تبیان، دستیار زندگی
عوامل سریال «شوق پرواز» برای نشان دادن یکی از صحنههای عاطفی این سریال از تمهید جالبی استفاده کردند.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

"شوق پرواز" و دور زدن محدودیت ها

قسمت به قسمت با خاطرات پشت صحنه یک سریال


عوامل سریال «شوق پرواز» برای نشان دادن یکی از صحنه های عاطفی این سریال از تمهید جالبی  استفاده کردند.


شوق پرواز»

تلویزیون و سینما همیشه برای به تصویر کشیدن صحنه های حسی و عاطفی با مشکل و محدودیت مواجه است.

فیلم ها و سریال هایی را به یاد بیاورید که در آن فردی پس از سال ها دوری از خانواده دوباره به کشور باز می گردد و اعضای خانواده اش را ملاقات می کند. در عالم واقعیت این فرد به محض ملاقات با اعضای خانواده اش، آن ها را در آغوش می گیرد، اما در عالم فیلم و تلویزیون در کنار همسر و سایر بستگان غیر همجنس چنین فردی حتما یک کودک یا نوجوان کم سن و سال قرار داده می شود تا این فرد به نمایندگی از همه اعضای خانواده اش کودک حاضر در سر صحنه را بغل کند.

البته محدودیت همیشه نتیجه بدی ندارد و گاهی منجر به بروز خلاقیت های خاصی در به تصویر کشیدن صحنه های عاطفی می شود. یکی از نمونه های چنین خلاقیتی را در قسمت هشتم سریال شوق پرواز دید. در بخش پایانی این قسمت از سریال و جایی که ملیحه با پدرش درباره ازدواج با عباس صحبت می کند و پدر با این وصلت موافقت می کند، ملیحه جوان سرشار از حس و حالی عاشقانه است. او با غلبه بر تردیدهایش مهمترین تصمیم زندگی خود را گرفته و پذیرفته تا با ازدواجش با عباس، از علایق خود دست بکشد، از شهر خود و جمع خانواده اش دور شود و مسیر تازه ای را در زندگی پیش بگیرد.

تلویزیون و سینما همیشه برای به تصویر کشیدن صحنه های حسی و عاطفی با مشکل و محدودیت مواجه است.

شوق پرواز»

در چنین شرایطی تایید این تصمیم از سوی پدر باعث می شود تا ملیحه جوان به شدت هیجان زده شود. در شرایط واقعی و مشابه دختران به نشانه ادب و احترام پدر خود را در آغوش می گیرند، دست یا صورت او را می بوسند و از او بابت چنین موضوعی تشکر می کنند. این صحنه به عنوان بخش پایانی قسمت هشتم «شوق پرواز» از اهمیت خاصی برخوردار بود و نحوه اجرای آن فکر و ذهن صمدی را به شدت مشغول کرده بود. او ابتدا تصمیم گرفت این گفت و گوی دو نفره پدر و دختری را به گفت و گوی دو نفره مادر و دختر تبدیل کند و با تصویربرداری این صحنه در داخل منزل ملیحه، صحنه مورد نظر خود را اجرا کند، اما در فیلمنامه، خط داستان به گونه ای نبود که مادر بتواند با دخترش چنین مکالمه ای داشته باشد، ضمن آن که حضور در یک فضای روحانی مانند امامزاده و نیز کسب اجازه ملیحه از پدرش قابلیت دراماتیکی بیشتری داشت که این قابلیت در صحنه گفت و گوی احتمالی ملیحه با مادرش وجود نداشت.

شب پیش از تصویربرداری این صحنه فکری به ذهن «یدالله صمدی» رسید که اجرای آن را در سکانس پایانی قسمت قبل دیدید. در این قسمت وقتی پدر موافقت خود را با این موضوع اعلام می کند، کُت خود را به دخترش می دهد و می رود تا وضو بگیرد. دوربین بر روی چهره ملیحه مکث می کند. ملیحه کُت پدرش را در آغوش می گیرد و آن را بو می کشد و می بوسد. با چرخش دوربین پدر را می بینیم که به سمت حوض می رود تا وضو بگیرد. موسیقی نیز حس و حال این صحنه را تشدید می کند. این دکوپاژ شیوه و روشی ابتکاری بود تا سریال در حسی ترین لحظه خود، به جای آنکه با اجرایی ناقص و کم جان، آب سردی بر سر مخاطب بریزد، حس عاطفی موجود در صحنه را تشدید کند و مخاطب را آماده تماشای سایر رویدادهای عاطفی سریال کند.

بخش سینما و تلویزیون تبیان


منبع:خبرآنلاین