ بِإِذْنِ اللَّهِ وَ مَن یُؤْمِنم بِاللَّهِ یَهْدِ قَلْبَهُو وَ اللَّهُ بِکلِّ شَىْ‏ءٍ عَلِیمٌ .» (3) ؛هیچ مصیبتى وارد نمى‏شود مگر به اذن خداوند و هر کس به خدا ایمان آورد ، قلبش را هدایت مى‏کند و خداوند ، به هر چیزى آگاه است .

در آیه دیگرى خداوند متعال ، به مقدّر بودن حوادث اشاره مى‏کند و فایده آن را این مى‏داند که انسان ، نه از ناخوشى‏ها غمگین مى‏شود و نه از خوشى‏ها سرمست:

«مَآ أَصَابَ مِن مُّصِیبَةٍ فِى الْأَرْضِ وَ لاَ فِى أَنفُسِکمْ إِلاَّ فِى کتَـبٍ مِّن قَبْلِ أَن نَّبْرَأَهَآ إِنَّ ذَ لِک عَلَى اللَّهِ یَسِیرٌ * لِّکیْلاَ تَأْسَوْاْ عَلَى مَا فَاتَکمْ وَلاَ تَفْرَحُواْ بِمَآ ءَاتَـلـکمْ » (4) ؛ هیچ مصیبتى نه در زمین و نه در نفسْهاى شما [ به شما ]نرسد، مگر آنکه پیش از آنکه آن را پدید آوریم، در کتابى است. این [ کار ]بر خدا آسان است * تا بر آنچه از دست شما رفته اندوهگین نشوید و به [سبب] آنچه به شما داده است شادمانى نکنید، و خدا هیچ خودپسند فخرفروشى را دوست ندارد .

باور به این حقیقت ، نقش مهمّى در کاهش تنیدگى‏ها و آسودگى زندگى‏ها دارد . یکى از سخت‏ترین مصیبت‏هاى عالم ، مصیبت کربلا و کاروان اسیران است . وقتى کاروان اُسراى کربلا به شام و دربار یزید رسید ، یزید ، به امام سجاد علیه‏السلام رو کرد و با خواندن آیه‏اى (5) خواست بگوید این حادثه ، کیفر اعمال خودتان بود ! امام سجاد علیه‏السلام در پاسخ وى فرمود:

الله اکبر

کلاّ ، ما فینا هذِهِ نَزَلَت ، وإنَّما نَزَلَت فینا : مَآ أَصَابَ مِن مُّصِیبَةٍ فِى الْأَرْضِ وَ لاَ فِى أَنفُسِکمْ إِلاَّ فِى کتَـبٍ مِّن قَبْلِ أَن نَّبْرَأَهَآ إِنَّ ذَ لِک عَلَى اللَّهِ یَسِیرٌ * لِّکیْلاَ تَأْسَوْاْ عَلَى مَا فَاتَکمْ وَلاَ تَفْرَحُواْ بِمَآ ءَاتَـلـکمْ . هیچ مصیبتى نه در زمین و نه در نفسْهاى شما [ به شما ] نرسد، مگر آنکه پیش از آنکه آن را پدید آوریم، در کتابى است. این [ کار ] بر خدا آسان است * تا بر آنچه از دست شما رفته اندوهگین نشوید و به [ سبب ] آنچه به شما داده است شادمانى نکنید، و خدا هیچ خودپسند فخرفروشى را دوست ندارد .

سپس حضرت با استناد به این آیه فرمود :

«فَنَحنُ الذَّینَ لا نَأسى عَلى ما فاتَنا مِن أمرِ الدُّنیا ولا نَفرَحُ بِما اُوتینا .» (6)  ؛پس ما آنانى هستیم که بر آنچه از دنیا از دست داده‏ایم ، افسوس نمى‏خوریم و به خاطر آنچه به دست مى‏آوریم ، سرمست نمى‏شویم .

در این کلام ، تأثیر شگفت‏انگیز باورِ به تقدیر الهى ، نمایان است . این باور ، آن چنان تأثیرى دارد که اسیران مصیبت زده کربلا را این چنین مقاوم ، آرام و حتّى نسبت به ظالم ، پرخاشگر مى‏گرداند .

همین منطق را در کلام فاطمه صغرا در کوفه مى‏بینیم. وى حدود بیست سال سن دارد و با آن همه سختى، مصیبت و داغى که دیده است، در دربار فرد جلاّد و خون‏آشامى همچون عبیداللّه‏ بن زیاد ، مثل شیر مى‏خروشد و علیه کوفیان و حاکم کوفه سخنرانى مى‏کند. راز این ایستادگى، مقاومت و دلیرى چیست؟ او خود در سخنانش پرده از این راز برمى‏دارد و مى‏گوید:

فَلا تَدعُوَنَّکم أنفُسَکم إلَى الجَذَلِ بما أصَبتُم مِن دِمائِنا ونالَت أیدیکم مِن أموالِنا ، فَإِنَّ ما أصابَنا مِنَ المَصائِبِ الجَلیلَةِ وَالرَّزایَا العَظیمةِ فی کتابٍ مِن قَبلِ أن نَبرَأَها ، إنَّ ذلِک عَلَى اللّه‏ِ یَسیرٌ ، لِکیلا تَأسَوا عَلى ما فاتَکم ولا تَفرَحوا بِما آتاکم وَاللّه‏ُ لا یُحِبُّ کلَّ مُختالٍ فَخورٍ (7.8) ؛

بدون تردید ، نباید دل‏هایتان شما را به خاطر خون‏هایى که از ما ریختید و اموالى که از ما به غارت بردید ، به خوش‏حالى و شادمانى فراخواند ؛ زیرا آن مصیبت‏هاى سخت و گرفتارى‏هاى بزرگى که ما دیدیم ، پیش از آن که رخ دهد ، در کتابى (لوح محفوظ) ثبت بوده است و این ، بر خداوندْ آسان است ؛ تا این که به خاطر آنچه از دست داده‏اید ، تأسف مخورید و به خاطر آنچه به دست مى‏آورید، سرمست نشوید، و خداوند ، هیچ متکبّر فخر فروشى را دوست ندارد.

