نکات شگفت انگیز داستان یوسف علیه السلام
در داستان حضرت یوسف علیه السلام نکات مهم و جالب و در عین حال کاربردی وجود دارد که برخی از آن نکات آموزنده را در اینجا بیان می کنیم.
1- حل مسائل خصوصی به صورت محرمانه:
از جمله درسهایی که از این داستان میگیریم این است که مسائل ویژه و خصوصی را به دور از انظار دیگران به صورت محرمانه حل کنیم. قرآن در مورد برادران یوسف (علیهالسلام) چنین میفرماید: ”هنگامی که (برادران) از او مأیوس شدند، به کناری رفتند و با هم به نجوا پرداختند…”.[یوسف ، 80]
2- گول نخوردن از گریه دروغین:
گول نخوردن از گریه دروغین و تحت تأثیر عاطفه قرار نگرفتن، هم چنان که از سخن خداوند به دست میآید: ” (برادران یوسف) شب هنگام، گریان به سراغ پدر آمدند”[همان ، 16]، از جمله درسهای دیگر این داستان است.
3- صبر زیبا:
در مقابل وقایع سخت و گرفتاریها و مصیبتها هر چه بزرگ باشد باید صبر زیبا داشته باشیم. چنان که یعقوب (علیهالسلام) گفت: ”من صبر جمیل (و شکیبایی خالی از ناسپاسی) خواهم داشت و در برابر آنچه میگویید، از خداوند یاری میطلبم”.[همان ، 18]
4- عفت و پاک دامنی:
این درس از روشنترین درسهای داستان یوسف(علیهالسلام) است؛ زیرا او در مقابل شیفتگیهای همسر عزیز مصر و دیگر زنان ایستادگی نمود و زندان و مشقت را بر انجام فعل حرام و پذیرش دعوت همسر عزیز مصر و سایر زنان، برگزید. قرآن چنین نقل میکند: ” (یوسف) گفت: پروردگارا! زندان نزد من محبوبتر است از آنچه اینها مرا به سوی آن میخوانند! و اگر مکر و نیرنگ آنها را از من باز نگردانی، به سوی آنان متمایل خواهم شد و از جاهلان خواهم بود”![همان ، 33]
از این رو آیه شدت مکر و نیرنگی را که زنان برای لغزش و به زانو در آوردن یوسف و انداختن او در دام نفس به کار میبستند را نمایان میکند. هم چنان که شدت مقاومت و ایستادگی یوسف (علیهالسلام) را بر راه ثابت و استوار نشان میدهد.
5- نگه داری کرامت کسی که به تو نیکی نمود:
از درسها و عبرتهایی که از داستان یوسف (علیهالسلام) استفاده میشود وقتی است که ما ضمیر ” انه ” در آیه شریفه” او [عزیز مصر] صاحب نعمت من است، مقام مرا گرامی داشته، (آیا ممکن است به او ظلم و خیانت کنم”[همان ، 23]، را به عزیز مصر بر گردانیم که همین صحیح است. (هم چنان که صاحب تفسیر نمونه[مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 9، ص 369 و 370] و برخی دیگر از مفسران چنین ترجیح دادند).
این درس مهم همان درس وفا نسبت به دیگران و واکنش زیبا در برابرشان است اگر چه کافر باشند و این که در اموال و آبرو و هر آنچه که بر ایشان عزیز است خیانت نکنیم، حتی اگر کسی که خواستار خیانت از ما است از افراد خانوادهشان باشد، هم چنان که همسر عزیز مصر چنین کرد.
6- ترجیح زندان بر ارتکاب گناه:
یوسف (علیهالسلام) تحمل زندان و مشقت را بر خدشه دار شدن معنویت و سقوط در دام گناه ترجیح داد. (یوسف) گفت: پروردگارا! زندان نزد من محبوبتر است از آنچه اینها مرا به سوی آن میخوانند! و اگر مکر و نیرنگ آنها را از من باز نگردانی، به سوی آنان متمایل خواهم شد و از جاهلان خواهم بود”.[یوسف، 33]
7- استفاده از فرصتها برای ارشاد بندگان به سوی خدا:
گرچه یوسف (علیهالسلام) با رنجها و مشکلات زیادی دست و پنجه نرم کرد، ولی هرگز حتی در زندان دست از تبلیغ نکشید. از آن جا که دوستان زندانیش را یاد میداد که آزادی واقعی، آزادی تحت لوای توحید و بندگی خداوند واحد است. یوسف (علیهالسلام) آنها را به سوی خدای یکتا راهنمایی نموده و خدایان دروغین را نفی نموده است: ”ای دوستان زندانی من! آیا خدایان پراکنده بهترند، یا خداوند یکتای پیروز”؟[همان ، 39]
8- دفاع از خود در مواجهه با تهمتها:
یوسف (علیهالسلام) به ما میآموزد در صورتی که انسان با تهمت باطل مواجه شد حق دفاع دارد و باید از خود دفاع کند، هم چنان که خداوند از ایشان نقل میکند: ” (یوسف) گفت: او مرا با اصرار به سوی خود دعوت کرد”.[همان ، 26]
9- تلاش و گرفتن اقرار از دشمن برای اثبات بی گناهی:
از جمله درسهایی که از داستان یوسف (علیهالسلام) میگیریم این است که او نه تنها ماندن در زندان را ترجیح داد و گذشت عزیز مصر را رد کرد، بلکه او (علیهالسلام) تأکید داشت که قبل از آزادی از همسر عزیز و سایر زنان اقرار بر بی گناهی و پاک دامنی خویش بگیرد.
قرآن چنین میفرماید: " پادشاه گفت: او را نزد من آورید! ولی هنگامی که فرستاده او نزد وی[ یوسف] آمد گفت: به سوی صاحبت بازگرد، و از او بپرس ماجرای زنانی که دستهای خود را بریدند چه بود؟ که خدای من به نیرنگ آنها آگاه است”.[همان ، 50]
وقتی به خواستهاش رسید و همه به پاکی و بی گناهیاش اقرار کردند. قرآن چنین ادامه میدهد: ” (پادشاه آن زنان را طلبید و) گفت: به هنگامی که یوسف را به سوی خویش دعوت کردید، جریان کار شما چه بود؟ گفتند: منزّه است خدا، ما هیچ عیبی در او نیافتیم! (در این هنگام) همسر عزیز گفت: الآن حق آشکار گشت! من بودم که او را به سوی خود دعوت کردم و او از راست گویان است”.[همان ، 51] آن وقت از زندان خارج شد؛ زیرا واقعاً شایسته نیست که از زندان آزاد شود در حالی که هنوز انگشت اتهام و گناه به سوی او است، بلکه او خواست زمانی آزاد شود که همه به حقانیت، پاک دامنی، پاکی، تقوا و بی گناهی، بلکه مظلومیت او اعتراف کنند.
10- معرفی و بیان شایستگی علمی و مهارت حرفه ای خود:
از جمله درسهایی که از داستان یوسف (علیهالسلام) میگیریم این است که انسان برای خدمت و خیر رسانی به مردم میتواند از خود تعریف و صلاحیت و شایستگی علمی و مهارت حرفه ای خود را به جامعه معرفی کند: ” (یوسف) گفت: «مرا سرپرست خزائن سرزمین (مصر) قرار ده، که نگه دارنده و آگاهم”.[همان ، 55؛ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 10، ص 12]
11- بخشش هنگام توانایی و پیروزی:
این درس از برخورد یوسف (علیهالسلام) با برادرانش به دست میآید، زمانی که همه چیز معلوم شد و چیزی در پشت پرده و برای انکار باقی نماند یوسف (علیهالسلام) برادرانش را مخاطب قرار داد و فرمود: ”امروز ملامت و توبیخی بر شما نیست! خداوند شما را میبخشد”[یوسف، 92]؛ یعنی امروز هیچ نوع توبیخ و سرزنش و انتقام جویی در کار نیست، بلکه من از تقصیرات شما گذشتم و به زودی خداوند شما را میبخشد.
12- تبرئه دیگران و گناه و اشتباه گذشته را تازه نکردن و کینه های گذشته را به یاد نیاوردن:
از جمله درسهای بزرگی که در داستان یوسف (علیهالسلام) وجود دارد این است که او گذشته تاریک را زنده نکرد و سعی کرد اعمال بد برادرانش و رنج و مشقتی را که به خاطر آنها تحمل کرد فراموش کند، بلکه بالاتر از این از دیدار برادرانش اظهار خوشحالی میکرد و این گناه را به گردن شیطان میانداخت و شیطان را مورد ملامت قرار میداد: ” (یوسف) گفت: امروز ملامت و توبیخی بر شما نیست! خداوند شما را میبخشد”.[همان]
در جای دیگر میفرماید: ” و او به من نیکی کرد هنگامی که مرا از زندان بیرون آورد، و شما را از آن بیابان (به این جا) آورد بعد از آن که شیطان، میان من و برادرانم فساد کرد. پروردگارم نسبت به آنچه میخواهد (و شایسته میداند،) صاحب لطف است؛ چرا که او دانا و حکیم است”.[همان ، 100]
13- فراموش نکردن بخشش و نعمت خدا در توانگری و تنگدستی:
این درس به روشنی در داستان یوسف وجود دارد که او خواه در مخفیگاه چاه باشد، یا در کاخ عزیز مصر و یا در مقام حکومت و وزارت در هیچ حالت بخشش و نعمت خدا را فراموش نکرد. خداوند از قول او میفرماید: ” پروردگارم نسبت به آنچه میخواهد (و شایسته میداند،) صاحب لطف است؛ چرا که او دانا و حکیم است”.[همان]
این برخی از وجوه زیبایی بود که تقدیم شد که به خاطر اختصار از بیان تفصیلی آن صرف نظر کردیم.
بخش قرآن تبیان
منبع :
اسلام پدیا