وقتى بدانیم همه حوادث ، تحت یک برنامه منظّم و حکیمانه است ، احساس راحتى مى‏کنیم و رنج و دردمان کاهش مى‏یابد

همچنین روزى امّ سلمه به پیامبر خدا صلى‏الله‏علیه‏و‏آله عرض کرد که : شما هر سال به بیمارى‏اى سخت دچار مى‏شوید؟! حضرت در پاسخ وى فرمود:

ما أصابَنی شَیءٌ مِنها إلاّ وهُوَ مَکتوبٌ عَلَیَّ وآدَمُ فی طینَتِهِ . (9) ؛ هیچ مصیبتى به من نمى‏رسد مگر این‏که آن مصیبت ، وقتى آدم در حالت گل بود ، براى من نوشته شده است .

وقتى بدانیم همه حوادث ، تحت یک برنامه منظّم و حکیمانه است ، احساس راحتى مى‏کنیم و رنج و دردمان کاهش مى‏یابد.

در برخى روایات ، توصیه شده است که به خاطر آنچه از دست مى‏دهید ، یا به دست نمى‏آورید ، افسوس نخورید . مثلاً امام على علیه‏السلام در وصیّتشان به امام حسن و امام حسین علیهماالسلاممى‏فرماید:

لا تَأسَفا عَلى شَیءٍ مِنها زُوِیَ عَنکما . (10) ؛ بر آنچه در دست شما نیست تأسّف مخورید !

و یا امام سجاد علیه‏السلام در دعاى خود از خداوند مى‏خواهد که او را در همه حال ، ستایشگر خود قرار دهد ، تا نه رویکرد دنیا او را خرسند سازد و نه رویگرد آن ، او را محزون گرداند :

اللّهُمَ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِهِ وَاجعَل ثَنائی عَلَیک ومَدحی إیّاک وحَمدی لَک فی کلِّ حالاتی حَتّى لا أفرَحَ بِما آتَیتَنی مِنَ الدُّنیا ولا أحزَنَ عَلى ما مَنَعتَنی فیها . (11) ؛ خدایا! بر محمد و آل او درود فرست، و ثناى من و مدح من و ستایش مرا در همه حال ، براى خودت قرار ده تا به خاطر آنچه به من داده‏اى ، سرمست نشوم و به خاطر آنچه از من بازداشته‏اى ، غمگین نشوم.

رسیدن به این مرحله، مستلزم داشتن باور به تقدیر الهى است . کسى که به این باور برسد ، در برابر این موقعیّت‏ها آسیب‏ناپذیر مى‏شود . در حقیقت ، این باور ، انسان را در برابر ناخوشى‏ها و خوشى‏هاى زندگى ، ایمن مى‏سازد که از راه تأثیرناپذیرى از دو موقعیّت یاد شده ، حاصل مى‏شود . رسیدن به این مرحله و ایمن شدن در برابر هر دو موقعیّت خوشایند و ناخوشایند ، آن چنان مهم است که از آن به عنوان «حقیقت ایمان» یاد شده است .

پی نوشت ها :

1- نهج البلاغة ، نامه 22 ؛ خصائص الأئمّة ، ص95 ؛ تحف العقول ، ص200 ؛ ر . ک : الکافى ، ج8 ، ص240 ح327 ؛ عیون الحکم والمواعظ ، ص160 ؛ نهج البلاغة ، نامه 66 .

2 -  سوره توبه ، آیه 51 .

3 -  سوره تغابن ، آیه 11 .

4 -  سوره حدید ، آیه 22 ـ 23 .

5 - «وَ مَآ أَصَـبَکم مِّن مُّصِیبَةٍ فَبِمَا کسَبَتْ أَیْدِیکمْ» (سوره شورا ، آیه 30) .

6 -  تفسیر القمى ، ج2 ، ص277 ؛ بحار الأنوار ، ج45، ص168 .

7 -  قسمت پایانى کلام وى با استفاده از این آیه شریفه بیان شده است: « مَآ أَصَابَ مِن مُّصِیبَةٍ فِى الْأَرْضِ وَ لاَ فِى أَنفُسِکمْ إِلاَّ فِى کتَـبٍ مِّن قَبْلِ أَن نَّبْرَأَهَآ إِنَّ ذَ لِک عَلَى اللَّهِ یَسِیرٌ * لِّکیْلاَ تَأْسَوْاْ عَلَى مَا فَاتَکمْ وَلاَ تَفْرَحُواْ بِمَآ ءَاتَـلـکمْ» (سوره حدید ، آیه 22 ـ 23) .

8 -  الملهوف على قتلى الطفوف، ص195.

9 -  کنز العمّال ، ج1، ص109، ح504 .

10 -  نهج البلاغة ، نامه 47 ؛ بحار الأنوار ، ج42 ، ص256 .

11 -  الصحیفة السجادیّة ، دعاى 21 .

گروه دین تبیان


منبع :کتاب رضایت از زندگی ، عباس پسندیده

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.